چهاردهمین جلسه از دوره ششم کارگاه های آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی دکتر احمد با استادی راهنما محترم مسافر عباس، نگهبانی موقت مسافر داود ،دبیری مسافر رضا با دستورجلسه( در کنگره ۶۰ چگونه قدردانی میکنیم) یکشنبه ۱۴۰۴/۹/۲۳ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
خداشکرکه در این جلسه قرار گرفتم به خودم خدمت کنم دستور جلسه چگونه قدردانی می کنیم در کنگره شصت؟ خدا رو شکر می کنم که دوستان خوبی مثل آقای ابراهیمی داشتم خدا رو شکر می کنم که استادی مثل آقای دکترسمیعی داشتم اون روزی که ما شروع کردیم دقیقا با دو استاد شروع کردیم از خود آقای مهندس سپاسگزارم که این روش رو که ابداع کردند بنیان کردن در واقع روش رو تا نکردن بذارن تو طاقچه خونشون و بی خیال ماجرا باشن و سخت کوشانه کوشیدن و شرایط سختی رو پذیرفتن تا حالا ما اینجا راحت بتونیم روی صندلی ها بشینیم و مشکلات اعتیاد و در واقع روان و جهان بینی خودمون رو به سادگی رفع بکنیم از تمام خدمتگزاران نمایندگی دکتر احمد از مرزبان های محترم ایجنت محترم تشکر می کنم از قسمت اوتی تشکر می کنم از قسمت نشریات تشکر می کنم چون دوستان تمام این ساختاری که الان ما اینجا نشستیم به این آرامش در واقع یه گروهی دارن کار می کنن تا اینجا به این آرامش نسبی برسه حالا صور پنهان هم داره دست های پنهانی هم هستن تو تهران ان شالله تشریف می برید می بینید تو ساختمان آکادمی چقدآدم ازکار و زندگیشون می زنن تو اون محوطه قرار می گیرن و حالا یه سری کارهای اداری هست کارهای اقتصادی هست کارهای اجتماعی است و واقعا بدون دریافت مبلغی خالصانه کار می کنه دستور جلسه آقای مهندس فرمودند شکر نعمت نعمتت افزون کند کفر نعمت از کفت بیرون کند خودم زمانی که وارد کنگره شدم حتی ناگفته نمونه این به قول معروف جلسه در جلسه دو قسمته یکی قدردانی در کنگره هست یکی تولد آقای مراد حالا خواهش می کنم تشویقشون کنید دیدگاه خود بنده حالا قدردانی کردن در کنگره هست حالا چند بخش داره یکی اینکه حالا من در این ساختار قرار گرفتم برای اینکه مطالبی رو دریافت کنم باید هزینه ای رو پرداخت کنم برای اینکه این سقف بالا سرمون باشه الان همین چند وقت بچه ها واقعا درگیر مکان بودن که حالا به مکان دوردستی نریم به مکانی برم که حالا برامون یک این سهولت رفت و آمد داشته باشیم نیاز به وجه نقدی داره نیاز به پول داره گفته آقا مهندس برای اینکه هر ساختاری بتونه رو پای خودش وایسه یه مثلثی هست که باید اصولش در واقع رعایت بشه یکی بحث مالی یکی بحث علمیه یکی هم بحث انسانی نیروی متخصصه حالا خوشبختانه علمی که کنگره شصت داره یه علم نوه و واقعا هم حرف برای گفتن داره طبق مقالاتی که آقای مهندس داره حالا تو کشورهای اروپایی و آمریکایی بیان می کنه و حالا متاسفانه در کشور خودمون یه کمی کمرنگ تره ولی خب حرف برا گفتن نیروی متخصصش هم واقعا آقا مهندس کسانیه که حالا به عنوان نیروی متخصص برنامه گزیده فیلترهای زیادی رد می شن امتحان های متفاوتی داره سی دی ها آموزش ها نوشتارها و و تا برسه به اون نیرویی که حالا بتونه درمان اعتیاد و در درون کس دیگه هم شکل می گیره بحث مالی اینجا قدردانیه در واقع یه قسمت از خود ما و جالبم اینه ببخشید و جالبه تو کنگره شصت ما هر کاری که می کنیم به خودمون برمی گرده چون هستی کائنات نیرو هستی خودش رو مدیون بنده نمیکنه چون اینقدر بزرگ واینقدر وسیعه که هیچ وقت خودش رو مدیون نمی دونسته صد درصد بازتابی داره طبق الگوهای طبیعت شما یک دانه گندم که میکارید به طور متناسب از حالا ده تا هفتاد دانه می تونی برداشت کنی این طبیعت هم همینه ما هر چی اینجا بتونیم در واقع بکاریم همون رو برداشت می کنیم ولی جهت قدردانی در واقع از لحاظ فیزیکی و مالیشون باید حالا حرکتی انجام بدیم که بتونیم در ادامه جایی برای خودمون داشته باشیم حالا این در واقع دره بلند مدتشه برای کوتاه مدتش هم اینجا هزینه ها همه خودتون می دونید برای در واقع یک خانواده چهار تا پنج نفره ماهانه سی تا چهل تومن به پول نیاز داره حالا حساب کن ساختار کنگره شصت اگر بخواهیم پای برجا بمونه اینجا نیاز به بحث مالی داره اجاره ها سنگینه الان حالا با تلاشی که شد حالا این نقطه ای که تو شهر اگه ان شاالله دریافتش بکنیم باید یک کمی سبد مالی حمایت بشه باز اون هم بازتابش برای خودمونه این قدردانی حالا فیزیکی مبحث کلی که آقا مهندس فرمودند قدردانی حالا دیدگاه خود من اینه حالا به عنوان یه راهنما قدردانی یک رهجو از راهنما اینه که تمام قوانین کنگره رو رعایت کنه سر وقت حضور داشته باشه سی دی هاش رو بنویسه داروش رو سر پله باشه پارک رو بیاد مشارکت بکنه اعلام سفر بکنه خدمتش رو اینجا انجام بده به نظر من این بهترین قدردانیه که حالا می شه به کنگره انجام داد چون کنگره یه تفکر کنگره به من نیازی نداره ولی حضور بنده که اینجا باعث می شه که کنگره پابرجا بمونه بازتابش باز به خود من قسمت دوم هم که تولد آقای مراد. اقامراد یک انسان صبور یک انسان آرام یک انسانی که حالا در ابتدایی که آمده بودند یه سری مشکلات بود که حالا صحبت کردن تو جمع براشون خیلی سخت بود شرایط خاصی بود حالا چون بچه محلم هست من اینقدر نمی شناختمشون شاید پنج شیش ساله فکر کنم شناخت پیدا کردم با شرایطی که ایشون داشت حالا یه تجربه ای هم تو گروه دیگه ای داشت در کنگره شصت قرار داره آمد اون اوایل که حالا کلینیک بودیم آمد رفت منتها همیشه حواسش بود همیشه وقتی می اومد در مغازه می گفت من یه روزی برمی گردم و سیگارش رو فکر کنم اون موقع هم حتی سیگار رو داشت سفر می کرد نبود حضور نداشت دوست داشت واقعا می دونست چه داستانی براش داره اتفاق می افته تا این شد که آمد بعد دوست داشت که در لژیون خودمون قرار بگیره اون موقع ما لژیونمون بسته بود رفتن لژیون آقای علی که در ادامه ی اون سفرشون تموم شد ولی سیگارشون رو با خودم ادامه دادن و به رهایی رسید می خوام این رو بگم صبری که آقا مراد داشت خود من حالا بعضی وقتا الگو برمیدارم از ایشون و منطق و دانایی هم داره چون می دونست داستان چیه ولی هیچ وقت رونمایی نمی کرد حتی نمی اومد زیاده گویی و گزافه گویی بکنه که آقا من اونجا بودم اینطوری سعی می کرد خودش رو کنار بکشه ولی خوشبختانه با حضور و خدمت برداشتنش یه سری از شرایط و پرده ها رفت کنار یه سری از نکته های تاریکی که براش مونده بود ابهاماتی که بود و سخت بود حالا واقعا هم سخته دوستان تو جمع صحبت کردن سخته چون حرف ناحساب زدن جوک گفتن و قصه بگی و شعر بگی تا دلت بخاد هممون بلدیم چون هر کدوم ما یه محلی می تونستیم به هم بریزیم حالا از هر ساختاری ولی وقتی اینجا قرار میگیری حالا میخوای صادقانه صحبت کنی کار سخت میشه ولی صبر و تلاشی که داشتیم به اون جایگاهی که باید برسیم رسیدیم و ساختاری که شکل گرفته حالا تو شهر خود ما یه مقداری ضعیف هست یه مقداری طبق نسبت به اون سابقه ای که داره حقیقت کنگره شصت تو شهر ما ضعیفه انشاالله که حضور تک تک شما باعث بشه که این ساختار قوی تر بشه هم از لحاظ مالی هم از لحاظ مغولی و اون ساختاری حالا ساختمانی و از لحاظ علمی انشاالله که حضور داشته و بدونیم قدرشناس این راه باشیم و یه موضوع دیگه هم بگم شکرگزاری و قدرشناسی باعث می شه انسان جسمش ریکاوری بشه یه حال و احساس خوبی به آدم برگرده من بعضی وقتا از مو سر تا نوک پا خودم قدردانی میکنم تشکرمیکنم نبود یک شصت وقتی نباشه انسان دکمه پیرهنشو رو نمیتونه ببنده دوستان اینا رو بعضی وقتا خوبه ما تک تک این شرایط رو تو کارش بریم تا بفهمیم و قدردانی کردن رو یاد بگیریم خیلی خوشحال شدم در حضورتون هستم ان شالله که با مشارکت هاتون البته مشارکت نداریم در مورد دستور جلسه فقط در مورد آقا مراد داریم کوتاه بگید ما سعی می کنیم و ازجلو به همه مشارکت بدیم که به همه برسه هیشکی قایم نشه اصلا خودش رو معرفی کنه چیزی هم نگفت ما قبول داریم به افتخار خودتون
در ادامه جلسه جشن تولد یک سالگی مسافر مراد
پیام رهایی :«گاهی باید از مدارهای امن و شناخته شده گذشت تا به افقهای تازه رسید.»


خلاصه سخنان مسافر مراد
سلام دوستان مرادهستم یک مسافر. خدا را شکر میکنم که در این جایگاه هستم. وحالم بسیارخوبه. از آقای مهندس دژاکا م و خانواده محترمشان تشکر میکنم .که هرچی داریم از برکت و لطف ایشان است. تشکر میکنم از راهنمایم آقای علی و آقای عباس عزیز . تشکر میکنم از تمامی خدمتگذارهای نمایندگی دکتر احمد و تمامی دوستان . منم در گذشته توی تاریکیها بودم مصرف کنند مواد مخدر و سیگار بودم همه راهها را امتحان کردم نتیجه خوبی نگرفتم تا اینکه آمدم . کنگره ۶۰ به پیشنهاد عباس آقا همزمان با درمان مواد درمان سیگارم هم شروع به درمان کردم . توی سفر اول هرچی راهنما یم گفت گوش کردم جلسه زود آمدم سی دی نوشتم دارو به موقع و با اندازه خوردم . لباس سفید پوشیدم. طبق قوانین کنگره 60 عمل کردم . تا به رهایی رسیدم . در سفر دوم هم خدمت برداشتم دو دوره دبیر و نگهبانی . و دبیری لژیون سرداری .روز به روز حالم خوب تر شد .در آخر از آقای مهندس دژاکام بنیان گذار کنگره 60 تشکر قدردانی میکنم.
تایپ:مسافر بهنام (لژیون سوم)
تنظیم و ارسال:مسافر روح الله
نمایندگی مسافران دکتر احمد اراک
- تعداد بازدید از این مطلب :
135