English Version
This Site Is Available In English

حس پرواز در بهشت را داشتم

حس پرواز در بهشت را داشتم

راهنما تازه‌واردین همسفر فاطمه به همراه مسافر خود با آنتی ‌ایکس مصرفی تریاک وارد کنگره شدند، ۱۰ ماه سفر کردند، به راهنمایی راهنما مسافر پویا و راهنمایی راهنما همسفر لیلا به روش DST با داروی OT، اکنون ۶ سال و ۲ ماه است که با دستان پر مهر آقای مهندس آزاد و رها هستند.

دریافت شال سبز راهنما تازه‌واردین، نشانه آغاز مسیری روشن در کنگره۶۰ است؛ مسیری که با آگاهی، تعهد و امید همراه می‌شود. این شال، یادآور مسئولیتی است که تازه‌وارد با عشق می‌پذیرد تا در پرتو آموزش، صبر و حرکت مستمر، قدم در راه رهایی و خدمت بگذارد. امروز، آغاز تولدی دوباره و شروع ساختن انسانی آگاه‌تر و متعادل‌تر است، در این خصوص گفتگویی با راهنما تازه‌واردین همسفر فاطمه ترتیب دادیم که در ادامه تقدیم حضور سبزتان می‌کنیم.

 

ـ به‌عنوان اولین فردی که تازه‌وارد با او گفتگو می‌کند، راهنمای تازه‌واردین چه رفتاری را باید با او  داشته باشد؟

 

ورود تازه‌واردین، اولین آشنایی آن‌ها با کنگره۶۰ است؛ ابتدای ورود بسیار حساس و شکننده بوده و انتظار دارند بر اساس نیازهایش با آن‌ها برخورد شود، همان‌گونه که ما در ابتدای ورود به این شکل بودیم. راهنمای تازه‌واردین نخستین کسانی هستند که با این عزیزان روبه‌رو می‌شوند و بیشترین تأثیر را بر ذهن و دل آن‌ها خواهند گذاشت. من هنوز در ابتدای راه هستم و تنها یک جلسه کشیک بوده‌ام که تازه‌واردی حضور نداشت؛ اما تصور می‌کنم با ورود هر تازه‌وارد، روز نخست ورود خودم به کنگره را دوباره تجربه خواهم کرد. در اولین برخورد، با لبخند، آرامش، آغوش گرم و مهربانی به استقبال او می‌روم. هنر راهنما در این است که با انتقال حس خوب، امیدواری، اطمینان قلبی و رازدار بودن، تأثیرگذار باشد. راهنما باید از درون تغییر کند تا حس خوبش را به تازه‌وارد منتقل کند و او با اشتیاق در جلسات بعدی حضور یابد، رنگ سبز شال راهنمای تازه‌واردین نیز در انتقال این حس نقش مهمی دارد.

 

 

ـ چرا اولین‌ها در زندگی فراموش نمی‌شوند؟ حسی که نسبت به راهنمای تازه‌واردین در بدو ورود به کنگره داشتید، اکنون که خودتان در این جایگاه خدمتی قرار دارید، چه حس و حالی را تجربه می‌کنید؟

 

روز نخست ورودم به کنگره هیچ‌گاه از ذهنم فراموش نمی‌شود؛ مانند اولین روز مدرسه، همیشه در خاطرم می‌ماند. من در جلسه اول مشاوره، گفتم برای ترک سیگار مسافرم به کنگره آمده‌ام. ایشان با دادن اطلاعات کامل و انتقال حس امید، به من آموزش دادند که قدم به مکانی مقدس گذاشته‌ام؛ جایی که بدون ترس و قضاوت می‌توانستم از اعتیاد مسافرم سخن بگویم و بال پروازش باشم تا به رهایی برسد. از همان ابتدا عاشق این جایگاه شدم و اکنون که خود در این جایگاه آماده خدمت هستم، خداوند را شاکر و سپاسگزارم. بسیار خوشحال و سرشار از عشق هستم؛ مانند عاشقی که به معشوق خود رسیده است. تلاش می‌کنم عاشق بمانم و تک‌تک سلول‌هایم را از عشق لبریز کنم تا این عشق را در کلام و رفتار به تازه‌وارد‌ین منتقل نمایم؛ زیرا در این مسیر، خود نیز در حال آموزش و تکامل هستم و با خدمت به خلق، به رشد و تعالی خواهم رسید.

 

 

ـ لطفاً قوانینی که راهنمای تازه‌واردین برای خدمت در این جایگاه باید رعایت کند تا به سیستم و فرد آسیبی نرسد، به‌صورت خلاصه برای ما توضیح دهید؟

 

کار کنگره۶۰، درمان اعتیاد است و باید در چارچوب قوانین انجام شود. راهنما تازه‌واردین همچون خورشید بر تازه‌وارد می‌تابد و این بستگی دارد که تازه‌وارد چگونه نور را جذب کند؛ اگر قوانین رعایت نشود، به سیستم و مراجعه‌کننده آسیب وارد می‌شود و جذب رهجو امکان‌پذیر نخواهد بود، نباید مسائل شخصی و مشکلات خودمان را با او مطرح کنیم؛ تنها در صورت نیاز می‌توان از تجربیات خود یا دیگران استفاده کرد. درباره مسائل شخصی، درآمد یا شغل تازه‌وارد پرسش نکنیم، در مسیرهای انحرافی وقت را تلف نکنیم؛ باید بر موضوع اصلی، یعنی درمان و قوانین کنگره، تمرکز داشته باشیم، نباید به حاشیه برویم؛ تنها باید از درمان، قوانین، حرمت‌ها و وظایف رهجو سخن بگوییم. برای اطمینان دادن می‌توانیم بگوییم که خود نیز در کنگره به رهایی رسیده‌ایم، در تمامی جلسات مشاوره باید علم و دانش کنگره را ارائه دهیم.

 

 

ـ به نظر شما برای شروع و داشتن یک سفر خوب، راهنمای تازه‌واردین تا چه اندازه می‌تواند نقش داشته باشد؟

 

راهنمای تازه‌واردین نخستین مرحله فرآیند درمان است؛ هرچند زمان کوتاهی نسبت به کل درمان که ۱۰ الی ۱۱ ماه دارد؛ اما تأثیر آن بسیار مهم است. باید تازه‌وارد را همچون فردی آسیب‌دیده در نظر گرفت و به شخصیت او و خانواده‌اش احترام گذاشت، راهنما باید شنونده‌ای خوب باشد، صبورانه گوش دهد و از سخنان تازه‌وارد رنجیده‌خاطر نشود. با رعایت وقت، او را برای درمان آماده کند و اهمیت آموزش‌های کنگره را یادآور شود. همچنین باید در انتخاب راهنما به تازه‌وارد کمک کند و تأکید نماید که تنها به حس درونی خود اعتماد کند. در نهایت، چکیده‌ای از وظایف و قوانین سفر را به او منتقل کند تا با آمادگی کامل وارد لژیون منتخب شود، رفتار سرد و خشک راهنما باعث دور شدن تازه‌وارد از کنگره می‌شود و حس ما در انتقال مطالب اثر بالایی دارد؛ اگر خود را در جایگاه بالایی ببینیم ، کاری از پیش نمی‌بریم، باید کاملاً با پوشش سفید آراسته، مرتب و منظم در حضور تازه‌وارد باشیم تا انرژی و حس خوب خودمان را انتقال دهیم.

 

- لطفاً از حس‌ و حال خود نسبت به این جایگاه و لحظه دریافت شال سبز از دستان آقای مهندس برایمان بگویید؟

 

لحظه‌ دریافت شال سبز از دستان آقای مهندس، تجربه‌ای شگفت‌انگیز و فراموش‌نشدنی بود، برای چند لحظه احساس کردم جسمم در ساختمان ققنوس حضور دارد؛ اما ذهنم گویی در حال تماشای لایو کنگره است؛ احساس می‌کردم در خواب هستم؛ وقتی به خود آمدم، نیمی از جلسه گذشته بود و خود را در حضور استاد بزرگوار آقای مهندس، در بهشت گمشده‌ام یافتم. دوباره حس پرواز بر بام بهشت را داشتم و خارج از نوبت، بی‌اختیار گردنم را خم کردم تا شال زیبا و ارزشمند سبز، با دستان پرمهر آقای مهندس بر گردنم انداخته شد. وقتی به خود آمدم، جلسه پایان یافته بود و تنها آرزو داشتم که آن لحظه دوباره تکرار شود تا با تمام هوش و حواس آن را تجربه کنم. انرژی آن روز هنوز در وجودم باقی است و از بهترین و گواراترین لحظات زندگی‌ام به شمار می‌رود. از لنسانی قدردانی می‌کنم که مرا از عمق ظلمت به روشنایی برد، عشق و محبت واقعی و درست زیستن را به من آموخت و آن شخص کسی جز آقای مهندس دژاکام نبود.

 

 

ـ «عاشق را حساب با عشق است، با معشوق چه حساب دارد»؛ این جمله را چگونه توصیف می‌کنید؟ به نظر شما این جمله در جایگاه راهنما تازه‌واردین برایتان کاربردی خواهد داشت؟

 

بی‌تردید، عشقی که به خدمت دارم، راهنمای من در این جایگاه خواهد بود. در کنگره آموختم که عاشق تنها کسی نیست که معشوق را فراموش نکند؛ بلکه عاشق حقیقی آن است که معشوق را فراموش کرده و تنها با عشق پیوند داشته باشد. هدف ما باید عشق باشد؛ زیرا هر کس عشق نداشته باشد، بی‌ثمر و بی‌روح خواهد بود. عشق تنها به انسان محدود نمی‌شود؛ باید به کائنات و همه هستی عشق ورزید؛ حتی به کسانی که ما را دوست ندارند، عشق به مخلوق، انسان را به خداوند نزدیک می‌کند؛ چراکه انسان جزئی از ذات خداوند است.

 

شما یک دوره مرزبان شعبه بودید؛ خدمت در کدام جایگاه برای شما در ابتدا دشوار به نظر می‌رسید؟

 

تمام جایگاه‌ها هم سخت و هم سهل هستند؛ اگر با قوانین کنگره پیش برویم و به جایگاه‌ها احترام بگذاریم و مشکلات شخصی را پشت در کنگره بگذاریم، انرژی ما چند برابر خواهد شد و کارها آسان می‌شوند؛ اما اگر در جایگاه خدمت، منفعت شخصی را بر کمک به دیگران مقدم بدانیم، نیروهای بازدارنده ما را متوقف خواهند کرد و خدمت دشوار خواهد شد.

 

 

ـ برای شروع هر خدمتی، معمولاً نیروهای بازدارنده در آغاز خدمت تمام سعی خود را می‌کنند که فرد را از ادامه کار بازدارند، این نیروها برای شما چگونه نمایان شدند و برخورد شما چگونه بود؟

 

در دو دوره دریافت شال و همچنین ورود به لژیون سردار، نیروهای منفی همراه من بودند، ترس از این‌که نتوانم خدمت را به‌خوبی انجام دهم، وجودم را فرا گرفته بود؛ اما با آموزش‌های کنگره و راهنمایی‌های راهنمای خوبم، آرام‌آرام تغییرات را از درون آغاز کردم. با تفکر سالم توانستم عمل سالم داشته باشم و با کاهش تاریکی‌ها و افزایش روشنایی‌ها، مسیرم را ادامه دادم. خدمت مرزبانی را سربلند به پایان رساندم و همچنان در لژیون سردار حضور دارم، امسال نیز در آزمون راهنما تازه‌واردین قبول شدم و بی‌صبرانه منتظر آغاز خدمت بودم تا فرم تأیید تشکیل لژیون را از دیده‌بان همسفران، خانم آنی کماندار بزرگوار، دریافت کردم. آموختم که انسان موجودی پویا و قابل تغییر است و نباید اسیر گذشته باشد. ما به کنگره آمده‌ایم تا بازسازی را از خود آغاز کنیم، همان‌طور که آقای مهندس می‌فرمایند: فرقی نمی‌کند چند سال داریم؛ باید آینده خود را بسازیم و احساس گناه را کنار بگذاریم؛ زیرا بدون تغییر، تبدیل شدن امکان‌پذیر نیست.

 

طراح سوألات و مصاحبه‌کننده : راهنما تازه‌واردبن همسفر فاطمه (لژیون تازه‌واردین)
عکاس: همسفر رباب رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون اول)
ویرایش و ارسال: همسفر لیلا رهجوی راهنما همسفر مریم ( لژیون اول) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی صائب تبریزی

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .