به نام قدرت مطلق الله
سلام دوستان، علی هستم یک مسافر.
آخرین آنتیاکس مصرفی: شیره تریاک
روش درمان: dst
داروی درمان: ot
مدت سفر: ده ماه و ده روز
راهنما: آقا رضوان
لژیون: دهم
ورزش: شنا
رهایی: سی و دو ماه
چی شد که توانستم غول بیشاخ و دم اعتیاد را به زانو دربیاورم؟
بیست سال پیش، وقتی خواسته یا ناخواسته مصرف مواد را شروع کردم، نمیدانستم قدم در راهی گذاشتهام که مرا به مسلخ میبرد. روزها، ماهها و سالهای اول، سرخوش از تأثیرات بهظاهر لذتبخش مواد، در دنیایی خیالی غرق بودم. با خودم میگفتم: «بقیه مردم دیوانهاند که از این مادهی جادویی استفاده نمیکنند!»
اما چندین سال که گذشت، اثرات مخرب مواد بر روان، جسم و زندگیام آشکار شد؛ نه فقط برای خودم، بلکه بیشتر برای خانواده و اطرافیانم که از بیرون مرا میدیدند. با این حال هنوز به باورهای پوسیدهام چسبیده بودم و در خیال خام خودم میگفتم: «هر وقت بخواهم، میتوانم ترک کنم!»
سالها آمدند و رفتند و سایهی سنگین اعتیاد تمام وجود و زندگیام را فرا گرفت. دیگر تحمل این بار برای من و خانوادهام غیرممکن شده بود. ترکهای پیدرپی را تجربه کردم؛ از خوددرمانی گرفته تا سقوط آزاد، اما هیچکدام دوام نداشت.
غول بیشاخ و دم اعتیاد که خودم ساخته بودم، دیگر از روی اراده نه، بلکه از روی من و خانوادهام و حتی فرزندم مثل غلطکی عبور کرده بود و مرا، که دیگر توانی برای زندگی نداشتم، به نابودی کشانده بود.
نمیدانم در کجای زندگی بذر نیکی کاشته بودم که بهای آن آشنایی با کنگره ۶۰ شد. وقتی وارد شدم، انگار سالها بود مرا میشناختند؛ از کوچکترین دردهایم خبر داشتند، گویی خداوند مرا به آنها سپرده بود. هیچجا در دنیا، حتی نزد پزشک و مهندس، کسی با منِ مصرفکننده آنگونه مهربان و دلسوز رفتار نکرده بود.
دست در دست راهنمای زندگیم گذاشتم، دلم را به رحمت بیکران خداوند سپردم و به درمان رسیدم.
متشکرم 🌹
تایپ: مسافر آرمین
تنظیم: مسافر سعید ل5
- تعداد بازدید از این مطلب :
65