جلسه اول از دوره اول جلسات لژیون سردار همسفران کنگره۶۰ نمایندگی امیرکبیر به استادی راهنمای تازه واردین همسفر سمیه ، نگهبانی همسفر زهرا دبیری همسفر زهره با دستورجلسه «وادی نهم(وقتی نیرویی از کم شروع بشود و به درجه بالا و بالاتری برسد نقطه تحمل پیدا میشود.) و تأثیر آن روی من» روز ۱۳ آبانماه ۱۴۰۴ساعت ۱۵:۱۵ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
در وادی نهم نیرویی که از درجه کم شروع میشود و به درجه بالاتری میرسد. وادی نهم رابطه مستقیم با یک موضوع و رابطه بسیار غیرمستقیم با موضوع دیگر دارد. اگر قرار باشد انسان کاری را سریع و تند انجام دهد، به نتیجه نمیرسد و تخریب ایجاد میکند که این موضوع باعث ناکامی و ناامیدی میشود. در متد درمانی DST نیز از روش تدریجی و پلهپله استفاده میشود.
در رابطه با گلریزان، در اولین سال حال من بد بود. در آن سال آقای مهندس استاد بودند و جلسه بسیار پرباری بود، اما من آنقدر در حال خودم بودم که اصلاً متوجه نمیشدم ایشان چه میگویند. تا اینکه به سال ۹۹ رسیدیم. در آن سال، با توجه به اینکه بیفکر و باری به هر جهت حرکت میکردم، از دوستم ۱۰۰ هزار تومان قرض کردم و در گلریزان شرکت کردم. همیشه میگفتم: «من از کجا بیارم و چقدر کنار بگذارم تا بتوانم در لژیون سردار شرکت کنم؟» این تفکر و دیدگاه من در آن زمان بود.
سال ۹۹ به قدری حالم بد شد که این وضعیت ادامه داشت تا هفته بعد که راهنمایم در لژیون راجع به گلریزان صحبت کرد و من بیدار شدم. میخواهم بگویم چقدر صحبتهای راهنما میتواند تأثیرگذار باشد در بیداری و هوشیاری رهجو. همزمان که راهنما صحبت میکرد، من با خودم میگفتم: «تو خواب هستی.» بعد از جلسه، تفکر کردم و از خدا خواستم که من زحمت میکشم و تلاش میکنم، تو هم به من کمک کن تا بتوانم در لژیون سردار سال بعد شرکت کنم.
با بالا و پایین روزگار، سال بعد در لژیون سردار شرکت کردم و حس خوبی داشتم. سال بعد، من قسطی شرکت کردم و میخواهم بگویم کسی که به لژیون سردار میآید و عضو سردار میشود، مرفه بیدرد نیست. او کسی است که مدیریت و برنامهریزی میکند و با تفکر و نگاه به جیب و قلبش، میسنجد که چقدر میتواند پرداخت کند.
دومین سال تجربه کردم و گفتم این حال خوبه و دوست دارم دنور شوم. سالی که دنور شدم، خیلی خوب بود و اقساط را پرداخت کردم و انگشترم را سفارش دادم و خیلی خوشحال شدم. سال بعد گفتم: «دنور میشوم.» سال گذشته که دنور شدم، بیکار شدم و مریض شدم و ۷ ماه در خانه خوابیدم.
چند ماه قبل از خدا خواستم که به من کمک کند تا از این مسیر عبور کنم و آبروی دنور را بخرم. یک ماه قبل، نمیدانستم چه میخواهد بشود و از خدا خواستم که کمکم کند. واقعاً نمیدانم چگونه شد که به یکباره توانستم آخرین پرداختی را انجام دهم و انگشترم را سایز بزنم.
میخواهم چند نکته بگویم: اولین نکته این است که اگر میخواهی کاری برای گلریزان انجام دهی، از همین الان فکر کن که خیلیها بیرون درگیر اعتیاد هستند. پس اکنون که اینجا هستی و به تو عشق میدهند و خوراک و دانش زیادی به تو منتقل میکنند، به گلریزان فکر کن.
مورد بعدی این است که معامله نکن، چون به چالش میخوری. چرا؟ چون ممکن است بگویی: «خدایا، این چالش من را حل کن تا من دنور شوم.» در حالی که شاید خواسته تو یک خودکار باشد، اما خواسته خدا به اندازه چهار کتاب است. بهترین کار این است که من انجام دهم و پیش بروم و به اندازه قلبم حرکت کنم.
اجازه لازم است؛ آقای مهندس میگوید من باید اجازه دهم تو پهلوان شوی. خیلیها میآیند، پولشان را دارند و گریه و زاری میکنند. پس وقتی اجازه برای پهلوان هست، برای دنور و سردار هم هست. اجازهاش درونی است و به وسیله نیروها و نگهبانها به وجود میآید. خداوند در قرآن گفته برای شما نگهبانانی هست. همانطور که شیطان گفته من از بالا و پایین، از چپ و راست حواسم به بندگانم هست. پس ما تنها نیستیم.
اولین اجازه چگونه به وجود میآید؟ با خواست قلبی من. تلاش میکنم و کوشش میکنم. حالا این حال خوب چگونه باید به وجود بیاید؟ چه اتفاقی میافتد وقتی در گلریزان شرکت میکنم؟ مثل بوی گل میماند. بوی گل نرگس یا گل رز نمیشود برای کسی تعریف کرد، هر کس به فراخور حال خودش.
من که با یک بشکن عصبانی میشدم، وقتی به لژیون و گلریزان میآیم، در ادامه عصبانی میشوم، اما نه با یک بشکن. و به مرور عصبانیت من کمرنگ میشود. اتفاقی که از درون برایم میافتد. حالا من یک درختی درونم دارم. ضد ارزشها و ارزشها. وقتی در مسیر خداوند، تزکیه و پالایش باشم و خواست من تغییر باشد، این نیرو به من کمک میکند تا تغییر کنم.
ما جز اولین کسانی هستیم که امسال جشن میگیریم و لایق شدیم که اولین حلقه از این زنجیر باشیم. انشاءالله امسال یک حلقه بسیار قدرتمند و قوی تشکیل دهیم تا انشاءالله سال بعد حلقههایی که به ما میپیوندند از ما الگوبرداری کنند و به بهترین شکل ممکن ادامه دهیم و به نتیجه برسیم.

تایپیست: همسفر شهناز رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون دوم)
ویرایش: همسفر بهاره دبیر سایت
ارسال: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون دوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی امیرکبیر
- تعداد بازدید از این مطلب :
249