English Version
This Site Is Available In English

تصمیم سختی بود

تصمیم سختی بود

قلم به دست می‌گیرم تا بنویسم از روزهای سرد و بی‌روح زندگیم روزهای سخت و طاقت فرسا، دیگر دنیا برایم به آخر رسیده بود؛ حتی توان نفس کشیدن نداشتم چه روزگار سختی غرق در ناامیدی آنقدر زندگی برایم تیره و تار شده بود که نمی‌توانستم ادامه بدهم بین دو راهی قرار گرفته بودم به هر دری زدم، نتیجه‌ای نیافتم آخرین راه را انتخاب کردم شاید مسافرم سر عقل بیاید و دیگر به مصرف مواد ادامه ندهد تصمیم سختی بود؛ اما فکر می‌کردم با این کار سر به راه بشود. 

بدترین راه را انتخاب کرده بودم چقدر من غرق در جهالت بودم دوبسته قرص خواب گرفتم ریختم داخل یک لیوان و پیام دادم به مسافرم که اگر خوب نشود دیگر مرا نخواهد دید التماس کردم به خانه بیا اگر نیایی من را دیگر نمی‌بینی؛ اما نتیجه نداشت ناچار لیوان را سر کشیدم؛ اما من چه کردم خدایا! نه تنها کمکش نکردم بعد از این‌که من حالم خراب شده بود مسافرم به خانه آمده بود و با دیدن صحنه حال و روز من و جو خانه رفته بود و تا نهایت مرگ مواد کشیده بود. 

چند روزی که من در خواب و بیهوشی بودم او نیز از شدت مصرف مواد در باغ خوابش برده بود و وقتی که هوشیار شدم چند روزی از این حادثه گذشته بود و من ناراحت و دلواپس مسافرم که کجاست! وقتی برگشت از کار خودم خجالت‌زده بودم چرا که نه تنها کمکش نکرده بودم؛ بلکه باعث نابودی او خانواده‌ام و دخترم که دختر جوانی هست هنوز هم با گذشت چند سال بابت آن کار من مرا نبخشیده است و باعث ترس و استرسش شده بودم که هنوز هم می‌ترسد نکند من او را تنها بگذارم و خودکشی کنم خداوندا چه بگویم از روزهای تلخی که به سختی گذشت. 

شکر که روزنه‌ای از امید برای من و مسافرم باز شد راهی از نور، راهی پر از عشق، راهی مستقیم به سمت خالق یکتا چه بخوانمت ای دوست ای مهربان‌تر از پدر و مادرم ای عزیزی که نشان کرده پروردگاری برای هدایت بندگان خفته در تاریکی، روشنی بخش قلب انسان‌های دردمند چه بخوانمت! ای‌عزیز، ای‌بزرگ مرد کنگره۶۰ مردانگی را تمام کردید روشنایی بخشیدید بر وجود انسان‌های مرده، انسان‌هایی که شاید به ظاهر زنده بودند؛ اما مرده‌ای بیش نبودند زندگی دادی به زندگیمان و روشن کردی وجودمان را به علم و عمل و آموختی درس انسانیت را چه بخوانمت که شما خود عشقی!

نماد وادی چهاردهم مهندس عزیز، می‌نازم به پرودرگاری که در عمق تاریکی مردی را برای هدایت انسان‌هایی انتخاب کرد، آفرید و در مسیر مستقیم قرار داد تا چراغی باشد برای هدایتشان. برای وجودت شاکرم پدر برایت چیزی ندارم که هدیه کنم جز دعایی که از عمق وجودم از خدا بخواهم برایت زندگی زیبا در دنیا و بهشت برین در آخرت. 

نویسنده: راهنمای تازه‌واردین همسفر مریم (لژیون سوم)
رابط خبری: راهنمای تازه‌واردین همسفر فاطمه (لژیون اول)
ارسال: همسفر آذر رهجوی راهنما همسفر فرشته (لژیون سوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی باباطاهر همدان 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .