قدرت مطلق تمامی فرزندان ادموند و هلیا را که در آسمانها بودند گردآورد و گفت:
با شما پیمان میبندم، آیا من پروردگار شما هستم؟ بهعبارتدیگر؛ آیا تصدیق میکنید که من قدرت مطلق و یگانه فرمانروای شما هستم؟ آیا فرمانهای مرا اجرا خواهید کرد؟
همۀ ما گفتیم: بلی، شما قدرت مطلق و یگانه فرمانروای ما هستید.
پیمان بسته شد
قدرت مطلق گفت: بروید به زمین که؛ با حرکت، راه نمایان خواهد شد
ولی من به شما هشدار میدهم که شیطان، دشمن آشکار شماست
بروید تا در عمل و حرکت، مشخص گردد کدام یک از شما بر پیمان خود استوار است.
مسافر عقیل با آنتی ایکس مصرفی تریاک وارد کنگره شدند؛ ایشان سفرشان را به روش DST و داروی OT به مدت 10 ماه و 3 روز با راهنمایی راهنمای محترم آقا رضا لژیون یکم الوند طی کردند که هم اکنون 5 سال و 10 ماه است که از بند اعتیاد آزاد و رها هستند. با توجه به دستور جلسه این هفته وادی هشتم، مصاحبهای با ایشان ترتیب دادیم که با هم میخوانیم:
1- بفرمایید که بستن پیمان چه تأثیراتی روی زندگی شخصیتان داشته است و آیا به مسافران دیگر پیشنهاد میکنید؟
روزی که میخواستم پیمان ببندم جزئیاتش را کامل مطالعه کردم و اقلامی که نیاز بود را فراهم کردم؛ همانطور که میدانید اجرای پیمان باید در فضای باشد که هیچکس جز شما دسترسی نداشته باشد؛ هدف از بستن پیمان برای من این بود که کارهای ضدارزشی که تا به آن روز بهصورت خواسته یا ناخواسته انجام دادهام را انجام ندهم. به نظر من پیمان یک نوع بازدارندگی هست؛ بعد از پیمان خیلی موضوعات برای شخص روشن میشود؛ بهعنوانمثال اگر بخواهیم غیبتی انجام بدهیم، پیمان بهعنوان یک سپر جلوگیری میکند و اما مسئلهای که شما فرمودید که پیشنهاد میدهید... بله، حتماً پیشنهاد میدهم؛ به دوستانی که از تجربه و حس و حال من بعد از اجرای پیمان پرسیدهاند هم پیشنهاد دادهام.
2- در وادی هشتم جبران خسارت از خود، خانواده و جامعه مطرح شده است؛ به نظر شما یک مصرف کننده چه تخریبهایی به این سه اصل وارد کرده و چگونه میشود جبران خسارت کرد؟
همانطور که در وادی هشتم گفته شده است باید جبران خسارت کرد؛ همانطور که راهنمای محترم آقا رضا برایم توضیح دادند، ما همیشه فکر میکردیم خسارت چندانی وارد نکردیم و با چهره حقبهجانب تمام دیگران را مقصر میدانستیم؛ اما در نهایت باید بپذیریم که بیشترین خسارت را اول به خودمان وارد کردهایم؛ بعد از آن به خانواده؛ با آزار و اذیت و رفتارهای غلط و حتی پولی که حق آنها بود ولی ما بابت تهیه مواد و مصرف هزینه میکردیم. درکل این من بودم که یک سری کارهای ضدارزشی میکردم، در مسائل کاری، کمکاری کردهام، دروغهای زیادی گفتهام و به لطف مهندس دژاکام و کنگره 60، همچنین راهنمای محترم آقا رضا، به این آگاهی رسیدم که باید یکییکی همهٔ آن ضدارزشها را از خودم دور کنم تا بتوانم به آرامش برسم.

3- منظور از حرکت، در وادی هشتم چه حرکتی است که مقصد آن به مکانی میرسد که از آن انشعاب یافته ایم؟
حرکت در وادی هشتم را اگر بخواهم بر اساس تجربه خودم بگویم این است که فکر میکردم سن واقعی من ۴۵ سال بوده که وارد کنگره شدهام؛ ولی وقتی آموزشهای کنگره 60 را دریافت کردم متوجه این موضوع شدم که من از روز الست که واقعاً معلوم نیست میلیاردها سال یا میلیونها سال پیش بوده، وارد کره خاکی شده ام؛ آن عقیل واقعی کسی هست که برای رسیدن به هدفش قدم به جهان فیزیکی گذاشته است؛ اما متاسفانه وقتی پا به این هستی گذاشت به دلایل زیادی از هدفش دور شد. من این موضوع را هیچوقت نمیدانستم؛ مثل این است که یک هدف یا مسیری را باید طی کنم و از آن هیچ آگاهی و اطلاعاتی نداریم. ولی با ورود کنگره 60 متوجه شدم که ما از یک جایی انشعاب گرفته ایم ودر نهایت باید به همان جا برگردیم. در اینجا منظور از مسیر، مسیر ارزش هاست؛ وقتی که من در مسیر ارزش ها قرار بگیرم وبه خودم، مردم، جامعه و خانواده خدمت کنم و آموزش بگیرم، مطمعنا به مکانی میرسم که از آنجا انشعاب یافته ام.
4- یکی از مهمترین حرکتها در کنگره ۶۰ ایجاد مکانهای جدید و گسترش آن است؛ شما مشغول خدمت در ساخت نمایندگی جدیدهستید؛ دیدگاه و هدف شما در این مورد چیست؟
کنگره 60 یک مسیری است که به قول مهندس دژاکام، آغازش با ما بوده و پایانش در اختیار ما نیست؛ یکی از مسیرهایی که کنگره 60 طی میکند همین مسیر خدمت کردن است. مهندس دژاکام همیشه در سیدی ها عنوان میکنند خدارا شکر میکنم که در مسیرکنگره 60 هستم و یکی از خدمتگزاران کوچیک کنگره میباشم. در دوره ی مرزبانی ام یک روز آقای حکیمی مهمان شعبه کاسپین بودند و در آنجا بین صحبت هایشان گفتند، هیچوقت برای پیدا کردن زمین برای ساخت نمایندگی جدید زور نزنید؛ مناسب ترین مکان و زمین، خودش کنگره را پیدا میکند. من این موضوع را به وضوح دیدم که واقعا کنگره 60 خودش مکان و زمین مناسب را پیدا میکند. این زمین در دل مصرف کننده گان بود و الان ذره ذره به مکانی تبدیل میشود که همان مصرف کننده گان به درمان برسند. امیدوارم به زودی شاهد تشکیل لژیون های پرباری باشیم.
کلام آخرتان؟
در ابتدا خداوند را شاکرم که بهعنوان خدمتگزار کوچکی در کنگره 60 مشغول خدمت هستم؛ این مکان با کمک و زحمت دوستان زیادی، مخصوصا ایجنت محترم نمایندگی دهخدا آقای مصطفی نگهدارزاده تهیه و شروع به ساخت کرد؛ از ایشان و راهنمای محترم خودم آقا رضا، همچنین خدمتگزاران شعبه الوند، کاسپین و دهخدا که با جان و دل هر روز در نمایندگی جدید برای خدمت کردن حاضر میشوند کمال تشکر را دارم و امیدوارم هر چه زودتر شاهد افتتاح این نمایندگی باشیم.
تایپ: مسافر حمید
مصاحبهکننده و تنظیم: مسافر مصطفی
نمایندگی پارک پامچال قزوین
- تعداد بازدید از این مطلب :
109