جلسه چهارم از دوره ششم کارگاه های آموزشی خصوصی کنگره ۶۰، نمایندگی دماوند، به استادی مسافر حسین، نگهبانی مسافر خسرو و دبیری مسافر مهدی با دستور جلسه "وادی هشتم،با حرکت راه نمایان می شود" چهارشنبه 23مهر ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد :
سپاسگزارم از اینکه این جلسه را برای من فراهم شد تا بتوانم خدمت کنم تا درباره این دستور جلسه که وادی هشتم ، حرکت و نمایان شدن راه است صحبت کنم. من حدود ۳۰ سال درگیر تاریکی اعتیاد بودم و بارها تلاش کردم و انژیو های مختلفی رفته بودم تا خودم را نجات دهم، اما موفق نشدم. زندگیم بسیار سخت شده بود، اعتبار و شخصیتم را از دست داده بودم و در تاریکی فرو رفته بودم. به کسانی که سالم بودند حسرت میخوردم و همیشه دعا میکردم که کاش من هم روزی پاک شوم، اما فایدهای نداشت.
تا اینکه یک روز یکی از دوستانم کنگره را به من معرفی کرد و گفت خیلیها آنجا خوب شدهاند. با تردید آمدم و روز اول مورد استقبال گرمی قرار گرفتم. اینجا روی همین صندلی ها نسشتم و راهنما گرفتم و او به من گفت: هرچه میگویم باید گوش کنی و بگوییم چشم، اگر این کار را بکنید ده ماه دیگر تو به رهایی میرسی. ابتدا باورم نمیشد، اما او تاکید کرد که خودش هم تجربه مشابهی داشته و الان 10 سال است که رها هستم و درمان شده ام. به حرفهای راهنما و اساتید گوش کردم و کمکم توانستم راه را پیدا کنم. فهمیدم که خدا وقتی کمک میکند که خودت حرکت کنی و تلاش کنید،حسرت میخورم که کاش پنج سال زودتر به کنگره میآمدم و به این آرامش میرسیدم. قبل از آن، وقتی از خانه بیرون میرفتم، زمان مصرفم همسفرم میدانست برای مصرف مواد میروم و مجبور بودم دروغ بگویم. مواد تمام جسم و روح و روانم را تسخیر کرده بود.
خدا را شکر میکنم که اکنون حالم خیلی خوب است. به گذشته که برمیگردم، میبینم در چه حال و شرایطی بودم. کنگره به من زندگی را آموخت که چطور با قانون زندگی رفتار کنم. فقط با گوش کردن به آموزشها و قوانین کنگره نجات پیدا کردم و رها شدم. این رهایی به واسطه حرکت و گوش دادن به آموزشها، از جمله وادیها محقق شد و امروز جسمم و روانم به تعادل نسبی رسیده.
نیروهای منفی و شیطانی در من نفوذ کرده بود و حتی بجای رفت برای کار و مغازه دنبال مصرف بیشتر مواد مخدر بودم . خانواده ام میترسیدند به من بگویند که میدانند معتاد به مواد مخدر هستم چون عصبانی می شدم و تمام دروغ هایی که میدانستم را برای تبرئه کردن خود می گفتم . قبل از کنگره در هر جمعی وارد میشدم تماما بی میل به ورود من بودند ولی با حرکت و ورود به کنگره همه چیز تغییر کرد.
.jpg)
تنظیم و ارسال:گروه سایت نمایندگی دماوند
- تعداد بازدید از این مطلب :
147