English Version
This Site Is Available In English

حضور خداوند را در زندگی‌ام احساس می‌کنم

حضور خداوند را در زندگی‌ام احساس می‌کنم

دستور جلسه این هفته «وادی نهم و تأثیر آن روی من» است و به همین مناسبت اعضاء سایت نمایندگی سیرجان، با دو نفر از همسفران، ،مصاحبه ای را ترتیب داده‌ است، از شما دوستان می‌خواهیم تا پایان با ما همراه باشید.

چگونه می‌توانیم به این باور برسیم که مشکلات، رحمت خداوند هستند و نیروهای منفی به جهت ساخته شدن ما طراحی شده‌اند؟

همسفر محبوبه: 
آقای مهندس در سی‌دی «چالش ۲» می‌فرمایند: «تمام مشکلات و ناکامی‌هایی که داریم به دلیل این است که می‌خواهیم به چیزی برسیم و رسیدن به تعالی شرط و شروطی دارد و باید از یک‌سری سختی‌ها عبور کنیم.» اگر کمی در زندگی خود با دقت بیشتری نگاه کنم، می‌بینم که من با بسیاری از مشکلات به وجود آمده رشد کرده‌ام؛ مشکلات باعث می‌شوند انسان تفکر بیشتری برای رفع آن مشکل کرده و تمام تلاش خود را برای حل آن به کار گیرد.

همسفر فاطمه:
آقای مهندس می‌فرمایند: «پایان هر مشکل، شروع مشکل دیگری است.» ؛پس باید همیشه آماده باشم، باید بیاموزم چگونه از پستی و بلندی‌های زندگی عبور کنم، چگونه سدها را کنار بزنم وگرنه مشکلات، من را از پا درمی‌آورند و زمین‌گیر می‌کنند، با حل هر مشکل، رشد بیشتری خواهم داشت، باید بدانم هرجا در زندگی پیشرفتی داشته‌ام در اثر حل‌کردن مشکلات بوده است، اینها باعث می‌شود که انسان به درجه پختگی برسد و وقتی به آن درجه رسید دانا می‌شود، مشکلات می‌گویند یک جای کار تو درست نیست و باید اصلاح کنی یا فکر و اندیشه تو باید عوض شود، مشکلات نعمت خداوند هستند و باعث رشد می‌شوند، برای درک بهتر این جمله باید دیدگاه خود را عوض کنم و تفکری آگاهانه داشته باشم، من با آموزش‌های کنگره به این باور رسیده‌ام که نیروهای منفی لازمه زندگی هستند، وجودشان باعث سازندگی من است؛ ولی شرط اول این است که آنها را بشناسم و بدانم آنها از طریق القاء وارد افکار و اندیشه انسان می‌شوند و نمی‌خواهند دانایی رشد کند، با شناخت نیروهای منفی و خاصیت آنها می‌توانم درون خودم را ببینم و مسیر حرکتم را پیدا کنم.

به نظر شما در مسائل معنوی چگونه می‌توان نقطه تحمل خود را بالا برد؟

همسفر محبوبه: 
یکی از مسائل معنوی، خدمت‌کردن به دیگران است، وقتی این نوع خدمت از روی تفکر، آگاهی و دوراندیشی باشد که عمل چه تأثیری می‌تواند بر زندگی دیگران بگذارد. شوق و علاقه به انجام آن خدمت، می‌تواند نقطه تحمل را بالا ببرد. استاد امین در سی‌دی «کوه» می‌فرمایند: «اگر هدف، بزرگ باشد انسان وارد حاشیه نشده و زود ناامید نمی‌شود.»

همسفر فاطمه: 
من باید آموزش بگیرم و تلاش کنم ظرف وجودی‌ام را از ضد ارزش‌ها خالی کنم باید همه را با هم؛ ولی ذره‌ذره کنار بگذارم، مثل دروغگویی، غیبت، قیاس، تجسس و هزاران ضدارزش دیگر و ارزش‌ها را جایگزین کنم، این حرکت باعث می‌شود نقطه تحمل درونی من بالا برود و ساختار درونی من تغییر کند.

طبق فرمایش استاد امین «مهم‌ترین قانون هستی، تعادل است.» شما این تعادل را تا چه اندازه در زندگی شخصی و خدمت در کنگره برقرار نموده‌اید؟

همسفر محبوبه: 
قبل از کنگره من بیشتر وقت خود را صرف طراحی سازه می‌کردم و به خانه و خانواده زمان کمی را اختصاص می‌دادم، زمانی که قرار شد به کنگره بیایم این استرس همراه من بود که چگونه می‌توانم با این‌ همه مشغله کاری به آنجا رفته، سی‌دی بنویسم و کارهای دیگری را انجام دهم. زمانی که به کنگره آمدم طولی نکشید با آموزش‌های این مکان مقدس، نظم و انضباط بیشتری به کارهایم دادم، به‌گونه‌ای وقتم پربرکت شد و توانستم تعادل را در زندگی خود تا حدی برقرار کنم و زمان لازم برای انجام هر فعالیتی را داشته باشم. 

همسفر فاطمه:
تعادل؛ یعنی پایداری، اگر پایداری نباشد آرامش در زندگی نخواهد بود. اگر قرار است آرامش داشته باشم باید به تعادل برسم. در هیچ کاری نباید افراط‌وتفریط کنم، در محبت‌کردن، در دوستی، غذاخوردن، عشق ورزیدن، ارتباطات و در هر کاری باید تعادل برقرار کرد وقتی از کنگره به خانه می‌رفتم با اینکه انرژی زیادی دریافت کرده بودم؛ ولی با مسافر و فرزندم به مشکل برمی‌خوردم و دلیل آن را نمی‌دانستم، تا اینکه مبحثی از خانم شانی خواندم که گفته بودند: «وقتی از کنگره می‌روید باید بگذارید موج، تصاویر و افکار، آرام شود و از بدن بیرون بیاید و هم‌موج انرژی خانه شود» این‌گونه تعادل در درون و بیرون، برقرار خواهد شد. استاد امین فرموده‌اند: «در زندگی برای اینکه در حالت تعادل باشید نیاز به یک‌رشته ورزشی و یک‌رشته هنری دارید.» من این سخن را سرلوحه زندگی خودم قرار دادم و فهمیدم تا جهان‌بینی را یاد نگیرم تعادلی وجود نخواهد داشت.

در پیام وادی نهم آمده است، بذر نیکو بکار یا تخم و دانه باارزش این دانه با ارزش برای شما چه مفهومی دارد؟ 

همسفر محبوبه: 
بذر نیکو کاشتن و دانه با ارزش برای من مفهوم انجام کارهای ارزشی و توشه‌ای برای بعد دیگر را دارد و من را به یاد پیامی در سی‌دی «حلقه‌های آفرینش» می‌اندازد: «انسان از مرز بعد زمین تا به سومین دایره حیات باید آن کوله‌پشتی که گفتیم را همراه بیاورد.» با خود می‌اندیشم روزی که من از این بعد بار سفر بستم آیا می‌توانم به این سؤال جواب بدهم که چه خدمتی کردم، آیا توانسته‌ام تا حدی کوله‌پشتی خود را پر کنم؟ آیا از من به نیکویی یاد می‌شود؟ بذری که کاشتم باارزش بوده یا بی‌ارزش؟ و این‌چنین سؤالاتی که باید اکنون پاسخگوی آن‌ها باشم تا دیر نشده است.

همسفر فاطمه:
قبل از اینکه وارد کنگره شوم بذرهای ضدارزشی را در وجودم کاشته بودم؛ ولی در کنگره یاد گرفتم باید آن بذرها که در وجودم تنومند شده بودند را آبیاری نکنم تا خشک بشوند و به‌جای آنها بذر محبت، دوستی، عشق، ایمان و خدمت بکارم تا هم خودم سرشار از انرژی و لذت شوم و هم به دیگران این انرژی و لذت را اهداء کنم و دانستم که هرچه در درون بکارم در بیرون هم همان نصیب من خواهد شد و مطمئناً محصول خوبی به بار خواهد نشست.

برداشت شما از این قسمت پیام وادی نهم که گفته شده «هم قوت کافی و هم سایبان‌هایتان برافراشته خواهد شد.» چیست؟

همسفر محبوبه:
این عبارت بعد از بذر نیکو کاشتن آمده و می‌تواند این مفهوم را داشته باشد که وقتی بذر نیکویی می‌کاری هم در زندگی شخصی خود تأمین می‌شوی و هم سایه و تکیه‌گاه امنی برای دیگران خواهی شد که از وجودت در این بعد و بعدهای دیگر استفاده کنند و رحمت خداوند شامل حالمان خواهد شد.

همسفر فاطمه:
اگر در صراط مستقیم حرکت کنم و تزکیه و پالایش کنم ساختارهای درونی و آن صفت‌های زشت درونی را تغییر بدهم و تبدیل به انسانی بخشنده، امیدوار و با ایمان شوم مطمئناً انرژی مثبت را دریافت خواهم کرد و از درون هم رشد می‌کنم، وقتی من رطب بکارم، رطب برداشت می‌کنم، وقتی حنظل بکارم حنظل برداشت خواهم کرد، چه در درون و چه در بیرون؛ پس باید توجه کنم که چه می‌کارم که همان برای من غذای وجودی خواهد شد.

در قسمتی از پیام آمده «بدانید پاداش شما، دست همیاری شما را خواهد داد.» آیا این نکته را لمس کرده‌اید؟ چه دستاوردی برای شما داشته است؟

همسفر محبوبه:
وقتی شما کار خیری انجام می‌دهید بازپرداخت آن در خودش خواهد بود، با خدمت‌کردن در ابتدا می‌خواهید حال دیگران را خوب کنید؛ ولی می‌بینید حال خودتان در اول خوب می‌شود و در واقع به خودتان خدمت کرده‌اید. من در کنگره عشق بلاعوض را یاد گرفتم، آموختم اگر از مالم و از وقتم می‌بخشم نباید توقع و انتظاری داشته باشم؛ اما پاداش آن‌ها را هر لحظه با گوشت و پوست و استخوانم لمس کردم؛ اگر مالی بخشیدم چندین برابر شد، اگر از وقتم بخشیدم وقت و زمانم پربرکت شد و اگر امروز آرامش و آسایشی در زندگی دارم به برکت کنگره است و در مقابل این‌همه برکتی که برای من داشته هنوز اول راه هستم و باید بمانم تا ذره‌ای از بدهی خود را بتوانم پرداخت کنم.

همسفر فاطمه:
با بودنم در کنگره و آموزش‌ها و خدمت‌ها به این ایمان رسیدم که اگر در راه مستقیم باشم خداوند تمام نیروهایش را به کمک من خواهد فرستاد و این بارهاوبارها در زندگی‌ام اتفاق افتاده و همیشه بودن خداوند را در زندگی‌ و در کنارم احساس کرده‌ام و اعتقاد دارم؛ اگر دست کسی را بگیری دست تو گرفته خواهد شد، خداوند سریع الحساب است و وعده خداوند دروغ نیست.

در پایان از مرزبان همسفر محبوبه و راهنمای تازه‌واردین همسفر فاطمه که ما را در این مصاحبه یاری و با صبر و حوصله پاسخگوی سؤالات بودند کمال تشکر و قدردانی را داریم و از خدای بزرگ بهترین‌ها را برایشان خواستاریم.

طراح سؤال و انجام مصاحبه: همسفر حمیده رهجوی راهنما همسفر وجیهه (لژیون دوم)
عکاس: همسفر طاهره رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون چهارم)
ارسال: همسفر آرزو رهجوی راهنما همسفر اسماء (لژیون اول) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی سیرجان

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .