کنگره ۶۰ به من برنامه ریزی در زندگی آموخت

سلام دوستان مهدی هستم یک مسافر

قبل از همه چیز از راهنمای خوبم آقا ابوالفضل تشکر می کنم. قبل از شروع درمان در کنگره مصرف تریاک داشتم و از لحاظ روحی و افکاری حالم خوب نبود، چون صبح زود بلند می شدم انگار هر روز تکراری بود برایم شب ها دیر می آمد، به هر بهانه به خانواده خودم صدمه میزدم؛ من حتی در محیط کار و زندگی شخصی با خلق و خوی بدی داشته و زود عصبانی می شدم. پیگیر اشتباهات الکی که ارزش حرف زدن نداشت بودم.

به لطف خدا بواسطه یکی از هم محلی های خود که خیلی از او ممنون هستم با کنگره ۶۰ آشنا شد،  البته چندین ماه طول کشید که قبول کنم و یک روز وارد این مجموعه با عشق شدم و دوباره باعث شد به حال خوش برسم، من بعد از چند ماه که آمدم هنوز خانواده ام نمی دانستند که کجا و برای چی میروم؟ همیشه این موضوع را کتمان می کردم و دروغ می گفتم، تا روزی که با اسرار راهنمای عزیزم که همیشه مدیونش هستم همه چیز رابه همسر خودم گفتم و از آن روز که متوجه شد من را همراهی کرد و بعد از آن راحت تر همه چی را در میان می گذاشتم و خداراشکر پیش خانواده و پدر و مادرم آن اعتباری که از دست داده بودم را توانستم برگردانم، از آن روزی که حرف راهنمای خود را گوش کردم به آرامش بهتری رسیدم و در آخر کنگره ۶۰ به من برنامه ریزی در زندگی و حرف زدن و حساب کتاب داشتن را یاد داد تا بتوانم آن را در زندگی خود عملی کرده و باعث آرامش زندگی خودم بشوم.

نگارنده: مسافر مهدی لژیون دهم

عکاس: مسافر محمدصادق

تایپ و بارگزاری: مسافر یاسر