English Version
This Site Is Available In English

مصاحبه با پهلوان میثم

مصاحبه با پهلوان میثم

سوال: لطفا خودتان را به رسم کنگره معرفی کنید؟

جواب: سلام میثم هستم مسافر، با بیش از بیست سال تخریب وارد کنگره شدم ، آخرین آنتی ایکس مصرفی شیره خوراکی، ده ماه و دو هفته سفر کردم با روش DST، داروی درمان شربت OT، بعد وارد لژیون ویلیام شدم با بیش از بیست سال تخریب، آنتی ایکس انواع سیگار، هر دو سفرم با راهنمایی راهنمای بسیار خوبم آقا شارود انجام شد. الان حدود سه سال است آزاد و رها می باشم.

 


سوال:  گلریزان در کنگره ۶۰ چه معنایی دارد ؟

جواب: گلریزان یک سنت قدیمی هست ، در قدیم هر مشکلی در هر جامعه کوچکی پیش می آمد مثل خانواده یا محله، گلریزان بین افراد همان جامعه صورت می‌گرفت و مشکل حل می شد، هر وقت اسم گلریزان می آید به یاد صحبتهای آقای مهندس می افتم که می فرمودند ما از نظر مالی به خود متکی هستیم و این من را بر این واداشت که بتوانم تلاش کنم و انگیزه داشته باشم از رخوت و سستی بیرون بیایم تا جایی که بتوانم نقشی در جامعه ای که من را از قعر تاریکی ها نجات داد و هیچ چشمداشتی نداشت، داشته باشم .

 

سوال: در طی سفری که در کنگره انجام دادید چه تحولی در شما ایجاد شد که تصمیم گرفتید به جایگاه پهلوانی برسید؟

جواب: الان که دارم به این سئوال فکر میکنم همه چیز با روش dst درست شد، بعد از چند جلسه که وارد کنگره ۶۰ شده بودم، وقتی فهمیدم همه خدمتگزاران رایگان خدمت می‌کنند و هیچ پولی و حقوقی نمی گیرند، اولین جرقه در ذهنم خورد. بعد از آن توانستم با ترسهایم روبرو بشوم و کم کم صفت بخشش را تمرین کنم، وقتی رها شدم لذت رهایی و زندگی بدون مواد اینقدر برای من شیرین بود که تصمیم گرفتم قدم هر چند کوچکی برای ساختن همچین لحظات شیرینی برای سایر انسانهای درگیر در مقوله اعتیاد بردارم، با این تفکر وارد لژیون سردار شدم، دنور شدم و بعد از دریافت انگشتر دنوری از دستان پر مهر آقای مهندس متوجه شدم همه ی خدمتها از جمله خدمت مالی خدمت به خودم هست، و گره ای از گره های بیشمار از زندگی من باز شد، آنجا بود که تصمیم گرفتم با تمام توان شرکت کنم و سال بعد پهلوان شدم و امیدوارم در سالهای آینده قدرت مطلق رخصت این خدمت را به من بدهد.

 

سوال: پهلوانی شما آیا  تاثیر مادی و معنوی هم در زندگی شما داشته است؟

جواب: البته ، وقتی توانستم از ترسهایم عبور کنم درهای جدیدی به روی من باز شد و آنجا بود که فهمیدم میتوانم ظرفیت‌های خودم را چه در بعد معنوی و چه در بعد مادی ذره ذره با دریافت آگاهی و دانایی بالا ببرم و این تا بی نهایت ادامه دارد.

 

سوال: در آخر اگر صحبتی دارید بفرمایید ؟

جواب: تو آنی که در آنی، این سخن مولانا را بارها در سی دی های آقای مهندس شنیدم، من درگیر مصرف مواد بودم با تفکرات سمی، جای دیگر هم از قول آقای شاملو خواندم ((افکار سردخانه جنازه های باد کرده را رقم می زند)) من از سردخانه و آن تفکرات یخ‌زده با رشدی بسیار سریع در کنگره ۶۰ به لطف زحمات همه خدمتگزاران علی الخصوص راهنمای خودم، جناب آقای شارود الان شال پهلوانی را دور گردن خودم می بینم، در هیچ مکتبی من نمی توانستم اینقدر سریع رشد کنم، خودم را ببخشم، تفکرات و افراد سمی را از زندگیم حذف کنم و به شادی بی حد وصف الآنم برسم در پایان خیلی خوشحالم که با کنگره ۶۰ آشنا شدم و تجربه همچین لحظاتی را برای همه آرزومندم، ارادتمند شما مسافر میثم.

 

سایت نمایندگی دانیال اهواز

مصاحبه و تایپ : مسافر امید

ارسال خبر: همسفر ابوالفضل

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .