جلسه دهم از دوره نوزدهم کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی بیستون کرمانشاه به استادی مرزبان همسفر فریده، نگهبانی همسفر نگار و دبیری همسفر فریبا با دستور جلسه «در کنگره۶۰ چگونه قدردانی میکنیم؟» روز دوشنبه ۲۴ آذرماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۵:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
از خدای خودم سپاسگزارم که بار دیگر به من فرصت داد که در این جایگاه بنشینم و خدمت کنم؛ همچنین از همسفر زیبا ایجنت نمایندگی و مرزبان همسفر طیبه کمال تشکر را دارم که اجازه خدمتگزاری را به من دادند. اولین چیزی که بهنظر میرسد قدردانی است. قدردانی از چه کسی؟ قدردانی از خدایی که به من اجازه داد به این دنیا بیایم، زندگی کنم و قدر نعمتهایش را بدانم. قدردان این باشم که سر راه هم قرار گرفتیم. قدردان کنگره باشم که خیلی زندگیام را تغییر داد. مسافرم به درمان رسید و خودم به درمان رسیدم. خیلی آگاهی و اطلاعات خوبی از کنگره دریافت کردم که توانستم در زندگی اجرایی کنم. این اطلاعات و آگاهی هیچ جایی جز کنگره نیست؛ هیچ جایی نمیتوانی آن را جزء کنگره و بیرون از کنگره اجرا کنی.
من همسفر به این درک رسیدم که معنی و درک کلمات را بهخوبی بفهمم. ما الآن میگوییم قدردانی از خداوند، فقط این نیست که بگوییم قدردان خداوند باشیم؛ ما باید از بندههای خدا هم قدردانی کنیم. از همسفران و مسافرانی که در کنگره۶۰ خدمت میکنند قدردانی کنیم؛ هم به زبان و هم به عمل. عملی یعنی چه؟ یعنی من از راهنمای خودم فرمانبردار و گوشبهفرمان باشم، هر چه میگوید انجام بدهم، سر ساعت در جلسات باشم، همیشه سیدی را سر موقع بنویسم، هرچه میگوید گوش بدهم و قوانین را بهخوبی اجرا کنم. ما در سال جشنهایی داریم؛ جشن دیدهبان، جشن همسفر. جشنهایی داریم که با پاکت از این افراد قدردانی کنیم. جشن گلریزان که ما میآییم سردار میشویم، دنور میشویم، پهلوان میشویم و اینجوری قدردانی خودمان را ابراز میکنیم.
من خودم وقتی دنور شدم، خیلی حس خوبی داشتم و هنوز که هنوز است مدیون کنگره هستم. خودم فکر میکنم هنوز نتوانستهام آن قدردانی را انجام بدهم. کنگره به من زندگی داد؛ کنگره من و مسافرم را احیاء کرد. این قدردانی هم زبانی میتواند باشد و هم عملی؛ اینکه در کنگره باشم، فیزیکی خدمت کنم، مالی خدمت کنم و اینجوری بتوانم ابراز کنم. من چند روز درگیر مریضی هستم. قبل از این نمیدانستم سلامتی چه حس خوبی است، چه نعمت بزرگی است که خدا به ما داده است. چند روز مریضم و الآن میدانم باید قدر داشتههایم را بدانم، قدر سلامتیام را بدانم، قدر اینکه کنار هم هستیم را بدانیم، قدر همدیگر را بدانیم و این حس و حال خوب را به هم انتقال بدهیم. نباید فراموشکار باشم؛ باید بدانم قبلاً چه نداشتم، در زندگی چه کمبودهایی داشتم و الآن چه دارم و به چه چیزهایی رسیدهام.
همین داستان ایاز است؛ یکی از پادشاهان ایران او را به وزیری انتخاب کرد. چند نفر از روی حسادت میآیند و به پادشاه میگویند ایاز یک اتاق دارد پر از طلا و پول، برویم بپرسیم این پولها را از کجا آورده؟ میروند و میپرسند. ایاز آنها را به اتاق میبرد و در یک صندوقچه را باز میکند. میبینند یک جفت کفش و یک لباس کهنه داخل آن است. از او میپرسند: این چیست و چرا هر شب میآیی در این صندوقچه را باز میکنی؟ میگوید: میآیم اینجا نگاه میکنم که قبلاً کجا بودم و الآن کجا هستم که خودم را فراموش نکنم. برای این آمدهام نگاه کنم که هیچوقت کوتاهی نکنم، یادم نرود، یک وقت غرور و منیت مرا از خواستهام دور نکند و بتوانم به مردم خدمت کنم. این موضوع برای من خیلی جا افتاده است. حتی این وادی هشتم را اجرا میکنم. فکر کنم همسفر حدیث که از اصفهان آمده بودند میگفتند من این وادی هشتم را مرور میکنم که یادم نرود. این نیست که یک بار انجام دادم و تمام شد و دیگر اشتباه نکنم.
خوب است گاهی گذشته خودم را مرور کنم؛ اگر ضد ارزشی انجام دادم، اگر کار خلافی کردم، همه را درست کنم و تغییر کنم. من میآیم کنگره که تغییر کنم؛ نه اینکه بیایم و بروم، شعار بدهم و هیچ تغییری در خودم احساس نکنم. من خودم تا زندهام، خودم و مسافرم مدیون کنگره هستیم، مدیون آقای مهندس هستیم. از همینجا از راهنمای سفر اولم همسفر چیمن، از راهنمای سفر دومم همسفر ژیلا و همسفر مهتاب و ایجنت همسفر زیبا تشکر میکنم که خیلی آموزشها از ایشان گرفتم. از راهنمای سفر دومم که اینجا خدمت نمیکنند هم تشکر میکنم و امیدوارم هرجا هستند سلامت باشند. از همه خدمتگزاران کنگره۶۰ راهنمایان، ایجنت، نشریات و هر همسفری که به نوعی خدمت میکند تشکر میکنم؛ چون اینها از زندگی خودشان میگذرند و میآیند اینجا که حال من را خوب کنند. امیدوارم تا زمانی که در کنگره هستم خدمت کنم و این دستور جلسات را بهخوبی اجرا کنم.
تجلیل از راهنمای لژیون دوم همسفر حمیرا



مرزبانان کشیک: همسفر طیبه و مسافر امین
تایپیست: همسفر فائزه رهجوی راهنما همسفر مهتاب (لژیون اول)
عکاس: همسفر اعظم رهجوی راهنما همسفر سارا (لژیون چهارم)
ویرایش و ارسال: همسفر لیلا دبیر سایت
همسفران نمایندگی بیستون کرمانشاه
- تعداد بازدید از این مطلب :
206