دلنوشته همسفران لژیون سوم در مورد دستور جلسه «جهانبینی در ورزش»:
همسفر فاطمه:
با ورود به کنگره۶۰، تازه با معنای جهانبینی آشنا شدم؛ شاید تا قبل از آمدن به کنگره۶۰، این کلمه را در مورد اساتید بزرگ عرفان شنیده بودم و گمان میکردم که مربوط به اشخاص خاصی از جامعه برای ارتباط برقرار کردن با عوالم بالاتر است. چند ماهی از ورودم به کنگره۶۰ گذشت تا متوجه شدم هر شخص باید ورزشی برای خود انتخاب کند، روزهای جمعه به پارک برود و برای تمرین ورزش تلاش نماید. من نیز ورزشی را انتخاب کردم و دوست داشتم در آن ورزش مهارت لازم را بهدست آورم تا با کسب مقام اول نامم در شعبه بپیچد یا این که بتوانم از دستان بنیانگزار کنگره۶۰، جایزه یا مدالی دریافت کنم. غافل از این که ورزش کنگره۶۰، نیز مانند دیگر فعالیتهای کنگره۶۰، از نظم و انضباط خاصی برخوردار است. بهنظر من کنگره۶۰، با تمام مکانهایی که تا به امروز دیدهام متفاوت است. ورزش در کنگره۶۰، جهانبینی خود را دارد؛ یعنی آنجا نیز فقط باید دید و نگرش من زیبا باشد تا بهحال خوب و آرامش برسم. در ورزش کنگره۶۰، بردوباخت نداریم یا میبریم یا میآموزیم و چهقدر زیبا است این نگرش و تدبیر آقای مهندس که منِ فاطمه در تمام مراحل زندگی نمیبازم؛ یعنی هیچ چیزی برای باختن وجود ندارد یا برندهام یا میآموزم و از آن درس میگیرم؛ پس آرام باشم و به تلاشم ادامه دهم. در جهانبینی ورزش، رفتار و کردار درست بسیار حائز اهمیتتر از برد در زمینه یک ورزش خاص است؛ باید بدانم که خوب نگهداشتن حال خود و افراد آسیبدیده در کنگره۶۰، بسیار ارزشمند است.
همسفر فاطمه:
در جزوه جهانبینی در مورد ترس، منیت و ناامیدی توضیحاتی ارائه شد و همچنین مطالب آموزنده بسیار دیگری که میتوان برای زندگی بهتر بهکار برد و بهحال خوش دست یافت؛ اگر بخواهم از برداشت و تجربه شخصی خودم در مورد جهانبینی در ورزش صحبت کنم؛ باید بگویم که در رشتههای مختلفی مانند شنا و والیبال، هم بهصورت گروهی و هم انفرادی، تجربیات زیادی کسب کردهام. در رشته والیبال که یک ورزش گروهی است، آموختم که هیچ باختی وجود ندارد یا میبریم یا میآموزیم. این نگرش به معنای آموزش دیدن و لذت بردن از ورزش است. در رشته شنا نیز جهانبینی بسیار تأثیرگزار بود. من ترس بسیار زیادی از آب داشتم، بهگونهای که با وجود گذراندن دو ترم، هنوز ترس من از بین نرفته بود. آنقدر آزار میدیدم، بسیار ناامید شده بودم و اعتمادبهنفسم به شدت کاهش یافته بود تا اینکه در مکانی نزدیکتر ثبتنام کردم و دوباره شروع به تلاش کردم. به خودم گفتم: باید با ترسهایم روبهرو شوم و خود را به چالش بکشم. با قدرت گام برداشتم و خوشبختانه توانستم پیروز شوم و بر ترسم غلبه کنم. امیدوارم تجربهام نور امیدی در دل تو شود. همسفر عزیز! خودت را با ترسهایت روبهرو کن. مطمئنم که تو نیز پیروز خواهی شد.
رابط خبری: همسفر فریبا رهجوی راهنما همسفر زهره (لژیون سوم)
ویرایش: همسفر سمیه رهجوی راهنما همسفر زهره (لژیون هفتم) دبیر اول سایت
ویراستاری و ارسال: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر فهیمه (لژیون ششم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی شهرری
- تعداد بازدید از این مطلب :
61