نهمین جلسه از دوره اول سری کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره۶٠، ویژه مسافران نمايندگی میلاجرد با استادی راهنمای محترم مسافر محسن ، نگهباني مسافر مهدی و دبیری مسافر علیاصغر با دستورجلسه «هفته بنیان کنگره۶۰» چهارشنبه ۱۹ آذر ماه ۱۴۰۴، ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان، محسن هستم یک مسافر؛
تشکر میکنم از نگهبان بابت اینکه اجازه دادند در این جایگاه باشم. همچنین از راهنمای محترم، آقا مهدی، که امروز لژیون خدمت بودند و اجازه دادند در جایگاه استادی حضور داشته باشم، سپاسگزارم. در ابتدا خداوند را شاکر هستم که امروز در کنگره ۶۰ حضور دارم و آموزش میگیرم. از آقای مهندس و خانواده محترم ایشان سپاسگزارم، و نیز از دیدهبانهای عزیز که تلاش میکنند بستری فراهم کنند تا فردی مانند من، که دنیایی از ناامیدی و خرابی داشتم و ورشکستگیهای متعددی را تجربه کرده بودم، دوباره احیا شوم و به زندگی بازگردم.
از راهنمای خوبم، آقای رضا میرزایی و آقای احمد خادمی، سپاسگزارم. با آموزشهایی که به من دادند و عشقی که در وجودشان بود، باعث شدند جذب کنگره شوم، با روش درمان آشنا گردم، به درمان برسم، در کنگره بمانم، به آموزشها ادامه بدهم و خدمت کنم. خدا را شکر میکنم که امروز روی این صندلیها هستم و از این علم بیکران بهرهمند میشوم. هفته بنیان و بیستوهشتمین سال رهایی آقای مهندس دژاکام را به ایشان، به اساتیدشان، به خانوادهشان و به همه اعضای کنگره ۶۰ تبریک میگویم.
به قول آقای مهندس، هفته بنیان، هفته تولد همه ماست؛ زیرا حرکت کنگره و روش درمان DST از روزی آغاز شد که ایشان در تاریخ ۱۵/۹ برای نخستینبار در جهان به رهایی رسیدند. یعنی در آن روز، تمام مصرفکنندگان بالقوه به رهایی رسیدند؛ منوط به اینکه بیایند و این مسیر را تجربه کنند. قانونی که در مورد من صادق بود، درباره شما نیز صادق است. قوانین هستی در همه جای دنیا کار خود را انجام میدهند؛ منوط به اینکه انسان وارد عمل شود تا به نتیجه برسد.
اینگونه نیست که بگوییم کسی درمان شده و من نمیتوانم؛ یا بهانه بیاورم که سنم زیاد است یا شرایطم سختتر. در هفته بنیان با سختیهای مسیر کنگره و سختیهایی که آقای مهندس تا رسیدن کنگره به جایگاه امروز تحمل کردهاند آشنا میشویم. متوجه میشویم که روز اول هیچچیز آماده و مهیا نبوده است؛ نه تفکر آمادهای وجود داشته، نه روش حاضر. آقای مهندس نیز انسانی همچون من بودهاند؛ دچار اعتیاد، از دست دادن کارخانه، از دست دادن ماشین، پلمب دفتر، برگشت خوردن چکها و تبدیلشدن به انسانی فراری از ترس دستگیری.
در همان شرایط سخت، شروع کردند به تفکر که چرا انسانی با دغدغه کمک به دیگران کسی که قبل از کنگره، چشم الکترونیکی ساخته بود تا از قطعشدن دست کارگران جلوگیری کند باید به چنین وضعیتی برسد. ایشان با تفکر و حرکت، از اساتید خود کمک گرفتند و تحقیقات فراوانی انجام دادند تا به درمان رسیدند. در کتاب «۶۰ درجه» این مسیر بهتفصیل قابل مطالعه است. ایشان یکنفره آغاز کردند؛ نه مرزبانی بود، نه راهنمایی، نه نشریاتی. خودشان بهتنهایی تمام سختیها را تحمل کردند و به دلیل ایمان کامل به مسیر، مشکلات را یکییکی پشت سر گذاشتند.
هر سختی را رحمت خداوند میدانستند؛ زیرا موجب رشد و قویتر شدن کنگره میشد. بسیاری از ساختارهای امروز کنگره از جمله لژیونها، لژیون خانواده، ورزشهای جمعه، DST، درمان سیگار، لژیون جونز، درمان چاقی و…در اثر همین سختیها و نیازهایی که در مسیر آشکار شد شکل گرفت. بنابراین، اگر امروز بهعنوان سفر اولی یا سفر دومی با سختی روبهرو میشویم، معنایش توقف نیست؛ بلکه درسی است برای رشد.
در اراک نیز دوستانی از تهران میآمدند و دیدهبانها و خدمتگزاران بسیاری سختیها کشیدند. رفتوآمدها، مقاومتها، فراز و نشیبها، همه طی شد تا چند نفر از همشهریان ما درمان شدند و اولین شعبه در اراک با کمک تهران راهاندازی شد. آنها نیز مانند کنگره تهران با مشکلاتی مواجه بودند؛ از جمله اجاره مکان، جابهجایی، مقاوتها و کمبودها. اما ایستادند و پایداری کردند تا شخصی مانند محسن به درمان برسد. و این مسیر همچنان ادامه دارد.
ما به عنوان خدمتگزار آمدهایم تا آموزش بگیریم، آموزش بدهیم و بدانیم که ممکن است بالا و پایینهایی به وجود بیاید. ممکن است سختیها، باران، برف یا حتی قطع اوتی رخ دهد، اما حرکت ما متوقف نمیشود؛ زیرا به راهی که در آن هستیم ایمان داریم. قرار است شعبهای اینجا تأسیس شود و انسانهای زیادی به درمان برسند. سفر اولیها مدام وارد میشوند و با تاریخچه کنگره آشنا میشوند تا بدانند که هیچچیز یکباره و شستهرفته به وجود نیامده است.
۲۸ سال پیش نه خبری از دعوت به هفتاد کنگره جهانی بود، نه جایگاه امروز وجود داشت. آن روزها پلمب، بازداشت و فشار بود؛ اما آقای مهندس با تفکر و استقامت مسیر را ادامه دادند تا امروز به این جایگاه رسیده است. ما نیز باید با تفکر و الگوگرفتن از ایشان و راهنمایان، این مسیر را ادامه دهیم تا بتوانیم به انسانهای بیشتری خدمت کنیم.
هفته بنیان یعنی شناخت تاریخچه، شناخت ریشهها و محکم حرکت کردن. بنیان یعنی ریشه؛ و هر درختی که ریشه قوی داشته باشد، تنومند و پربار میشود. خدا را شکر که آقای مهندس ریشه این آگاهی عظیم هستند و این علم به تنه درخت یعنی دیدهبانها و سپس به شاخه و شکوفهها یعنی اعضا و سفر اولیها منتقل میشود. به همین دلیل این درخت عظیم کنگره ۶۰ استوار است و هیچ طوفان و بادی قادر به تکاندادن آن نیست.
این راه آغازی داشت و پایانی ندارد و با سرعت مناسب و قدرت فراوان در حال حرکت به سوی جهانیشدن است. خوشبهحال ما که روی این صندلیها هستیم و میتوانیم این آموزشها را دریافت کنیم. مهمتر از همه، به گفته آقای مهندس در سیدی «شب»، این است که بتوانیم آموزشها را کاربردی و عملی کنیم تا نتیجه بگیریم و گرههای صورپنهانمان را باز کنیم.

من این هفته به بسیاری از قدیمیها که شمارهشان را داشتم زنگ زدم و تشکر کردم. از راهنمای خودم قدردانی کردم بابت زحماتی که کشیدهاند تا حال من خوب باشد. باید این موارد را ببینم و قدرشناس باشم؛ زیرا اگر قدرشناس باشم، هیچوقت فراموش نمیکنم که چه بودم و با چه حالی وارد کنگره شدم. و تا زمانی که فراموش نکنم و سپاسگزار باشم، نیروهای منفی نمیتوانند این رهایی را از من بگیرند.
اما اگر فراموش کنم، ممکن است دوباره دچار لغزش شوم. زمانی که حال بدی سراغم میآید، خدا را شکر میکنم که کنگره هست. سیدیها را گوش میکنم، آموزش میگیرم، چهارشنبهها سخنان آقای مهندس را دنبال میکنم و تلاش میکنم آنها را اجرا کنم. چون از گوشدادن به راهنما و آقای مهندس سود بردهام و حال خوبی دارم. و این حال خوب نتیجه فرمانبرداری و آموزشپذیری است.
این هفته را به همه شما تبریک میگویم. امیدوارم تمام سفر اولیها بتوانند پرونده مواد را ببندند، به حال خوب برسند، خدمتگزار شوند و در کنگره بمانند تا بتوانند به انسانهای بیشتری به همشهریان و دوستان خود کمک کنند تا آنها نیز این حال خوب را تجربه کنند.
به افتخار آقای مهندس و تولد ایشان، تشویقشان کنید.
تایپ: مسافر علیاصغر
عکس: مسافر مهدی
تنظیم:مسافر علی
(مسافران نمایندگی میلاجرد اراک)
- تعداد بازدید از این مطلب :
262