یکمین جلسه از دوره چهل و نهم کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی حر، به استادی راهنمای محترم مسافر احمد، نگهبانی مسافر مرتضی و دبیری مسافر علیرضا با دستور جلسه " وادی یازدهم: چشمههای جوشان و رودهای خروشان همه به بحر و اقیانوس میرسند" روز شنبه بیست و نهم آذر ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان احمد هستم مسافر. خدا را شاکر و سپاسگزارم که در این جایگاه قرار گرفتم تا خدمت کنم. دستور جلسه امروز وادی یازدهم است: «چشمههای جوشان و رودهای خروشان، همه به بحر و اقیانوس میرسند». از ده وادی عبور کردیم تا به این وادی رسیدیم. در شش وادی اول، یاد میگیریم که چگونه به فرمان عقل برسیم. وادی سوم میگوید: «هیچ موجودی به اندازه انسان به خویشتن خویش فکر نمیکند». آنجا جسم است، فیزیک است، مادیات است؛ چیزهایی که میبینیم و با آنها زندگی میکنیم. در این شش وادی، یاد میگیریم که چگونه از جسم استفاده کنیم، اختیار آن را به دست بگیریم و تحت فرمان عقل درآییم. پس از عبور از شش وادی، وارد وادی هفتم میشویم که رمز کشف حقیقت را در دو چیز میداند: یافتن راه، و آنچه برداشت میکنیم. وادی نهم پیامی دارد برای آنان که «در دنیای تازه قدم نهادهاند» و به خویشتن خویش توجه میکنند. در این وادیها، من باید خود را پیدا کنم، تفکر کنم، حسهای درونم را بیدار کنم و خودم را بشناسم. وادی دهم میگوید: «صفت گذشته در انسان صادق نیست، چون انسان جاری است». انسان مانند شمشیری دولبه است، میتواند حرکت کند و صفات خود را تغییر دهد. علم و اطلاعات و جهانبینی که در کنگره یاد میگیریم، همان است که آقای مهندس میگویند: «علمی فوق بشری لازم است تا این بیماریها حل شود». واقعاً این علم، فوقبشری است. وقتی انسان جاری باشد، به چشمهای جوشان و رودی خروشان تبدیل میشود. دستور جلسه هفته گذشته، «بنیان» بود. آقای مهندس میپرسند: «من، ریشهام چیست؟ بنیانم کجاست؟» این همان صور پنهان است. درخت از ریشه تغذیه میکند. وقتی ایشان میگویند «من بنیان هستم»، یعنی از جای دیگری تغذیه میشوند؛ علمی دارند که فوقبشری است.
نکته دیگر این است که مهندس میگوید: من که ریشهام، روزی مصرفکننده بودم، ورشکسته بودم، حال بدی داشتم… اما جاری شدم، حرکت کردم، گوش به فرمان بودم و امروز میتوانم به انسانهای دیگر آگاهی دهم، مسیر را نشان دهم، روشنایی را نشان دهم. نباید ناامید باشیم؛ باید حرکت کنیم. الگوی ما آقای مهندس و راهنمایان هستند؛ کسانی که سفر خود را از وضعیتی دشوار آغاز کردند و امروز به حال خوش و خدمت رسیدهاند. این میشود «ریشه و بنیان». دستور جلسه بعد نیز درباره «بنیان» بود: در کنگره چگونه قدردانی میکنیم؟ به اعتقاد من، قدردانی یعنی «اندازه را دانستن»؛ یعنی رعایت کردن. انسانی آمده و شفیع شده تا دیگران را از تاریکی نجات دهد. آقای مهندس اندازهها را به ما آموخته؛ مثل درست غذا خوردن. وقتی نظم را رعایت میکنیم، تعادل برقرار میشود.

خداوند هم میفرماید: «إنا أنزلناه فی لیلة القدر» — در دل تاریکی، «قدر» را فرستادم تا اندازه را بیاموزید. آقای مهندس حتی اندازه تریاک را — که بیرون از کنگره ویرانگر است — مشخص میکند و همان ماده، برای ما تبدیل به دارو میشود. پس اگر به علم کنگره درست عمل کنیم، میتوانیم چشمهای جوشان باشیم. ایمان ما قوی میشود و هیچ مانعی جلوی راهمان را نمیگیرد. آنجا دیگر بهانهگیری و معرکهگیری معنی ندارد. هرچه بیشتر گوش به فرمان حرکت کنیم، نتیجه بهتری میگیریم. نباید فراموش کنیم که برای درمان آمدهایم و باید در مسیر، گوش به فرمان باشیم. انسانی که به خود آسیب میزند، قطعاً خودش نیست؛ نیروی دیگری است. رهایی از اعتیاد یعنی به خود رسیدن، یعنی تربیت نفس. آنگاه است که عبور میکنیم و از بند رها میشویم. چشمه جوشان کسی است که قبل از ساعت ۵ در جلسه حاضر باشد، سیدیها را مرتب بنویسد، از کنار قانون یازدهم بیتفاوت نگذرد، خدمت کند و بازپرداخت داشته باشد. هرچه بزرگتر میشوی، مسئولیت بزرگتری میتوانی بپذیری. چشمه جوشان کسی است که پهلوان، دنور و سردار باشد و این حرکت، مداوم باشد. چرا؟ چون انسان باید جاری باشد تا آن توانایی و نیرویی را که خداوند به او داده — و توسط نیروهای منفی ربوده شده — دوباره به دست آورد و به جایگاه اصلی خود بازگردد. کنگره، کشتیای است که لنگر انداخته تا انسانها را از تاریکی نجات دهد. ممنون که به صحبتهای من گوش کردید.

تهیه و انتشار : مسافر سعید
مرزبان کشیک : مسافر مهدی
- تعداد بازدید از این مطلب :
31