دومین جلسه از دوره دوازدهم کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی کریمان کرمان به استادی راهنما همسفر سیما، نگهبانی همسفر مریم و دبیری همسفر مریم با دستور جلسه«وادی یازدهم(چشمههای جوشان و رودهای خروشان همه به بحر و اقیانوس میرسند) و تأثیر آن روی من» روز دوشنبه ۱ دی ماه ۱۴٠۴ ساعت ۱۵:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
خداوند بزرگ را بی نهایت سپاسگزارم امروز این توفیق نصیبم شد این دستور جلسه قسمت و روزی من بود تا در جمع شما دوستان با عشق و محبت باشم و از وجود تک تک شما عزیزان انرژی و آموزش بگیرم. قطعاً و حتماً نیاز من سیما این دستور جلسه بوده است و این سومین دستور جلسه وادی است که قسمت من میشود. به رسم کنگره تشکر میکنم از آقای مهندس و خانواده محترمشان، از خانم سحر عزیز اولین همسفر دیار کریمان که نام زیبای همسفر به واسطه این بزرگوار من به یدک میکشم. از راهنمایان بزرگوارم خانم مهدیه عزیز و خانم محیای عزیز، از راهنمایان بزرگوار مسافرم آقا مجید و آقا علیرضا و از مسافرم که به من اجازه دادند که بیایم و آموزش بگیرم و از تکتک شما بزرگواران، از راهنمای تغذیه سالمم خانم فائزه عزیزم بسیار سپاسگزارم که سلامتی خود را مدیون این بزرگوار هستم .
دستور جلسه امروز وادی یازدهم: چشمه های جوشان و رودهای خروشان به بحر و اقیانوس میرسند، وادیها منابع اطلاعاتی بسیار دقیقی هستند که در مسیر من همسفر قرار میگیرند و اگر من نگاه کنم تیتر هر وادی کلی آموزش برای من همسفر دارد؛ یعنی من تیتر وادی ها را نگاه کنم خودش به من میگوید باید چه کاری انجام دهم. وادی ها میراث و گنجینههای بسیار گرانبهایی هستند که در اختیار من سیما قرار داده شدهاند تا در اینجا از آنها انرژی و آموزش بگیرم و برای من همسفر در مسیر کنگره۶۰ یک نوری هستند. ما اگر نگاه کنیم اولین وادی، وادی تفکر است؛ یعنی دارد به من میگوید هر کاری میخواهی انجام بدهی سرلوحه هر کاری تفکر است هر کاری که من باید انجام بدهم تفکر در کارم باشد اگر تفکر نباشد من به مسلخ میرسم. وادی دوم میگوید تو بی هیچ نیستی و خودت را به هیچ نباید بدانی و برای خودت ارزش قائل باش. وادی سوم میگوید هیچ کس به اندازه خودت به فکر خودت نیست؛ پس به قول معروف خودت دست بگذار روی زانوی خودت و بلند شو.
وادی چهارم حد و مرز مسئولیت من را با خدای خودم میگوید حد و مرز مسئولیت من را به خودم یادآوری میکند؛ یعنی هر راهی که من بروم مسئولیت آن با خودم است. من نمیتوانم کار اشتباهم را به گردن کسی دیگر بیندازم. وادی پنجم می گوید تفکرت را به فعل در بیاور؛ یعنی انجام بده عملی کن. وادی ششم فرمانروایی عقل را دارد به من میگوید. وادی هفتم دارد از یک حقیقتی به من میگوید: رمز دارد، راز دارد و حقیقت خیلی مهم است. آن حقیقت چه است؟ حقیقت؛ یعنی کنگره۶٠ حقیقت؛ یعنی روش دی اس تی حقیقت؛ یعنی آقای مهندس. برای اینکه من آن را کشف کنم دو تا راه دارد: یافتن راه و دوم آنچه برداشت میکنم. یافتن راه کنگره۶۰ بود برداشت هم آن کوله پشتی است که من دارم و چقدر میتوانم از این راه برداشت کنم، چقدر میتوانم از این اقیانوس بیانتها برداشت کنم.
وادی هشتم میگوید راه را پیدا کردی حرکت کن و میتوانی در این راه حساب خودت را هم بازنگری کنی«اگر مرد رهی میان خون باید رفت، از پای فتاده سرنگون باید رفت، تو پای در ره بنه و هیچ مپرس خود راه بگویدت که چون باید رفت». وادی نهم دارد نقطه تحمل من را میگوید. میگوید تو پا به این راه گذاشتی و راه را پیدا کردی حالا نقطه تحمل خودت را بالا ببر. تو این راه پستی و بلندی است، تو این راه موانع است، در این راه خیلی چیزهایی است که میخواهد تو را از راه دور کند. باید نقطه تحمل خود را بالا ببری تا بتوانی در این راه دوام بیاوری. باید کفش آهنی بپوشی و باید عزمت را جزم کنی و حرکت کنی. وادی دهم میگوید نقطه تحمل خود را بالا بردی حالا میتوانی صفات خودت را تغییر بدهی، صفت گذشته در انسان صادق نیست؛ چون انسان جاری است. انسان دائماً جاری است و تغییر سخت است؛ ولی امکانپذیر است.
حالا که تغییر کردی وادی دهم مثل یک شمشیر دو لبه است هم امید است هم هشدار، هم سقوط است هم صعود،؛ یعنی بستگی دارد من همسفر تو این راه چطور بتوانم برداشت کنم امکان دارد در این مسیر شاید من بالاترین و بهترین خصلتها را دارم؛ اما امکان دارد منیت بگیرم و به بدترین انسان تبدیل شوم. یا اینکه من میتوانم بدترین صفاتم را به بهترین صفحات تغییر بدهم. وادی یازدهم که داشتم مطالعه میکردم خیلی وادی زیبایی است خیلی با من حرف میزند مسیر را به من یاد میدهد چشمه های جوشان و رودهای خروشان به بحر و اقیانوس می رسند. همه ما میدانیم یک چشمه برای اینکه جوشان باشد باید دو تا ویژگی داشته باشد: منابع اطلاعاتی زیاد و اختلاف پتانسیل. اینجا چشمه جوشان تمثیل ما انسانها است، تمثیل من سیما است حالا که به کنگره آمدم آیا جوششی از درون خودم دارم؟ آیا میتوانم از این منابع کنگره استفاده کنم؟ از این اقیانوس بینهایت که در اختیارم است استفاده کنم؟ آیا واقعاً میتوانم؟ اگر توانستم استفاده کنم آیا میتوانم آن مصرف کننده بیمصرف نباشم؟
ما دو گروه انسان داریم: یک نوع انسانها هستند که به آنها میگویند مصرفکننده بیمصرف؛ یعنی فقط دریافت کننده هستند، فقط هرچه است برای خودشان میخواهند. اگر من آن چشمه جوشان باشم اگر من درمسیر کنگره باشم اگر من آموزشها را درست بگیرم قطعاً به رود خروشان تبدیل میشوم و یک رود خروشان هم میداند در مسیرش موانع خیلی زیادی است سنگهای خیلی زیادی است یا آن سنگ را دور میزند یا آن را رد میدهد و شاید در مسیرش تعداد زیادی چالههای خیلی بزرگی هم باشد که آن چاله را پر میکند و رد میشود. آن چاله برای من همسفر ضدارزشها است. آن چاله برای من همسفر موانعی است که من میخواهم اینجا بیایم، نمی گذارد.
من همیشه در لژیون هم به رهجوها میگویم جاده زندگی هموار نیست. دستاندازها نعمت هستد که ما خواب نرویم و همیشه مشکلات است و اگر مشکلات نباشند زندگی بیمعنی میشود. زندگی اصلاً هیچ معنی ندارد. ما به سبب مشکلات است که به تکامل میرسیم. انسانها هر چیزی که میگیرند بازپرداخت پس میدهند. من به کنگره می آیم اگر من مشارکت نکنم یک مصرف کننده بیمصرف میشوم. چرا؟ چون نمیخواهم اطلاعاتم را در اختیار دیگران بگذارم؛ چون نمیخواهم آموزهشهای خود را در اختیار دیگران بگذارم. من باید مشارکت کنم تا بشوم چشمه جوشان. من باید از درونم یک جوششی داشته باشم. قانون یازدهم که از جلو من رد میشود من اگر بخواهم بیتفاوت باشم میشوم یک مصرف کننده بیمصرف؛ یعنی باید بهای حال خوب را بدهیم دنیا همیشه در حال تغییر است.
ما اگر بخواهیم نگاه به طبیعت هم بکنیم همه فصل ها در حال تغییر هستند و فصلی نیست که یکنواخت باشد. «ان الانسان لربه لکنود» انسان یک موجود ناسپاسی است ما همیشه در حال گله و شکایت هستیم یعنی؛ ان چشمه جوشانی که خشک میشود و به باتلاق تبدیل می شود. زیبایی های زندگی زیاد است. آیا ما میبینیم؟ آیا هیچ وقت من می شمارم؟ همین کنگره۶٠، شاید خیلیها اطراف همین کنگره۶٠، در همین همسایگی اینجا هستند؛ ولی هنوز سعادت نصیبشان نشده است که اینجا بیایند و آموزش بگیرند. آیا همین که من صبح زود از خواب بیدار میشوم آیا همین چند روز که بارانهایی که میبارید، آیا من میبینم با چشم دل ببینید. تغییر جایگاه خیلی در این وادی کمک میکند. تغییر جایگاه واقعاً باعث انرژی میشود و انسان را پر انرژی میکند.

در ادامه رهایی جونز راهنما همسفر سیما؛

مرزبانان کشیک: همسفر طاهره و مسافر طاهر
تایپیست: همسفر بتول رهجوی راهنما همسفر سیما(لژیون چهارم)
عکاس: همسفر مکرمه رهجوی راهنما همسفر سیما(لژیون چهارم)
رابطخبری: مرزبان خبری همسفر طاهره
ارسال: همسفر مهدیه رهجوی راهنما همسفر محیا(لژیون سوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی کریمان
- تعداد بازدید از این مطلب :
213