سلام دوستان منا هستم یک همسفر:
روزی با دو فرزند، یکی در آغوش و دیگری در دست و ذهنی پر از سوال، تشویش، ترس و اضطراب وارد زیرزمینی شدم که همه چیز در آنجا برای من مبهم بود؛ آن روز نمیدانستم که آن مکان تبدیل به جایی خواهدشد که حتی از خانه پدری نیز برای حضور در آن، مشتاقتر خواهمشد.
روزها گذشت و گذشت، من بهآرامی با آموزشها و جهانبینی کنگره۶۰ آشنا شدم و با یاری جلودار واقعی، قدرت مطلق، پروردگار یکتا پرده تاریکیهای بسیار از پیشروی من برداشتهشده؛ اندکاندک جسم و جان زخم خوردهام در حال ترمیم است.
استاد بزرگ کنگره، اجرای پیمان وادی هشتم را شرط لازم جهت دریافت شال راهنمایان اعلام کردهاند، من ۴ ساعت در طبیعت بیانتها خالق یکتا در خلوت وصف ناشدنی با الله بودم، به نظر من اجرای پیمان طواف بچههای کنگره است؛ از خود شروع کردن و به او رسیدن، خدا را در خود جستن و او را یافتن!
سکوت آن ساعات آنقدر نیرومند بود که من را به روراستی با خود واداشت، ابتدا با تفکر ساختارهای زندگی نو برای من آغاز شد و تمام آنچه را که نامطلوب و ناپسند بود و من عامل به آن بودم را مکتوب کردم و در نهایت همه را سوزاندم؛ سپس باخدا خود پیمان بستم که از انجام کارهای ضدارزشی دوری کنم، بذر عشق و خواستههای خوب را در دل کاشتم و همه آنچه با خالق عهد کردهبودم را به باد سپردم.
امید به آن که با الهامگرفتن از اساتید کنگره و استمرار در یادگیری مطالب بتوانم در مسیر تصفیه خویش ثابتقدم باشم تا همانند باد رها و سبکبال شوم.
نویسنده: همسفر منا رهجوی راهنما همسفر سمانه (لژیون دهم)
رابط خبری: همسفر محدثه رهجوی راهنما همسفر سمانه (لژیون دهم)
ویرایش و ارسال: همسفر معصومه رهجوی راهنما همسفر اعظم (لژیون یازدهم) دبیر دوم سایت
همسفران نمایندگی دهخدا قزوین
- تعداد بازدید از این مطلب :
131