در کنگره۶۰، چهارده وادی مانند نقشه راه است که ما طبق نقشه عمل میکنیم تا ذرهذره تبدیلها صورت بگیرد.انسان یعنی زندگی و زندگی یعنی حرکت. وادیهایی که ما در کنگره۶۰ یاد میگیریم قوانینی هستند که ما با رعایت کردن آنها از عمق تاریکیها بیرون میآییم و تغییر میکنیم و اگر این قوانین را رعایت نکنیم اصلا نمیتوانیم از تاریکی بیرون بیاییم.
انسان زمانی که در صراط مستقیم و در مسیر ارزشها حرکت میکند، مثل ستون هر لحظه عمودتر و صافتر میشود؛ درنتیجه توان و قدرتش در تحمل سختیها و مشکلات بیشتر میشود؛ ولی زمانی که در مسیر نادرست و ضدارزشها حرکت کند کمکم این ستون کج و سست میشود و هر چقدر هم که انسان توانمند، بااستعداد و باهوش باشد باز هم بیتعادل است.
ما در کنگره۶۰ یا آموزش می گیریم یا آموزش میدهیم و همچنین در وادی هفتم رمز یعنی راه را پیدا کردیم و این به این معنی است که پنجاه درصد راه را رفتهایم و حالا باید حرکت و تلاش کنیم تا به هدف و خواستهی خود برسیم.برای عبور از تاریکی و برای درمان اعتیاد و رسیدن به رهایی، روشنایی، سعادت و خوشبختی باید حرکت کرد تا حرکت نکنیم همانجایی که هستیم میمانیم و هیچ تغییری جز تخریب بیشتر و سقوط بیشتر عایدمان نخواهد شد.
ما باید به این نکته توجه داشته باشیم که تغییر همیشه در طول زمان اتفاق میافتد، اما تبدیل در لحظه انجام میشود و برای تبدیل شدن باید زمان لازم را طی کنیم. در هنگام حرکت باید به چند نکته توجه کنیم؛ بایستی خواسته یا هدف فرد مشخص باشد و همچنین با تمام وجود بخواهد که خواستهاش برآورده شود. هر فرد بر اساس خردمندی یا کمخردی خویش مسیری را انتخاب میکند و به راهش ادامه میدهد.
زندگی ما انسانها هم بر مبنای تغییر، تبدیل و ترخیص است و تا زمانی که حرکتی نباشد تغییر صورت نمیگیرد و مسلماً تبدیل و ترخیص هم صورت نمیپذیرد؛ دلیل سکون و عدم تحرک در شناخت اعتیاد هم بهدلیل ناشناخته بودنش بوده است که سالها بیجواب مانده بود.
اگر بخواهم از وادی هشتم و تاثیر آن روی خودم بگویم؛ همیشه حالم بر اثر مصرف نیکوتین خراب بود؛ از همه طلب کار بودم و سوالهای زیادی در ذهنم داشتم؛ فقط در حال فکر کردن بودم و هیچ حرکتی نداشتم. انسان ناامید، ناسپاس و ناشکری بودم هیچ وقت داشتههایم را نمیدیدم و همیشه دنبال راهی بودم که از تاریکی که در وجودم بود خلاص شوم که با ورودم به این مکان مقدس یعنی کنگره۶۰ و با گرفتن آموزشهای ناب از راهنمایان عزیزم، توانستم از این تاریکی عبور کنم و پاسخ بسیاری از سوالها را پیدا کنم و این خواست خداوند بود که مرا در این مسیر قرار داد تا یاد گرفتم حرکت کنم. در طول سفرم حس خیلی خوبی داشتم و حالم روز به روز بهتر میشد. با فرمانبرداری و حرف شنوی از راهنمایم، با روش DST، آدامس نیکوتین خوراکی و با گذراندن زمان تعیین شده بعد از ده ماه به حال خوش، آرامش، تعادل و رهایی رسیدم.
در مسیر زندگی ما نقطه به نقطه در حال حرکتیم و در جمع نقاط به آن خطوط زیبا که در انتظارش هستیم دست پیدا میکنیم اما در مسیر بایستی هدف و خواسته خودمان را مشخص کنیم و قبل از حرکت، مسیرها را بررسی کنیم. یک همسفر در مورد حرکت نقش بسیار مهمی دارد که باید اول حال خود را خوب کند تا بعد از آن بتواند حال اطرافیانش را خوب کند.
امیدوارم که به کمک این وادی بتوانیم حرکتهای درستی انجام دهیم تا در مسیر ارزشها و صراط مستقیم قرار بگیریم. هر کدام از ما برداشتهای متفاوتی از وادیها داریم تا در نهایت ما را به سر منزل مقصود که هدف مشترک است برساند.
اگر میخواهیم بدانیم به چه میزان این وادی را درک کردهایم باید به نقطهای که در آن قرار داریم دقت کنیم که کجا هستیم آن زمان است که میفهمیم که ما چه راهی را انتخاب کردهایم و بعد از آن باید بلد باشیم خودمان را امیدوار کنیم و در ادامه مسیر قوی باشیم و مطمئن باشیم که دنیا به ما جوابهای خوبی می دهد.
نویسنده و رابط خبری: راهنمای ویلیام وایت همسفر ربابه (نمایندگی شادآباد)
ویرایش و ارسال: مسافر نیکوتین مهری رهجوی راهنمای ویلیام وایت همسفر زهرا (نمایندگی حر)
گروه همسفران ویلیام وایت کنگره۶۰
- تعداد بازدید از این مطلب :
139