English Version
This Site Is Available In English

خانواده محکوم به نابودی نیست

خانواده محکوم به نابودی نیست

جلسه دوم از دوره نوزدهم کارگاه‌های آموزشی خصوصی همسفران کنگره60 نمایندگی باباطاهر همدان به استادی راهنما همسفر فرشته، نگهبانی همسفر لیلا و دبیری همسفر زهرا با دستور جلسه «بنیان کنگره۶۰» روز دوشنبه 17 آذرماه 1404 ساعت 15:00 آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

هفته بنیان را خدمت آقای مهندس و خانواده محترم ایشان و بیست و هشتمین سالگرد رهایی آقای مهندس را تبریک عرض می‌نمایم. وقتی از بنیان صحبت می‌شود منظور شخصی است که یک مجموعه را از دل تاریکی بنا نهاده و آن را ساخته، نه این‌که راه را پیدا کرده‌اند؛ بلکه راه را ساخته‌اند. آقای مهندس بهمن‌ماه سال ۱۳۷۵ در ماه رمضان برای این‌که به مقدار و زمان مصرف خودشان نظم بدهند، وارد مسیری شدند و یک بازی را شروع نمودند که خودشان از پایان آن اطلاعی نداشتند و راهی را پیمودند که ناشناخته بود و این سفر در ۱۵ آذر ۱۳۷۶ به پایان رسید.

به قول خود ایشان برای خودشان و خانواده محترمشان، باوری در ناباوری بود که بعد از گذشت ۱۱ ماه جسم ایشان دیگر نیازی به مواد نداشت؛ چون آقای مهندس قصد ترک اعتیاد یا کنار گذاشتن مواد را نداشتند و در دل این سفر روش DST و داروی OT که از مهم‌ترین دستاوردهای کنگره۶۰ می‌باشد بیرون آمد که در این روش فرد مصرف‌کننده طی ۱۱ ماه با داروی OT و کاهش تدریجی، جسم خود را به تعادل می‌رساند و در کنار آن با شرکت در جلسات گروهی آموزش‌ها، نوشتن سی‌دی‌های روان و جهان‌بینی شخص نیز بهبود پیدا می‌نماید و یکی از برجسته‌ترین دستاوردهای کنگره جهان‌بینی آن می‌باشد که به فرد آموزش داده می‌شود تا رفتار، گفتار، نگرش و منش خود را تغییر دهد.

دو سال بعد از رهایی، آقای مهندس جمعیت احیای انسانی کنگره۶۰ را بنا نهادند که از دل آن بنیان کنگره۶۰ به وجود آمد. وقتی از بنیان صحبت می‌کنیم از ریشه و اصل صحبت به میان می‌آید از جایی که یک حقیقت بزرگ در آن روییده شد، موضوعی که به‌ظاهر شاید ساده به نظر آید؛ ولی در پنهان دنیایی از معرفت، تفکر و منش را در خود جا داده و کنگره۶۰ الآن یک مجموعه نیست؛ بلکه یک تفکر است و هر تفکری یک صاحب‌خانه دارد، کسی که برای اولین بار جرقه نوری را در دل تاریکی‌ها روشن نمودند.

برای ما همسفران کنگره۶۰ فقط یک اسم نیست؛ بلکه نقطه شروع یک زندگی دوباره می‌باشد، همه ما همسفران با دردهای نگفته، با دنیایی از نگرانی، اضطراب و پریشانی، ترس‌ها و مشکلاتی که کسی آن‌ها را درک نمی‌کرد وارد این مکان مقدس شدیم و معجزه این مکان از جایی شروع شد که انسانی قبل از این‌که راهی را بداند خودش را در دل تاریکی انداخت، رنج را شناخت و آن را تجزیه‌وتحلیل کرد و از دل آن رنج راه روشنی برای هزاران خانواده رنج‌دیده دیگر ساخت، ما همسفران از نزدیک لمس کرده‌ایم که نگاه آقای مهندس فقط مخصوص مسافران نیست؛ بلکه به همسفرانی هست که سال‌ها در زیر سایه ترس، ناامیدی، نابسامانی و طعنه‌هایی که شنیده‌ایم و دم نزدیم ختم شده بود.

آقای مهندس فقط یک‌ راه درمان را ابداع نکرد، به خانواده‌ها حرمت دادند و شأن خانوادگی را برگرداند و به ما آموختند که همسفر می‌تواند راهگشا و گره‌گشا باشد نه قربانی، وقتی‌که الآن همسفری کنار مسافر خود و ساختاری مملو از علم، آگاهی و معرفت می‌باشد، در مسیر این ساختار حرکت می‌کند به خاطر اندیشه عمیقی است که از طرف بنیان در آن نهاده شده است. مهندس به ما یاد داد که درمان فقط جسم نیست و شامل جهان‌بینی نیز می‌باشد؛ لذا رفتار و نگرش من است که باید تغییر کند.

اگر من به کنگره آمده‌ام و جهان‌بینی را یاد گرفته باید بتوانم آموخته‌های خود را عملیاتی کرده و در درون خود پیاده نمایم و در درونم دنبال گره‌های خودم بگردم و آن‌ها را اصلاح نمایم و اگر توانستم خودم را تغییر دهم در آن زمان است که می‌توانم ادعا کنم که جهان‌بینی را آموخته‌ام نه این‌که جهان‌بینی را یاد گرفته و روی دیگران پیاده کنم؛ به‌عنوان‌ مثال فلانی پنهان‌کار است، فلانی منیت و کینه دارد که این اصلاً آموزش و یادگیری نمی‌باشد؛ باید بتوانم خودم را تغییر دهم بتوانم خود واقعی‌ام را از درون کوبیده و دوباره بسازم که با قبل خیلی فرق کند و خودم را با قبل از ورود به کنگره مقایسه کنم نه با دیگران.

برای ما همسفران بنیان یعنی کسی که به ما ثابت کرد خانواده محکوم‌به نابودی نیست، طبق صحبت‌های چهارشنبه خانم آنی بزرگوار که فرمودند: خیلی خوشحالم که خانواده‌ام را جمع کرده و آن را حفظ نمودم. اگر همسفری بتواند خانواده خودش را حفظ نماید و خود را به آب‌وآتش بزند، بجنگد تا ساختار خانواده از بین نرود و بچه‌ای مجبور نباشد از بین پدر یا مادر یکی را انتخاب نماید ایشان آموزش‌دیده، اگر من بتوانم خانواده‌ام را حفظ کنم، برنده هستم وگرنه جا زدن و رفتن را همه بلد می‌باشند و می‌توانم به‌راحتی بگذرم، بگذارم و بروم؛ پس می‌توانم با تفکر صحیح، عمل سالم و محبت تاریک‌ترین نقطه را روشن کنم.

امروز وقتی در این جایگاه نشستم و در مورد بنیان صحبت می‌کنم دل و قلبم آرام می‌شود؛ چون می‌دانم که اگر یک روزی یک نفر نمی‌ایستاد و تصمیم نمی‌گرفت که از دل آن تاریکی یک‌ راهی را پیدا نمایند؛ هیچ‌ کدام از ما الآن در کنار یکدیگر قرار نداشتیم. آقای مهندس برای درد مردم نسخه واقعی نوشت نه با شعار بلکه باتجربه، تفکر، مهربانی بی‌پایان، تلاش و پشتکار و من مدیون همین نگاه هستم، مدیون همین آرامش و هویتی که ایشان به ما عطا نموده‌اند هستم.

آقای مهندس خانواده‌ها را نجات داده‌، مسافران را درمان نموده و به ما همسفران یک زندگی دوباره بخشیدند. خیلی خوشحالم و خدا را شکر می‌کنم که در دوره‌ای زندگی و زیست می‌کنم که همگام شده بازمان زیست آقای مهندس تا بتوانم از وجود ایشان و آموزش‌های ناب کنگره بهره کامل را ببرم و این بزرگ‌ترین لطفی است که خداوند در حق من عطا نموده‌اند و همیشه می‌گفتم: خدایا یک‌ راهی جلوی پای من بگذار، شخصی را جلوی راه من قرار ده و بزرگ‌ترین نعمت خداوند همین کنگره است که به من نشان داد. خدا را شکر می‌کنم که در این زمان و در این مکان، ما را در پناه ساختاری قرار داده که بنیان آن بزرگ‌مرد و آزادمردی است که حقیقت‌جو و مهربان می‌باشد و می‌توانیم از وجود ایشان بهره ببریم، ان‌شاءالله بتوانم با عمل سالم، احترام گذاشتن و خدمت کردن در کنگره قدردان این مکان و آقای مهندس و آموزش‌های ناب ایشان باشم.

مرزبانان کشیک: همسفر سمیرا و مسافر سعید
تایپیست: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر فرشته (لژیون سوم)
عکاس: همسفر ناهید رهجوی راهنما همسفر معصومه (لژیون هفتم)
ارسال: همسفر آذر رهجوی راهنما همسفر فرشته (لژیون سوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی باباطاهر همدان 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .