سومین جلسه از دوره هفتم جشن های گلریزان کنگره ۶۰ نمایندگی کاشمر به استادی ایجنت محترم همسفران خانم زهرا، نگهبانی پهلوان محترم مسافر جواد و دبیری دنور محترم مسافر محمد با دستور جلسه «گلریزان» روز پنج شنبه 22 آبان ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۶ آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد
سلام دوستان زهرا هستم همسفر محمد.
از نگهبان جلسه، پهلوان جواد و همچنین ایجنت محترم که اجازه دادند در این جایگاه قرار بگیرم سپاسگزارم. دستور جلسه امروز «گلریزان» است. ابتدا تشکر میکنم از همسفران و مسافرانی که روز دوشنبه و سه شنبه با عشق، ایمان و آگاهی در این جشن زیبا شرکت کردند و با حضورشان امید را در دل مسافرانی که قرار است در آینده وارد کنگره شوند و طعم آزادی و رهایی را بچشند زنده کردند. امروز فرصتی در اختیار من قرار گرفته تا در مورد گلریزان صحبت کنم.
می گویند:«دستهایی که کمک میکنند مقدستر از لبهایی هستند که دعا میکنند» این جمله همان چیزی است که ما اعضای کنگره ۶۰، خصوصاً در روز جشن گلریزان اکثرا به آن عمل میکنیم. ما دعا نمیکنیم، بلکه با عمل کردن به انسانهای دیگر کمک میکنیم. در جشن گلریزان سه جایگاه سرداری، دنوری و پهلوانی داریم(البته جایگاه چهارمی هم وجود دارد)
اگر بخواهم دیدگاه خودم را بگویم، عنوان «سرداری» مرا یاد منصور حلاج میاندازد، منصور حلاج سرش بالای دار رفت، نه برای این که بگوید «من خدا هستم» بلکه برای این که انسان را به خودش معرفی کند و میگفت: منِ انسان، تمام صفات و ویژگیهای خداوند را در وجود خود دارم.
حالا آیا من هم به این موضوع فکر کردهام؟ آیا این صفات را در خودم پیدا کردهام؟ کسی که میخواهد جایگاه سرداری را اعلام کند، باید ابتدا به این فکر کند که آیا صفات خداوند را در خودش کشف کرده؟ آیا خودش را باور دارد؟ جایگاه سرداری چند مورد را در ذهن من تداعی میکند. یکی از آنها زنده بودن است. آیا من زندهام یا فقط یک جسم متحرک هستم؟ صفت بعدی توانایی و قدرتمندی است. آیا باور دارم که توانمندم و میتوانم کارهای بزرگ انجام دهم؟ ویژگی دیگر رزاق بودن است، یعنی بخشنده و روزی رسان، آیا این صفت را در خودم کشف کرده و یا آن را تقویت میکنم؟

عنوان بعدی «دنوری» است. دنور یعنی بخشنده. آیا من صفت بخشندگی را دارم؟ و میتوانم کسانی را که با زبان یا رفتارشان به من آسیب رساندهاند، ببخشم؟ جایگاه بعدی «پهلوانی» است. پهلوانی مرا به یاد دو واژه میاندازد، اعتماد به نفس و عزت نفس. اعتماد به نفس یعنی من قدرتمندم، میتوانم و رها شدهام. اما عزت نفس یعنی من خودم را دوست دارم، همانطور که دیگران را دوست دارم. یعنی در کنار احترام به خود، به سلامتی و آرامش دیگران هم اهمیت میدهم. اگر خودم ثروتی دارم، دوست دارم دیگران هم در آن سهیم باشند.
ما اعضای کنگره که در جشن گلریزان شرکت کردیم، هر سه ویژگی را در عمل نشان دادیم. مهم نیست مبلغی که پرداخت کردیم چقدر بوده، مهم این است که این سه ویژگی در وجود ما هست و باید آنها را در خودمان تقویت و پرورش دهیم. شرکت در گلریزان اجباری نیست، اما نشانه انسانیت است. آقای مهندس میگویند حتی یک ریال در کنگره بدون شفافیت جا به جا نمیشود، پس این جا مکانی است که با امنیت و شفافیت کامل، برای ساختن پل رهایی دیگران تلاش میکنیم. در کنگره ما یاد گرفتیم که هرچه دریافت می کنیم باید ببخشیم. آموزش میگیریم تا آموزش بدهیم. ثروت و رهایی را دریافت میکنیم تا آن را به دیگران هدیه دهیم. این همان تعادلی است که همیشه بر آن تأکید می شود. در مورد بخشش، آقای مهندس میگویند: بدون هیچ چشم داشتی بخشش داشته باشید، اگر توقعی دارید، در مسیر اشتباه هستید. در جشن گلریزان، ما قدرت تشخیص را به دست میآوریم که کجا خرج کنیم، چگونه پسانداز کنیم و با خانواده چطور رفتار نماییم. این قدرت تشخیص گره گشای زندگی ما است. و نکته آخر: من قبل از ورود به کنگره افسرده و ناامید بودم. تا ظهر میخوابیدم، زندگی را رها کرده بودم. اما امروز، به لطف کنگره، همسر و پسرم هر دو رها شدهاند. صبحها با هم پیادهروی میکنیم، وادی نهم را اجرا میکنیم و شاد هستیم. اما این شادی را فقط برای خودم نمیخواهم، وظیفه دارم که دیگران هم به این حال خوش برسند. چون اگر نعمت را فقط برای خودم نگه دارم، از من گرفته میشود.
از این که به صحبتهای من گوش دادید، بسیار سپاسگزارم.
عکاس: مسافر امیر لژیون یکم
تایپ: مسافر احمد لژیون هشتم
ویراستار: مسافر جواد لژیون دوم
ارسال خبر: مسافر علی لژیون یکم
مرزبان کشیک مسافر مجید
- تعداد بازدید از این مطلب :
397