اولین جلسه از دور هفدهم کارگاه های آموزشی خصوصی کنگره 60، نمایندگی بیرجند، با استادی مسافر امین، نگهبانی مسافر جلیل و دبیری مسافر علی با دستور جلسه "رابطه یادگیری و معرکه گیری" یکشنبه 2 آذرماه 1404 ساعت 16 آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان امین هستم یک مسافر. همانطور که میدانیم، یادگیری به معنای فراگیری است و تنها به درس، نوشتن سیدی یا موضوعات آموزشی محدود نمیشود؛ بلکه یادگیری اساساً شامل تمام ابعاد زندگی انسان است. هر روز صبح که از خواب برمیخیزیم و از خانه خارج میشویم، با یک تجربه تازه مواجه میشویم و در حقیقت یک یادگیری تازه کسب میکنیم. اصولاً فرضیه خلقت جهان، موجودات و انسانها بر پایه یادگیری استوار است.
بهطور کلی، معرکهگیری یعنی اینکه فرد موضوع اصلی را کنار گذاشته و با ایجاد یک فضای نمایشی یا حاشیهای، ذهن دیگران را از اصل ماجرا منحرف کند. همانگونه که دستگاههای رادیویی و بیسیم، هنگام ایجاد اختلال دچار پارازیت میشوند، در انسان نیز معرکهگیری دقیقاً مانند ایجاد پارازیت عمل میکند.
فرض کنید در شهر جای مناسبی پارک کردهاید. فردی به خودرو شما برخورد میکند، اما بهجای عذرخواهی و پذیرش تقصیر، شروع به معرکهگیری میکند. در واقع موضوع اصلی را تغییر میدهد تا از زیر بار مسئولیت خود فرار کند.
در کنگره نیز همین مسئله وجود دارد. راهنما از رهجو میخواهد سیدی تحویل دهد یا دفتر همراه داشته باشد. اما بهجای انجام وظیفه، فرد شروع به معرکهگیری میکند: هدف این است که از زیر بار مسئولیت فرار کند.
همچنین، مسافری که سفر خود را مرتب انجام میدهد و روی برنامه است، به رهایی میرسد و قدر این جایگاه را میداند.
اما فرد دیگری که سفرش را نامنظم و دست و پا شکسته انجام میدهد، شاید به رهایی برسد ولی به دلیل نداشتن برنامه، ممکن است بعدها لغزش داشته باشد. پس از این لغزش، عذاب وجدان او را فرا میگیرد و برای فرار از این فشار، وارد معرکهگیری میشود؛ تلاش میکند تقصیر را به گردن دیگران بیندازد تا خود را قانع کند که مقصر نبوده است.

در محل کار، در خانه، در اجتماع و در تمام بخشهای زندگی، همین موضوع وجود دارد. افراد یا پاسخ منطقی می دهند یا وارد معرکهگیری میشوند.
بسیاری از ما در دوران مصرف دقیقاً در همین وضعیت بودیم. خودم شخصاً این موضوع را تجربه کردهام. مثلاً در تعمیرگاه، قول میدادم ماشین ساعت پنج آماده باشد؛ آماده نمی شد و بهجای پذیرش کوتاهی خود، شروع به داستانسازی و معرکهگیری میکردم.
رابطه بین یادگیری و معرکهگیری کاملاً روشن است: معرکهگیری نقطهی مقابل یادگیری است. تا زمانی که انسان درگیر معرکهگیری، توجیه، داستانسازی و تغییر موضوع باشد، یادگیری رخ نخواهد داد. در پایان، از اینکه به صحبتهای من توجه کردید، صمیمانه متشکرم.
عکاس: مسافر محمد حسن لژیون اول
تایپ: مسافر کامبیز لژیون سوم
ارسال خبر: مسافر مهدی لژیون سوم
- تعداد بازدید از این مطلب :
272