جلسه نهم از دوره اول جلسات لژیون سردار همسفران کنگره۶۰ نمایندگی گلمکان به استادی کاندید پهلوانی راهنما همسفر اکرم، نگهبانی همسفر نسرین و دبیری همسفر فاطمه با دستور جلسه «وادینهم (وقتی نیروی از کم شروع بشود و به درجه بالا بالاتری برسد، نقطه تحمل پیدا میشود.) و تاثیر آن روی من» روز دوشنبه ۱۲ آبان ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۵:۰۰ آغاز به کار کرد.
	
	خلاصه سخنان استاد 
	تشکر میکنم از نگهبان لژیون سردار همسفر نسرین، ایجنت شعبه همسفر مریم و مرزبانان، خیلی خوشحالم که امروز در کنار شما هستم و امیدوارم جلسهی خوبی داشته باشیم.
	وقتی نیرویی از کم شروع شود و به درجه بالا و بالاتری برسد، نقطه تحمل پیدا میکند.
	هفتهی گذشته دستور جلسهی ما DST بود و بعد از آن به وادی نهم و جشن گلریزان رسیدیم. این موضوع برای ما پیام مهمی دارد؛ اینکه من همسفر، وقتی وارد کنگره۶۰ میشوم، به واسطهی حضور مسافرم باید پروسهی درمان او را با روش DST و شربت OT طی کنم.
	استاد امین میفرمایند: ما بدون سیم، درگیر ضد ارزشها شدهایم و سیستم جسممان تخریب شده است.
	ما میدانیم این ضد ارزشها بر افکار و اندیشههای ما تأثیر گذاشته و ما را در تاریکیها قرار دادهاند.
	بسیاری از همسفران زمانی که وارد کنگره میشوند، از دردهای میگرنی و عصبی شکایت دارند که هیچ دلیل جسمی مشخصی ندارد؛ اما بعد از مدتی متوجه میشوند که این دردها از بین رفته است.
	حال این اتفاق چگونه میافتد؟
	با روش DST، که مسافر با شربت OT درمان میشود، جسم و روان او و در کنار او، همسفر نیز با آموزشها و جهانبینی رشد میکنند.
	در قسمت خانواده، استمرار و ایمان به روش DST بسیار گرهگشاست.
	نباید پس از مدتی حضور در کنگره خسته شویم. گاهی همسفران بعد از شش ماه میگویند: پس آن بهشت موعودی که از آن صحبت میشد، کجاست؟
	اما باید بدانیم که وقتی مسافر به رهایی میرسد، همسفر تازه در آغاز راه است.
	انسانی عادی که هنوز تعادلش در حد صفر یا حتی زیر صفر است و بهتدریج با تلاش و آموزش، از حالت انجماد خارج میشود تا گرمای آرامش را احساس کند.
	وقتی تازهواردان وارد کنگره میشوند، شاید بشنوند که شخصی جایگاه سرداری، دنوری یا پهلوانی دارد و یا کسی از حال خوب خود صحبت میکند.
	اما این حال خوب در اثر تزکیه و پالایش و بالا رفتن ذرهذرهی ظرفیت درونی حاصل شده است.
	کسی که امروز دنور یا پهلوان است، مطمئنا در مسیرش با مشکلات زیادی از جمله بیپولی و سختیها مواجه بوده است؛ اما با نقطهی تحمل و ایمان، توانسته است درون خود را بسازد و به درجات بالاتر برسد.
	میگویند:باید ما سوار بر مادیات باشیم، نه مادیات سوار بر ما.
	ما تصمیم میگیریم که با دارایی خود چه کنیم.
	در سال ۱۳۹۵ هنوز لژیون سردار وجود نداشت و فقط لژیون مالی برگزار میشد.
	پس چرا همهی ما عضو لژیون سردار نمیشویم؟
	زیرا ایمان کافی نداریم.
	وقتی وارد کنگره میشویم، معجزات زیادی میبینیم و میگوییم مسافرمان حتما رها میشود.
	یادمان میآید روزهایی را که در تاریکی بودیم، اشک میریختیم و از خدا میپرسیدیم: چرا مسافر من؟ چرا اعتیاد در زندگی من؟
	اما همانطور که قول میدادیم اگر مسافرم درمان شود، از داشتههایم میبخشم، بعد از مدتی که حالمان خوب میشود، فراموش میکنیم، یادمان میرود آن عهد و پیمان اولیه را.
	اگر ایمان داشته باشیم، دیگر برای خدمت یا رسیدن به جایگاههای سرداری و دنوری عجله نمیکنیم.
	ادراکی که در نتیجهی ایمان و خدمت در ما ایجاد میشود، بسیار شیرینتر و ماندگارتر است.
	به فرمودهی مهندس دژاکام: برای عضویت در لژیون سردار، باید با شعور عمل کرد، نه با شور.
	فضای لژیون و جشن گلریزان، فضایی است که همه با عشق و توان خود بخشش میکنند.
	اگر در روز گلریزان برای پهلوانی اقدامی میکنم، باید طوری باشد که بعد از گذشت یک سال، با یادآوری آن لحظه، هنوز شیرینیاش را حس کنم، نه پشیمانی.
	مبلغی که پرداخت میکنم، در درجهی اول برای رشد خودم و در درجهی بعد برای آیندگان من است.
	چه چیزی باعث این رشد کنگره شد؟
	عشق، ایمان و ازخودگذشتگی کسانی که از مال، زمان و جان خود گذشتند تا چراغ کنگره روشن بماند.
	وقتی شنیدم شعبهی گلمکان تأسیس شده، بسیار خوشحال شدم؛ چون این منطقه واقعا به آن نیاز داشت؛ اما هنوز هم باید شعبههای بیشتری داشته باشیم تا مصرفکنندگان بیشتری بتوانند درمان شوند. من که از این مکان انرژی گرفتهام و خانوادهام از تاریکی بیرون آمده است، نباید در بخشش دستودلم بلرزد.
	
	آقای مهندس همیشه میفرمایند:
	قرار نیست فقط ورودی داشته باشیم؛ اگر خروجی نداشته باشیم، تبدیل به گندآب میشویم.
	ورودی و خروجی باید با هم در تعادل باشند، تا مانند آبی زلال در استخر، همیشه تازه و پاک بمانیم.
	سپاسگزاری یعنی هر سال خود را برای دنوری، سرداری و پهلوانی آمادهتر کنیم.من از خدا خواستم که به من توان دهد تا پایههای مالی خود را محکم کنم، و با پسانداز اندک ولی پیوسته، توانستم قدمهای بزرگتری بردارم.
	همانطور که خانم شیما در جلسه گفتند، تعداد پهلوانان خانم در مشهد هنوز کم است. آقایان در زمینهی مالی فعالترند؛ اما چرا ما خانمها کمتر حرکت میکنیم؟
	زیرا منتظریم دیگران برایمان کاری کنند.
	من همسفر باید یاد بگیرم خودم حرکت کنم، هرچند با گامهای کوچک. همانطور که روش DST ذرهذره پیش میرود، من هم باید ذرهذره پسانداز و بخشش را تمرین کنم تا نقطهی تحملم بالا برود و بتوانم برای حفظ و بقای خانوادهام سهمی داشته باشم.
	زمانی که وارد کنگره شدم، فقط مدرک سیکل داشتم و همیشه از این موضوع ناراحت بودم؛ اما امروز دانشجوی روانشناسی هستم. این جایگاه را از آموزشهای مهندس دژاکام و خدمت در کنگره دارم.
	چهار سال در شعبهی فردوسی در قسمت سایت خدمت کردم؛ فضایی کوچک؛ اما سرشار از حال خوش و خاطره. این خدمتها و سپاسگزاریها مسیر زندگیام را روشن کردند.
	انشاءالله در شعبهی گلمکان نیز این اتفاق زیبا رقم بخورد و هفتهی آینده با همیاری همسفران جشن گلریزان باشکوهی برگزار کنید.
	
	تایپیست: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون اول)
	عکاس: همسفر سوری رهجوی راهنما همسفر انسیه (لژیون دوم)
	ویرایش: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون اول)
	ارسال: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر انسیه (لژیون دوم) نگهبان سایت
                                
                                    
                                    
                                        - تعداد بازدید از این مطلب :
                                        130