English Version
This Site Is Available In English

در جهل و منیت غرق شده بودم

در جهل و منیت غرق شده بودم

خداوند متعال را شاکرم که در مسیر کنگره قرار گرفتم؛ مسیری سراسر عشق، محبت و ایمان. اگر در این سه واژه با دقت تفکر کنیم، متوجه بسیاری از حقیقت‌ها خواهیم شد. عشق، محبت و ایمان اگر خالص و واقعی باشند و نه برای تظاهر، هرگز گمراه نخواهیم شد؛ و به‌جای آن‌که از گردونه زندگی خارج شویم و در حاشیه قرار بگیریم، در مرکز زندگی قرار می‌گیریم و از حیاتِ سرشار از عشق و محبت و ایمان بهره‌مند خواهیم شد. اینجاست که مثلث «جسم، روان و جهان‌بینی» به یک اندازه رشد می‌کند و انسان طعم بهشت را در همین دنیا می‌چشد. قبل از کنگره روزهای سختی را پشت سر می‌گذاشتم. به‌جای آن‌که بپذیرم مشکل اصلی درون خود من است نه خانواده‌ام و همه آن سختی‌ها از جهل و ناآگاهی خودم نشات می‌گیرد، دائماً دنبال مقصر می‌گشتم.

مدام با مسافرم، فرزندانم و مادرم درگیر بودم و آن‌ها را عامل بدبختی‌ها و مشکلات زندگی‌ام می‌دانستم. چشمانم را بسته بودم و نمی‌خواستم بفهمم که با طعنه زدن و نق زدن و حق‌به‌جانب بودن، فقط زندگی را برای همه سخت‌تر می‌کنم. فرزندانم اجازه صحبت کردن نداشتند و مسافرم فقط برای اینکه بحث و دعوا نشود، همیشه حق را به من می‌داد. من در جهل و منیت غرق شده بودم و خودم را همه‌چیزدان می‌دانستم. با خودم می‌گفتم: «اگر من نباشم، مسافرم عرضه هیچ کاری را ندارد!» همین منیت و معرکه‌گیری، مرا از آموزش و یادگیری دور کرده بود. حرف حق برایم تلخ بود و گوشی برای شنیدنش نداشتم. کم‌کم بین من، مسافرم و فرزندانم فاصله افتاد.

آن‌ها پنهان‌کار شده بودند و من متوجه نبودم که با دست خودم زندگی و خانواده‌ام را به سمت نابودی می‌کشانم. بیشتر اوقات حق با مسافرم بود، اما من از روی منیت و ترس، معرکه‌گیری می‌کردم و ماجرا را به نفع خودم جلو می‌بردم. اما در درونم هرگز آرام نبودم؛ فقط روی اشتباهات خودم سرپوش می‌گذاشتم. این معرکه‌گیری مرا از آموزش و یادگیری واقعی دور کرده بود و قدرت تفکر درست را از من گرفته بود. تجربه‌هایم، تجربه‌های تلخ و بی‌ارزش بودند. وقتی وارد کنگره شدم و آموزش‌ها را گرفتم، حدود یک‌سال و نیم طول کشید تا توانستم این صفت را رها کنم و ذهنم را آرام کنم. خداوند را شاکرم که مرا در مسیر کنگره و آموزش‌های ناب آن قرار داد تا با تفکر درست و آموزش صحیح، بتوانم در کنار خانواده‌ام با صلح و آرامش زندگی کنم.

نویسنده: همسفر کبری رهجوی راهنما همسفر شهناز (لژیون سوم)
ویرایش و رابط خبری: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر شهناز (لژیون سوم)
ارسال: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر ژیلا (لژیون اول) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی صفادشت

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .