امروز، دستها به جای فاصله، پل میسازند...
پلِ عشق، پلِ رهایی.
در این خانه، ثروت را نه در زر و سیم،
که در لبخندِ دوبارهی انسان میشمارند.
گلریزان، جشن بخشیدن است
جشنی که در آن، هر دلِ مهربان
چراغی میشود برای نجات دیگری

همسفر تکتم (لژیون یکم)
هر سال، وقتی نام گلریزان کنگره میآید، انگار هوای دل آدم عوض میشود؛ بوی عشق و بخشش در فضا میپیچد، همان عشقی که از دل تاریکی گذشت و به نور رسید.
در گلریزان کنگره، پول دیگر فقط پول نیست، هر اسکناسی که در سبد مهر میافتد، یادآور یک رهایی است؛ یک اشک شوق، یک لبخند پدر، یک آرامش مادر. اینجا بخشش معنای تازهای دارد؛ بخششی نه از سرِ دارایی، بلکه از سرِ دانایی. کسی که روزی در وادیهای تاریکی قدم میزد، امروز در روشنایی گلریزان، دست بخشش دراز میکند، این یعنی معجزه؛ یعنی همان وعده خداوند که فرمود: آنها را از ظلمت به نور میبرم. در این مراسم، دلها رقابت میکنند، نه در مقدار بلکه در عشق، هر کس به اندازه وسعش، گل میریزد تا بوی محبت، فضای کنگره را پر کند و چه زیبا است دیدن آن صحنه که یاران در کنار هم میخندند، اشک میریزند و دست در دست، پایههای محبت را محکمتر میسازند. گلریزان برای من یعنی شکرگزاری؛ یعنی یادم بیاید روزی دستی، دست من را گرفت، پس حالا نوبت من است که دستی را بگیرم، یعنی بفهمم اگر امروز رها هستم، باید رهایی را به دیگری هدیه بدهم. کنگره۶۰، فقط درمان اعتیاد نیست؛ مدرسه عشق است و گلریزان، جشن بزرگ این عشق؛ جشنی که در آن، انسان بودن دوباره معنا پیدا میکند.
همسفر زکیه (لژیون هشتم)
سالها پیش دوستی داشتم که نیاز مالی داشت، من مبلغی پسانداز کرده بودم و آن را به او قرض دادم تا مشکل او را حل کند، آن موقع کمکی که کرده بودم، در نظر خودم بسیار بزرگ آمد و چون در قرآن بارها خوانده بودم که اگر کار خوبی انجام دهی، ده برابر آن به تو بازگردانده میشود، تا مدتی منتظر بودم تا ده برابر مبلغی که کمک کرده بودم به من بازگردد، از اینکه چنین اتفاقی نیفتاد، همیشه یک سؤال در ذهنم بود، چرا؟ بعد از حضور در کنگره بود که پاسخ این سؤال را گرفتم، اینجا فهمیدم که بخشش باید بلاعوض باشد، دریافتم که اگر بدهی و در انتظار بازگشت باشی، چیزی بهدست نمیآوری، بله، من معنای واقعی بخشش را در کنگره آموختم، یاد گرفتم که باید مانند خورشید باشم و نور و گرمای خود را بیدریغ به همه بتابانم و چه زیبا و دلنشین است این بخشیدن. سال گذشته در جشن گلریزان، با تمام وجود بخشیدم؛ بدون هیچ توقعی برای بازگشت و برکات این بخشش را در زندگیام لمس کردم، لژیون سردار، قلب من را به منبعی عظیم از عشق، نور و ایمان پیوند زد. از خداوند بخشنده میخواهم این پیوند آسمانی را در وجودم جاودانه کند. امسال نیز، به امید خداوند، با تمام توانم در جشن گلریزان شرکت خواهم کرد و از آقای مهندس سپاسگزارم که معنای واقعی بخشش را به ما آموختند.
همسفر زهرا (لژیون چهاردهم)
گلریزان، فقط بخشیدنِ مال نیست؛ بخشیدنِ دل است، اینجا، در این خانه عشق و رهایی، هر لبخند نشانه امیدی دوباره است و هر دستِ بخشنده، نوری بر تاریکیِ اعتیاد، کنگره۶۰، جایی است که انسان دوباره خود را پیدا میکند؛ جاییکه رهایی فقط برای یک نفر نیست، بلکه برای خانوادهها و برای نسلها است. در گلریزان، دلها به هم گره میخورند؛ از هر قشر، از هر سن، از هر جای این سرزمین، انسانهایی کنار هم میایستند تا چراغی خاموش نشود و مسافری در میانه راه تنها نماند. هر اسکناسِ کوچک، هر نیتِ پاک، چون قطرهای است که در دریای عشق میریزد و موجی از زندگی میسازد، بیایید در این جشنِ بخشش، دلمان را سبک کنیم، تا شاید خدا نیز به لطفِ همین نیتها، راهِ رهایی را برای دیگران هموارتر کند. گلریزان یعنی با هم بودن؛ یعنی عشق را خرجِ انسانیت کردن، در گلریزان، دلها به هم گره میخورند؛ کسی که میبخشد، رها میشود و کسی که میگیرد، امید میگیرد؛ این چرخهی عشق است که کنگره را زنده نگه میدارد. گلریزان یعنی بخشیدنِ عشق؛ یعنی از خود گذشتن برای دیگری، حتی اگر او را نشناسی، ثروتمندترین انسانها، همانهاییاند که بیشترین محبت را در دل دارند؛ پس بیایید ببخشیم، چون بخشیدن زیباترین شکلِ ماندگاری است، بیایید سهمی باشیم در رهایی، در عشق، در نوری که خاموش نمیشود. باشد که این بخششها، لبخندها و حضورهای عاشقانه، برکتِ زندگیِ همه ما باشد و نوری که در کنگره روشن است، تا ابد پایدار بماند؛ چرا که گلریزان تنها یک روز نیست، گلریزان یعنی سبکِ زندگی، راهِ عشق، ادامه نوری که از دلِ تاریکی برخاست و هرگز خاموش نخواهد شد.
همسفر مریم (لژیون چهاردهم)
گاهی خدا دلِ آدم را صدا میکند؛ نه با آوایی بلند، بلکه با لرزشی آرام در عمقِ وجدان. گلریزان، نامش هم مثل خودش روشن است؛ بوی بهار میدهد، بوی دلهایی که برای هم میتپند، در گلریزان، پول تنها اسکناس نیست؛ تکهای از عشقِ تو است که میبخشی و شاید همان تکه، زندگی تازهای برای کسی بسازد. بخشیدن یعنی باور کنی که داراییِ من، تا وقتی در دست من است «مال» است، اما وقتی از دلم عبور میکند و به درمانِ یک مسافر میرسد، «حال» میشود؛ و چه زیبا است این حالِ خوب که بین دلها میچرخد؛ از من به تو، و از تو به آرامشِ خیلی از زندگیها، گلریزان یعنی همین لحظهها، همان دمی که آدم یادش میافتد دنیا فقط برای خودش نیست. ما در هیاهوی روزها و شبها گم شدهایم؛ حساب و کتابها، در دویدنها، دغدغه جمع کردن مال، اما یک گوشه کوچک از قلبمان هنوز زنده است؛ همانجا که صدای دردهای گذشته را میشنویم و بیاختیار میلرزد، و میگوییم: اگر من و تو، «ما» نباشیم، اینجا هم نیست. گلریزان زمانی است که این لرزشِ دل، تبدیل میشود به حرکتِ دست؛ به بخششی ساده، اما سرشار از معنا. در گلریزان، قرار نیست ثروتمندترین آدمها بیایند؛ بلکه آنهایی میآیند که میدانند داراییِ واقعی در جیب نیست، در دل است، بخشیدن، عجیب معجزه میکند.
همسفر آتنا (لژیون پانزدهم)
ضمن عرض تبریک هفته گلریزان و لژیون سردار به تمام خدمتگزاران لژیون عشق، لژیون سردار امام علی (ع) میفرماید: «السَّخاءُ و الشَّجاعةُ غَرائزُ شَريفَةٌ يَضَعُها اللّه ُ سبحانَهُ فِيمَن أحَبَّهُ و امتَحَنَهُ.»
بخشندگی و شجاعت، دو خصلت ارجمند هستند که خداوند سبحان آنها را در وجود هر که دوستش بدارد و او را آزموده باشد، قرار میدهد و من چه خوشبختم که در مسیر ظلمت به روشنایی، بخشندگی را هم میآموزم؛ چرا که بخشندگی خود، نوری است برای دلهای تاریک و بذری برای امید. اینکه منِ آتنا، که تا قبل از کنگره دنبال کمک دیگران بودم برای بیرون آمدن از منجلاب تاریکی و اعتیاد، حال میتوانم کمک کوچکی باشم برای کسانی که مثل من در تاریکی هستند، شوقی وصفناشدنی دارد. وقتی وارد کنگره شدم و حال کسانی را که عضو لژیون سردار بودند میدیدم، غبطه میخوردم، دوست داشتم آن حال را تجربه کنم، اما باید شش ماه صبر میکردم تا بتوانم عضو لژیون سردار شوم و این باعث شد برای عضویت، تشنهتر شوم. در این مدت، با آموزشهای کنگره آموختم اول خود را ببخشم و بعد کسانی را که از آنها کینه به دل دارم ببخشم و در مرحله آخر بتوانم مال خود را ببخشم. چه سبکبال شدم زمانیکه خود و دیگران را بخشیدم؛ مانند پرندهای آزاد و رها... به قول استاد سردار: «برای ساخته شدن، باید بیاموزیم تا به درجهای که ممکن است برسیم و بدون هیچ خوفی جلو برویم. باید بدانیم که سختی وجود دارد اما با ساخته شدن، سنگها را میشکافیم.» سپاسگزارم از راهنما، همسفر فاطمه، بابت آموزشهای ارزشمند و خدمتگزاران صادق لژیون سردار؛ همسفر فاطمه، نگهبان لژیون سردار و همسفر مهسا، خزانهدار مهربان لژیون سردار که عشق را به اعضای لژیون سردار هدیه میدهند. امیدوارم خدمت صادقانهی همه عزیزان، نوری شود که در زندگی آنها بتابد.
همسفر آیناز (لژیون پانزدهم)
در هفتهی گلریزان، دلها به هم نزدیکتر میشوند؛ نه فقط پول، بلکه عشق و ایمان به هم هدیه میدهیم. کنگره۶۰، خانهی بازگشت است؛ جایی که صدای دردها شنیده میشود و امیدها شکوفا میگردند. گلریزان یعنی دیدن نور در چشم کسیکه روزی در تاریکی بود؛ گفتنِ «تو میتوانی» حتی وقتی خودش باور ندارد؛ ساختن پلی از رنج به رهایی، با دستهای مهربان. هر کمک، هر قدم و هر لبخند قطرهای در دریای نجات است؛ نمیدانیم کدام قطره، موجی از زندگی میسازد؛ اما میدانیم که بیدریغ باید بخشید. در گلریزان، ما فقط نمیبخشیم؛ خودمان را بازمییابیم، میفهمیم که انسان بودن، یعنی شریک شدن در درد و درمان... کنگره۶۰، سرزمین تولد دوباره است؛ جاییکه انسان، از خاکسترِ درد، پرندهی رهایی میسازد و گلریزان، جشن این پرواز است، جشنی که در آن، هر قطرهی محبت، دریایی از زندگی میشود. در این هفته هر کمک، همراهی هدیهای است برای احیای یک جان، یک خانواده و یک نسل است؛ با هر بخشش، بذر رهایی در دلها کاشته میشود، با هرقدم، راهی برای بازگشت روشنتر میگردد. باشد که این هفته، هفتهی بیداری دلها باشد و تو ای همدل، همراه، بدان که حتی کوچکترین کمک میتواند بزرگترین معجزهی زندگی کسی باشد؛ امید درجشن گلریزان مفهوم واقعی عشق در عمل را درک و کاربردی کنیم.
همسفر زهرا (لژیون هفدهم)
گلریزان واژهای است آغشته به عطر عشق و آرامش دل، گلریزان، جشنی است از جنس عشق، از جنس نور، گلریزان، جاری شدن عشق است؛ آنگاه که دلها به هم گره میخورند و نور محبت از دیدگان انسان میتابد، دستها سخاوتمند میشوند و قلبها مملو از شور خدمت. جایی است که انسان با بخشیدن، به سرچشمه عشق نزدیکتر میشود و پیوند او با معبود استوارتر. گلریزان بارانی است از محبت خدا بر زمین انسانها؛ جایی که دست در دست هم، نوری از جنس محبت بر دل دیگران هدیه میکنند، عشقی که از دل میجوشد و راه به آسمان میگشاید، اینگونه، گلریزان پلی میشود میان زمین و آسمان؛ اینجا است که انسانیت معنا پیدا میکند. بخشیدن یعنی ایمان، یعنی اعتماد؛ یعنی دستهای بخشنده هیچگاه خالی نمیماند، چون آنچه بخشیده میشود، ماندگار میگردد و این، گردش عشق است میان انسانها که چون نسیمی آرام، جانِ خسته را نوازش میکند. در گلریزان، ما از دایره مادیات عبور میکنیم و به وادی محبت پای میگذاریم؛ در میان این هیاهو، در میان لبخند و اشک شوق، صدایی آرام از عمق هستی میگوید: «ببین شگفتی خلقت کائنات را!» و خدا آنجا است، جایی در میان دلهایی که میبخشند و اینگونه، گلریزان پلی میشود میان زمین و آسمان.
پاداش نیکوی بخشیدن، نه زر است و نه نام، بلکه لحظه وصال است در آغوش محبت الهی. گلریزان، تجلی همان بند عشقی است که میان تو و قدرت مطلق الله برقرار گردیده است.
نویسندگان: همسفران نمایندگی شفا
ویرایش: همسفر لیلا رهجوی راهنما همسفر اکرم (لژیون یازدهم) دبیر سایت، همسفر سارا رهجوی راهنما همسفر معصومه (لژیون هفتم) دبیر سایت،
ارسال: همسفر سعیده رهجوی راهنما همسفر شفیعه (لژیون چهارم) نگهبان سایت
- تعداد بازدید از این مطلب :
205