English Version
This Site Is Available In English

هستی برمبنای عشق و محبت است

هستی برمبنای عشق و محبت است

سلام دوستان افسانه هستم همسفر 

از وادی اول تا وادی هفتم قانون‌ها بیان شده و وادی هشتم فرمان است و وقت عمل‌کردن. این وادی دقیقاً برای کسانی است که کمی به خود واقف هستند و حالا باید حرکت کنند؛ زیرا به گفته آقای مهندس در سکون هیچ زایشی نیست، فقط با حرکت است که راه نمایان می‌شود و ساختارها پدید می‌آیند. در این وادی آموزش‌ گرفتم که باید حرکت کنم، نترسم، شجاع باشم و بدانم که تا این نقطه از مسیر، تفکر صحیحی نداشته‌ام؛ زیرا اگر درست فکر می‌کردم این همه مشکلات در مسیر من خودنمایی نمی‌کرد. هدفم را مشخص کنم، دوراهی‌ها را به خوبی بشناسم، با قوه اختیار مسیر درست را انتخاب کنم و تمام تلاش خودم را برای رسیدن به اهدافم به‌کار گیرم. با خودم آشتی کنم و لازمه‌ این دوستی با من حقیقی این است که خودم را ببخشم، با همه‌ کاستی‌های خودم و بدانم که با انجام ضدارزش‌هایی چون تجسس، غیبت، تهمت، دروغ و… چه آسیب‌هایی به خودم و دیگران زده‌ام، خودم را ببخشم، جبران خسارت کنم و بدانم که من به‌عنوان یک همسفر، برای مسئولیتی عظیم پا به این هستی گذاشته‌ام و اینجاست که به وسیله‌ پیمانی که با خداوند می‌بندم از هستی و نیروهای برتر کمک می‌گیرم تا برای جبران خسارت، رسیدن به اهداف والای انسانی و همین‌طور برای رسیدن به هدفی که برای آن پا به هستی گذاشته‌ام و رسیدن به سرزمین موعود، مرا یاری کنند. آمین!

سلام دوستان مژگان هستم همسفر 

این وادی به من همسفر می‌گوید که باید حرکت کنم و راه را پیدا کنم‌. اگر در این‌جا ساکن باشم و هیچ حرکتی انجام ندهم باعث می‌شود که به آن هدف‌هایی که می‌خواهم نرسم و از مسیر خارج شوم. من باید در زندگی خودم خواسته و هدف داشته باشم و در مسیر رسیدن به آن تلاش کنم. قبل از اینکه وارد کنگره شوم این درک را نداشتم که وقتی مشکلی برای من پیش می‌آید چگونه فکر کنم، حرکت کنم و آن مشکل راحل کنم؛ به این خاطر که در درونم نیروهای منفی وجود داشت و این نیروها مرا از انجام کار درست و حرکت‌کردن باز می‌داشتند. حس‌هایی مثل ترس و ناامیدی داشتم، اعتماد به نفس نداشتم؛ ولی در کنگره آموزش گرفتم و با کمک راهنمای عزیزم فهمیدم چقدر در زندگی اشتباه داشته‌ام. یاد گرفتم که باید کم‌کم حرکت کنم. حرکت اولم این بود که حس‌های منفی و ترس را از خودم دور کنم. اولین قدم این بود که وارد لژیون سردار شدم و بعد از آن حس کینه و نفرت را از خودم دور کردم؛ حتی با آموزش‌های راهنمای عزیزم خانم خندان که خیلی کمکم کردند، توانستم کسانی را که در ذهنم باعث تمام بدبختی‌های من بودند ببخشم، وقتی راهنمایم گفت واقعاً ببخش و من واقعاً بخشیدم خیلی از راه‌ها برای من باز شد و توانستم بعد از آن به آرامش برسم، راهم را پیدا کردم و توانستم در مسیر مثبت حرکت کنم. این وادی‌ها به صورت مداوم تکرار می‌شوند تا من هیچ‌گاه فراموش نکنم که چه بودم و الآن کجا هستم.

سلام دوستان فریبا هستم همسفر 

همانطور که در این کارگاه آموزشی یاد گرفتیم هستی برمبنای عشق و محبت است و اگر عشق و محبتی نبود هستی به‌وجود نمی‌آمد. ذرات عشق با حرکت همدیگر را جذب می‌کنند. شروع هستی برمبنای حرکت است، اگر حرکتی نباشد زندگی در سکون می‌ماند و این برابر با مرگ است. بدون حرکت هیچ زایشی به‌وجود نمی‌آید. شب‌ها، روزها، تغییر فصل‌ها، تغییر دما و همه‌چیز براساس حرکت طبیعت به‌وجود می‌آید. فرار حیواناتی چون گوزن و آهو از چنگال شیر و پلنگ برای بقای زندگیشان همه براساس حرکت است. من همسفر در گذشته فقط نشسته بودم و دعا می‌کردم تا مسافرم رها شود و خودم و فرزندانم به راه راست هدایت شویم و هیچ اتفاقی نمی‌افتاد؛ البته دعا بی‌اثر نبود و راه برایمان باز شد. اولین قدم در این راه بخشش است، بخشش مالی که باز باید حرکت کرد، باید ببخشم تا بدست بیاورم چه مالی چه جسمی؛ یعنی خدمت‌کردن. خدا را شکر راه برایم باز شد و در مسیر کنگره قرار گرفتم. امیدوارم در این مسیر که همان صراط مستقیم است حرکت کنم و تاریکی‌ها را کنار بزنم تا نور قدرت مطلق را بیابم و به آرامش واقعی برسم. از آقای مهندس و خانواده محترمشان بسیار سپاسگزارم. خیر دنیا و آخرت نصیبشان.

رابط خبری: همسفر سمیه ن رهجوی راهنما همسفر خندان (لژیون هفتم)
ارسال: همسفر پرنیا رهجوی راهنما همسفر راحله (لژیون سوم) دبیر سایت
همسفران نمایندگی لویی پاستور

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .