خلاصه نویسی مسافر حمید رهجوی راهنمای محترم آقای مجید لژیون پنجم نمایندگی شیروان پیرامون سی دی "رب (۲)"
«انسان را میتوان به دو بخش اساسی تقسیم کرد: صور آشکار، که همان فیزیولوژی و جسم مادی است و تمام اجزای آن قابل مشاهده و رصد است؛ و صور پنهان، که غیرقابل رؤیت است و شامل عقل، روح، نفس و ذهن میشود.
آیا ما همه چیز دربارهی صور آشکار را فهمیدهایم؟ خیر. و در مورد صور پنهان، که سخن از عظمت آن بالاست (الله اکبر)، اگر کاملاً فهمیده بودیم، امروز اعتیاد را درمان میکردیم. اگر بتوانیم بیماری اعتیاد را که هم بُعد فیزیولوژی دارد و هم بُعد روحی و روانی، بهطور کامل درمان کنیم، در واقع بسیاری از بیماریهای دیگر در مقابل آن ناچیز خواهند بود. ما چون تا حدودی جسم را شناختهایم، توانستهایم مسئله اعتیاد (و همچنین مسائلی مانند سیگار و چاقی) را حل کنیم؛ مشاهدات نشان میدهد که اعتیاد در جزئیترین سطوح، یعنی در حد سلولی و مولکولی، ریشه دارد و عدم تنظیم همین سطوح، حتی بیان ژنها را تحت تأثیر قرار داده و منجر به بیماری میشود. در این میان، نقش بدن در خوددرمانی بسیار اساسی است؛ چرا که با تحمیل و اجبار (تازیانه) نمیتوان به نتایج پایدار رسید.
در باب صور پنهان نیز همین موضوع صدق میکند؛ اغلب عرفا و بزرگان، «روح» و «نفس» را یکی میدانند، در حالی که این دو متفاوت هستند. در کتاب آسمانی آمده است: «ما شما را از نفس واحده خلق کردیم» و همچنین اشاره فراوانی به «روح» شده است. نکته قابل تأمل این است که در متون دینی ذکر شده فرشتگان نفس فرد را تحویل میگیرند، اما اشارهای به تحویل گرفتن روح نشده است. مراتب نفس (نفس اماره، نفس لوامه، و نفس مطمئنه) مراحل رشد و تکامل را نشان میدهند، در حالی که روح امری جداگانه است.
زمانی که تفاوت این دو را درک کنیم، آنگاه مسیر درمان و تعالی گشوده میشود. نفس در سایر موجودات مسیر تکاملی خاصی ندارد؛ مراتب نفس تنها در انسان به دلیل وجود روح تکامل مییابد. تکامل نفس تا رسیدن به کمال، تنها با وجود روح میسر است. روح را میتوان به «پادشاه جسم» تشبیه کرد. اگر نفس به درجه کمال نرسد، معنای حقیقی حضور روح در آن جایگاه کامل نخواهد بود.
به هر حال، تلاش یک انسان برای دستیابی به کمال، فارغ از مقام و جایگاه دنیویاش، بسیار سخت و دشوار است؛ چرا که بدون روح، سلوک به مقامات عالی میسر نیست. به همین دلیل، ارزش روح با هیچ چیز قابل قیاس نیست، و انسانها اغلب در نیمه راه، این مسیر دشوار را رها میکنند. این رها کردن عمدتاً به دلیل برخورد با مبانی ناشناختهای است که راهحل آنها را نمیدانند. نیروهایی در موازات این مسیر در حرکتاند که انسان را به توقف یا بازگشت فرامیخوانند؛ این نیروها گاهی به عناوین مختلف سد راه شده، انسان را به اسارت میبرند و زمان را از او میربایند تا مبادا به مقصد مقرر برسد. در نهایت، مهمترین پرسش این است: باید صدای کدام را بشنویم؟ صدای روح را یا ندای نفسمان را؟»
مرزبان خبری : مسافر صادق
تایپ : مسافر محمد
ارسال : مسافر محمد
- تعداد بازدید از این مطلب :
3578