English Version
This Site Is Available In English

مشارکت گروهی لژیون ششم

مشارکت گروهی لژیون ششم

سلام دوستان فرنیا هستم یک همسفر
قدردانی کردن به معنای تشکر کردن و سپاسگزاری است؛ باید سپاسگزار خداوند و کنگره۶۰ باشم؛ چون به من شخصیت، ارزش و انسانیت داد. به من امیدوار بودن و شوق به زندگی کردن داد، به من آرامش، حال خوش و سلامتی جسمی، روحی و روانی داد. اگر زندگی من پر از آشوب و افکار منفی، خرابی و ویرانی بود آن را برای من و خانواده‌ام تغییر داد و آرامش و حال خوش را در زندگی من دوباره جاری کرد و به من زندگی کردن و هزاران نعمت دیگر بخشید.

در برابر این همه لطف و خوبی که کنگره به من کرده چه؛ باید بکنم؟ چگونه تشکر و قدردانی کنم؟ چگونه سپاسگزار کسانی که من را به حال خوش رساندند باشم؟ اولین و ساده‌ترین راهش خدمت کردن است. این خدمت؛ باید جانی، مالی، علمی باشد. اگر کسی با خدمت کردن سعی کرده حال من را خوب کند و به سلامتی برساند من هم؛ باید تمام تلاشم را انجام دهم و به درجه بالایی برسم تا بتوانم حال افراد دیگر را خوب کنم و او را به سلامتی برسانم. دیگران کاشتند و ما خوردیم ما بکاریم تا دیگران استفاده کنند.

اگر من به کسی کمک کنم و هر گونه خدمت و کمکی برای کنگره انجام دهم؛ قطعاً هزار برابرش در زندگی به خود من بر می‌گردد؛ اما اگر قدردان کسانی که تلاش کردند و من را به سلامتی رساندند نباشم؛ هیچ موقع به حال خوش نمی‌رسم. اگر هر روز به کنگره بیایم؛ اما به حس و حال خوب نرسم و حس کنم یک چیزی در زندگی من کم است دلیلش تشکرنکردن از کنگره و خدمت گزارانش می‌باشد.

در کنگره یاد گرفتم برای تشکر و قدردانی از خالق؛ باید شکرگزار مخلوقات هستی و در ادامه یاد گرفتم که قدردانی؛ باید اول در ذهن، بعد در گفتار و بعد در کردار من نشان داده شود؛ پس با قدردانی و شکرگزاری در گفتار و کردار می‌توانیم آن را به بقیه انسان‌های مدفون شده در خاکستر هدیه نماییم تا آنها هم از نار به نور تبدیل شوند.

 سلام دوستان محبوبه هستم یک همسفر
قبل از ورود به کنگره فکر می‌کردم؛ باید قدردان کسی باشم که به من محبت می‌کند؛ اما با آموزش‌های کنگره یاد گرفته‌ام که می‌توانم قدردان خداوندی باشم که این هستی را بنا کرده است.

من اگر زندگی گذشته خود را با زندگی فعلی خود مقایسه کنم نمی‌توانم بی‌تفاوت باشم و فراموش کنم. وظیفه من است که هرازگاهی برای خودم یادآوری کنم که کجا و در چه وضعیتی بودم و الان کجا هستم؛ همین‌طور به یاد بیاورم که اعضای کنگره چه زحماتی برای من کشیده‌اند. چگونه می‌توانم قدردان این همه لطف و زحمات باشم؟ فقط به زبان آوردن نیست؛ بلکه در عمل کردن است.

من با بخشش، مهربانی و رعایت کردن قوانین، هر چند که؛ هنوز نتوانسته‌ام به طور شایسته به کنگره کمک کنم؛ اما همیشه سعی کرده‌ام با به موقع حاضر شدن، رعایت قوانین کنگره و کمک در حد توانم به کنگره خدمت کنم؛ چون هر کمک و خدمتی در کنگره ده برابرش بر می‌گردد. امیدوارم که بتوانم در این مسیر به خوبی حرکت کنم و فرمان‌بردار لایقی باشم.

سلام دوستان رها هستم یک همسفر
شکرگزاری و قدردانی؛ یعنی این که من زحمات و نعمت‌هایی که در اختیار من قرار داده‌اند را دیده‌ام، اگر در قبال این همه لطف و زحمات ناسپاسی کنم قطعاً یک روزی این نعمت‌ها از من گرفته می‌شود. اگر زندگی گذشته خودم را با زندگی الان مقایسه کنم نمی‌توانم بی‌تفاوت باشم وظیفه من است که به خودم یادآوری کنم کجا و تو چه وضعیتی بودم و الان کجا هستم و این حس و حال الان را مدیون کنگره و اعضای کنگره هستم.

چگونه می‌توانم قدردانی کنم از این همه زحمتی که در این مکان مقدس برای من کشیده می‌شود؟ فقط به زبان نیست؛ باید آموزش‌ها را کاربردی کنم؛ یعنی آنچه که آموختم را در زندگیم عملی کنم با بخشش و مهربانی و رعایت کردن قوانین و حرمت کنگره اگر چه هر کمکی و هر خدمتی در کنگره ده برابرش به خودمان بر می‌گردد.

خدایا به من توفیق بده قدردان زحمات کنگره باشم. از تک‌تک خدمتگزاران و اعضای خانواده بزرگ کنگره ۶۰ به خاطر تمام خدمت‌هایی که خالصانه و صادقانه بدون هیچ مزد و منتی انجام می‌دهند؛ حتی خدمت‌هایی صورت می‌گیرد که دیده نمی‌شود سپاسگزارم.

رابط خبری: همسفر عاطفه رهجوی راهنما همسفر صبحگل (لژیون ششم)
عکاس: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر صبحگل (لژیون ششم)
ویرایش و ارسال: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون دوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی قائم‌شهر

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .