جلسه اول از دوره اول کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی سیرجان به استادی راهنما پهلوان همسفر اسماء، نگهبانی همسفر فرشته و دبیری همسفر زهرا با دستور جلسه «گلریزان» روز سهشنبه ۲۰ آبانماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
از خداوند سپاسگزارم که توفیق حضور در این جلسه را به من داد، از آقای مهندس که این بستر را فراهم کردند تا در کنار یکدیگر از این آموزشها استفاده کنیم و بالاترین بهره را ببریم و همچنین از راهنمایان خودم که بهعنوان چراغ راه در این مسیر به من کمک کردند سپاسگزارم.
جشن گلریزان را به همه شما عزیزان تبریک عرض میکنم، امروز اولین جلسه ما در ساختمان جدید همزمان شد با جشن گلریزان و من ایمان دارم که این اتفاق، خیروبرکت زیادی را برای این شعبه به همراه خواهد داشت.
یکی از کارهای عظیمی که کنگره۶۰ انجام میدهد و همه ما بهخوبی از آن آگاه هستیم این است که افراد مصرفکنندهای را که از نظر اجتماع فراموششدهاند، با تفکر و محبت حسابشده، دوباره به جایگاه انسانی و اجتماعی خود بازمیگرداند، به من نیز این اجازه داده شده است که بهعنوان یک همسفر، در کنار مسافرم، مسیر درمان و رسیدن به حال خوش را طی کنم.
در واقع، کنگره۶۰ بستری فراهم کرده است که آقای مهندس، مانند کسی که رگههای طلا را در درون انسانها میبیند، زمینهای ایجاد کردهاند تا بتوانیم آن رگههای درخشان را در وجود خود کشف کنیم.
با خودم فکر میکردم از زمانی که مسافرم با کنگره۶۰ آشنا شد و تا زمانی که وارد کنگره شد، سه سال طول کشید و این موضوع برای من روشن کرد که آمدن هر یک از ما به کنگره، در مرحله اول به فرمان و خواست خداوند بوده است و سپس با خواست قلبی خودمان همسو شده است.
این حضور یک اذن الهی است و با وجود اینکه نیروهای منفی گاهی مانع من میشوند، خدا را شاکرم که توانستهام در این مسیر باقی بمانم، این حضور، سعادت بزرگی است و باید قدر آن را بدانم و همیشه شکرگزار باشم. امروز که جشن گلریزان و به نوعی روز شکرگزاری نیز است و در همه شعب کنگره، اشتیاق خاصی برای این روز وجود دارد و از مدتها قبل برای آن برنامهریزی میشود؛ چون جشن گلریزان، جشن بندگی و قدردانی است.
اهمیت این جشنها در آن است که مانع فراموشی ما میشود و تلنگری است برای یادآوری اینکه، یادت میآید در گذشته چه زندگی داشتی؟ در کجا بودی و اکنون در چه جایگاهی قرار داری؟ من وقتی گذشتهام را مرور میکنم، با خود میگویم تا زمانی که زندهام، سلامتی خودم، سلامتی مسافرم و آرامش خانوادهام را مدیون کنگره هستم،
دیدن و درک این حقیقت برایم بسیار مهم است؛ زیرا میبینم چه تحول عظیمی در زندگی و درونم رخداده است و همیشه از خداوند خواستهام که توفیق خدمتگزاری در کنگره را تا آخر عمر نصیبم کند.
امروز در کنار قدردانی، از خودم میپرسم چطور در این جشن حضور پیدا کردهام؟ با چه انرژی و نیتی آمدهام؟ آیا میخواهم دوباره عضو لژیون سردار شوم؟ آیا میزان بخشش مالی من و نقطه تحملم افزایشیافته است یا نه؟
شعری زیبا از مولانا میگوید، ای که مسجد میروی بهر سجود سر بجنبد دل نجنبد این چه سود؟ یعنی همه ما که در اینجا حضور داریم، در واقع آمدهایم تا دل خود را که مرکز حس ما است را به حرکت در آوریم؛ زیرا اگر حس من تغییر کند و درست بشود، در دو راهیهای زندگی، تصمیمهای درست میگیرم و آنگاه است که درون و بیرون من آباد میشود.
آقای مهندس برایآنکه ما به انسانیت نزدیکتر شویم، اقیانوسی از علم را در قالب کنگره در اختیار ما قرار دادهاند و با عمل خود، بخشش را به ما آموختهاند و من نیز بهعنوان یک شاگرد، باید پیرو استاد خود باشم و از درون خود بخشش را آغاز کنم.
ما همیشه میگوییم تغییر، باید از درون شروع شود؛ اگر در صور پنهان توانستم خود را بابت کارهایی که باید انجام میدادم و ندادم، بابت اشتباهاتی که ناخواسته انجام دادم و کسانی را که در حقم بدی کردهاند را ببخشم، آنگاه این بخشش در صور آشکار هم رشد پیدا میکند و راز بزرگ بخشیدن همین است که تا از دست ندهی، به دست نمیآوری.
آقای زرکش در جلسه جهانبینی چهارشنبه هفته گذشته نکته زیبایی گفتند: «گلریزان در ماه آبان برگزار میشود، چون آبان، زمان کاشت گندم است، کشاورز گندم را میکارد، زمین را ترک میکند و حتی نگاهی به آن نمیاندازد؛ زیرا ایمان دارد که از هر دانه گندم، خوشهای خواهد رویید.» و این یعنی ما هم باید با ایمان، بذر محبت و بخشش را بپاشیم و مطمئن باشیم که برداشت ما چندین برابر خواهد بود.
اکنون به لوگو کنگره نگاه کنیم ۷ خوشه گندم در آن دیده میشود و عدد ۷ از اعداد کبیره است و نماد رشد مداوم در جنبههای ذهنی و درونی ما است؛ یعنی آموزشهای جهانبینی در تمام ابعاد زندگی ما اثر میگذارد و از سوی دیگر گندم نماد باروری، رشد و گسترش است، کنگره۶۰ از ابتدا با ۸ نفر آغاز شد؛ اما همان افراد نخستین، قدمهای بزرگی برداشتند و بنیان راهی شدند که امروز هزاران نفر در آن به زندگی و آرامش بازگشتهاند.
زیبا بودن بخشش، چه از نظر معنوی و چه از نظر مادی، در این است که همان بخششهای کوچک و بهظاهر ساده، باعث رشد و گسترش تدریجی ما شدهاند.
آقای مهندس در یکی از صحبتهایشان گفتند استاد امین و آقای خدامی ۸۰۰۰ کیلومتر تا اصفهان میرفتند، فقط برای اینکه یک نفر به درمان و رهایی برسد و تمام این حرکتها برای ما الگویی است از عشق، تلاش و ایمان.
گسترش کنگره و شعب آن در دست چه کسی است؟ بهعنوان عضوی از این مجموعه بزرگ، میدانم که وظیفه و مسئولیت من بسیار سنگین است، تکتک ما وظیفه داریم که باعث رشد و بالندگی شعبه و کنگره شویم.
آقای مهندس فرمودند: «اگر حتی یک نفر در یک شعبه درست عمل کند، هم الگو میشود و هم خداوند بهخاطر همان یک نفر، محبتش را از دیگران دریغ نمیکند.» در یکی از سیدیها، آقای مهندس گفتند: «ما آمدهایم که هم آموزش ببینیم و هم آموزش بدهیم؛ اما بیشتر تأکید ما بر آموزش دیدن است.» در کنگره۶۰، تمام لژیونها اعم از لژیون آموزشی، جونز و سردار محل آموزش هستند؛ اما لژیون سردار آموزشی متفاوت دارد؛ زیرا من را با ماده و مال در جهان مادی روبهرو میکند و در همین مواجهه است که وارد جهانی سرشار از حال خوش و آرامش میشوم.
جشن گلریزان و عضویت در لژیون سردار، برای خرید زمین و تأسیس دانشگاه کنگره است؛ زیرا بسیاری از شعب از جمله شعبه خود ما، استیجاری هستند، وقتی شعبه استیجاری باشد، هر سال یا هر دو سال، احتمال جابهجایی وجود دارد و این جابهجاییها علاوه بر هزینههای مالی میتواند برای اعضاء تخریب روحی ایجاد کند؛ بنابراین باید تلاش کنیم تا شعبهها مالکیت خود را داشته باشند و همه ما در این امر مهم شریک شویم. شاید من ۲۰ سال دیگر نباشم؛ اما اثر کاری که امروز انجام میدهم تا سالیان سال باقی خواهد ماند.
چرا؟ چون اعتیاد تمامشدنی نیست و تا وقتی مواد مخدر است، اعتیاد هم وجود دارد و به قول آقای مهندس: «ما همیشه مشتری خودمان را داریم.»
آقای مهندس میفرمایند: «بیدار شوید و خفته را بیدار کنید.» مسیر کنگره مسیر بیداری و هوشیاری است، مسیر درک این حقیقت که باید بهاء هرچیزی را که به دست آوردهام بپردازم وگرنه از من گرفته خواهد شد.
هرچقدر که میتوانم باید ببخشم؛ چون اگر کمتر از توانم ببخشم، در حق خودم و در حق کنگره کوتاهی کردهام، ممکن است بسیاری از ما در لحظه نتوانیم از ترسهای خود عبور کنیم؛ اما هر زمان ترس به سراغم میآید از خودم میپرسم این ترس، در گذشته چه چیزهایی را از من گرفته است و اگر ادامه بدهم، چه چیزهایی را از دست خواهم داد؟ اگر خواستهام قلبی و واقعی باشد، قطعاً راهش را پیدا میکنم، میتوانم با ترس روبهرو شوم و آن خواسته را در کائنات جاری کنم، چرا که همهچیز دستبهدست هم میدهد تا به هدفم برسم.
گاهی فکر میکنیم باید اندوخته زیادی داشته باشیم تا ببخشیم؛ اما تجربه نشان داده هرچه اندوخته بیشتر میشود، نیروهای منفی نیز بیشتر وارد عمل میشوند و بهانهها را در ذهن ما میکارند، نباید منتظر بمانیم تا زمانی که پول زیادی داریم کمک کنیم.
اساتید و آقای مهندس در سیدیهای خود گفتهاند: «موضوع، پول نیست؛ موضوع محبت است و میزان محبت.» در کنگره افرادی هستند که شاید ثروتمند نباشند؛ اما دلهای بزرگی دارند و با تمام توانشان میبخشند. در کنگره من رسالتی دارم و آن این است که درد دردمندان را فراموش نکنم و رنج کسانی را که با من همدرد بودهاند را از یاد نبرم، باید بتوانم مال و علم خود را به کنگره پیوند بزنم؛ چرا که این بیداری حقیقی است.
در سیدی «مثال» آقای مهندس فرمودند: «ما خوب میدانیم که بیعلت به مجلس عاشقان وارد نشدیم.» واقعاً، اینجا مجلس عاشقان است. إنشاءاللّه با گامهای خود، در مسیر هدف بزرگ آقای مهندس؛ یعنی جهانیشدن کنگره۶۰ همسو شویم، ابتدا با رشد شعبه خودمان و سپس با گسترش آن، تا روزی در سیرجان چندین شعبه داشته باشیم و این مسیر به شهرهایی مثل شهربابک، بافت و دیگر شهرهای اطراف نیز برسد.






مرزبانان کشیک: دنور مرزبان همسفر محبوبه و مرزبان مسافر حمید
عکاس: همسفر طاهره رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون چهارم)
تایپیست: همسفر صدیقه رهجوی راهنما همسفر وجیهه (لژیون دوم)
ویرایش: همسفر زهرا رهجوی راهنما پهلوان همسفر اسماء (لژیون اول) دبیر سایت
ارسال: همسفر آرزو رهجوی راهنما پهلوان همسفر اسماء (لژیون اول) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی سیرجان
- تعداد بازدید از این مطلب :
209