English Version
This Site Is Available In English

خداوند هستی را مانند؛ عرصه بازیگری آفریده

 خداوند هستی را مانند؛ عرصه بازیگری آفریده

دومین جلسه از دوره سی‌و‌هشتم کارگاه‌های آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی فردوسی مشهد به استادی پهلوان اعظم، نگهبانی همسفر راضیه و دبیری همسفر تکتم با دستور جلسه «وادی هشتم و تأثیر آن روی من» روز دوشنبه ۲۱ مهرماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۶:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

بسیار خداوند بزرگ را شاکر و سپاس‌گزارم به خاطر اینکه در خدمت جمع با محبت شما هستم، انشاءالله بتوانیم در کنار همدیگر با یک انرژی خوب و تفکر درست، عمیق و حال خوب از کنگره خارج شویم و مسیر خود را پیدا کنیم. برای رسیدن به خود، خدای خود و رسیدن به آن چیزی که انسان‌ها برایشان ارزشمند و هدف از خلقت‌شان این بوده است یعنی؛ تکامل ما یا رسیدن به فرمان عقل.

 از همسفر تکتم، نگهبان جلسه و مرزبانان بسیار سپاس‌گزارم که اجازه دادند در این جایگاه بنشینم و از شما آموزش بگیرم. از آقای مهندس و خانواده محترمشان بسیار سپاس‌گزارم؛ اگر امروز حال خوبی دارم و در این جایگاه نشسته‌ام تمام این‌ها را مدیون ایشان هستم. اگر خانم آنی بزرگوار در کنار آقای مهندس همسفری نکرده بودند، شاید امروز ما همسفران در کنگره حضور نداشتیم. به‌واسطه حضور و از خود گذشتگی ایشان همه ما اجازه پیدا کردیم در کنگره حضور داشته باشیم و یاد بگیریم به حال خوب برسیم.

اینکه ما آن‌قدر می‌گوییم حال خوب، حال خوب چیست؟ انسان‌ها همه‌ به‌دنبال حال خوب هستند، خود من به‌دنبال حال خوب هستم؛ اگر سعی می‌کنم در زندگی کارهایی را انجام دهم و مسیری را طی کنم فقط برای رسیدن به حال خوش است.

 من حدودا ۴۷ سال زندگی کرده‌ام، تجربیات زیادی در کنگره و بیرون از کنگره داشته‌ام. مسافرت‌های زیادی رفتم و چیزهای زیادی مثل زمین، خانه، طلا، ماشین خریدم همه‌ آن‌ها به من حال خوب داده است، ولی بهترین لحظات و حال‌خوش را در طول کنگره تجربه کردم، بعد از ورود به کنگره و یاد گرفتن، طی کردن مسیری که در جلوی پای من بود توانستم به آن حال خوب برسم. لحظات خیلی خوبی را در کنگره تجربه کردم و وقتی هر کدام را پشت سر می‌گذاشتم، می‌گفتم؛ بهتر از این حال خوش دیگر ندارم. دوباره وقتی که تجربه و حال خوب بعدی نصیب من می‌شد، مجدد همین احساس را پیدا می‌کردم. امروز به این نتیجه رسیده‌ام که بودن در بین انسان‌ها کمک کردن و خدمت به دیگران، گذشتن از اموال، حال و موقعیت خوب خودت برای دیگران بهترین حال خوب را به ارمغان می‌آورد.

 کنگره به من یاد داده خداوند هستی و کائنات را به نحوی آفریده است، راهی که ظاهراً به گلستان می‌رسد درنهایت من را به آتش و مسیری که به ظاهر سخت است مرا به آرامش می‌رساند. در گذشته زمان‌هایی فکر می‌کردم هر وقت هر چیزی را برای خود بخواهم، وقتی که شیک‌ترین لباس‌ها را بپوشم و بهترین موقعیت‌ها را من داشته باشم آن موقع انسان خوشحال و خوشبختی هستم؛ اما بعداً یاد گرفتم همه این‌ها برعکس بوده آن موقعی که از حال خوب خود می‌گذرم و برای دیگر انسان‌ها خدمت می‌کنم آن‌وقت به حال خوب می‌رسم و دلیل آن را هم پیدا کردم؛ چون انسان‌ها در خدمت به افراد دیگر به خداوند نزدیک می‌شوند. ما قطره‌ای هستیم از وجود خداوند که جدا شده‌ایم، قرار شد که مسیری را طی کنیم و دوباره این قطره به دریا برسد، هرجا که این قطره از اصل خودش دور شود بی‌قرارتر می‌شود؛ اگر دقت کرده باشید وقت‌هایی که ما یک دروغی می‌گوییم، غیبتی می‌کنیم یا هر کار ضد‌ارزشی که انجام می‌دهیم حالمان خراب می‌شود، شاید ابتدای امر یک انرژی دریافت کنیم؛ ولی بعد از آن حال خرابی داریم و هرجایی که مسیر درست را طی کردیم به ارزش‌ها پرداختیم، ارزش‌ها هرچیزی می‌تواند باشد حتی خدمت به فرزندان، ما به عنوان مادر وقتی خانه را جارو می‌زنیم، آشپزی می‌کنیم، لباس می‌شوییم و تمام وظایف خود را انجام می‌دهیم، حال خوبی پیدا می‌کنیم، به خاطر این که داریم به انسان‌های دیگر خدمت می‌کنیم. حالا ما انسان‌ها اشتباهی که در طول زندگی مرتکب شدیم این است که خدمت به دیگران را در دایره خانواده خود انجام می‌دهیم فقط به همسرم، فقط به پدر و مادرم و فقط به فرزندان خود فکر می‌کنم؛ ولی کنگره این بینش را به من داد که همه انسان‌ها مثل یک تنی هستند که هرکدام یک نقشی را در جامعه بازی می‌کنند و من هم در بین آن‌ها نقشی دارم، هرکدام از ما که در این عرصه بتوانیم نقش‌ خود را بهتر بازی کنیم و بازیگر خوبی باشیم می‌توانیم، برسیم به آن جایی که باید برسیم و برای آن تلاش می‌کنیم؛ یعنی حال خوب؛ یعنی بهشت موعود.

یک عرصه‌ای هست که خداوند هستی را مثل عرصه بازیگری آفریده و به تک‌تک انسان‌ها یک نقشی داده است، یک کارگردانی، یک فیلم‌برداری و یک نویسنده‌ دارد؛ اگر من به عنوان یک بازیگر در این صحنه نقش خود را خوب ایفا کنم و کمک کنم که بازیگر مقابل هم نقش خود را خوب ایفا کند، می‌توانم نقش اول این فیلم بشوم؛ ولی اگر فقط به خویش فکر و به دیگران توجه نکردم، شاید باعث بشود چندین بار یک صحنه‌ را تکرار کنم؛ اگر به صحنه فیلم‌برداری دقت کنید؛ اگر فیلم‌بردار زمین بخورد بازیگر دوباره باید نقش را اجرا کند، به واسطه‌ای که ضبط فیلم انجام نشده است. ما اگر نقش‌ خودمان را درست اجرا نکنیم و به فکر همبازی‌های خود در این بازی نباشیم و فقط به خود فکر کنیم شاید مجبور شویم یک صحنه را هزار بار بازی کنیم و هیچ پیشرفتی نداشته باشیم. 

شاعر بزرگ می‌گویند: بنی آدم اعضای یکدیگرند که در آفرینش ز یک گوهرند، چو عضوی به درد آورد روزگار دگر عضوها را نماند قرار 

فکر نکنید اگر فقط به فکر خود، زندگی‌ و دایره خانواده خودتان باشید، می‌توانید انسان‌های خوشبختی باشید. ما در جامعه‌ای زندگی می‌کنیم که اگر اطرافیان‌ ما بلد نباشند، به زندگی ما نیز آسیب وارد می‌کنند.

آقای مهندس همیشه این را گفتند؛ اگر من بلد نباشم ببخشم، یک روزی از دیوار خانه من بالا می‌آیند و ممکن است که جان مرا بگیرند تا سهم‌شان را بردارند ببرند، ما نباید اجازه بدهیم دیگران در کنار ما نداشته باشند و فقط ما داشته باشیم، ما زمانی خوشبخت هستیم که همه اعضای جامعه آموزش دیده باشند و در تعادل زندگی کنند و برای مصرف‌کنندگان مسیر درستی برای درمان باشد و همه‌چیز به طور مساوی برای همه تقسیم شده باشد.

یک فیلمی را می‌دیدم به نام پلتفرم که بسیار زیبا بود؛جایی شبیه زندان که در آن تعداد سیصد طبقه وجود داشت و بین آن خالی بود، هر روز سر یک زمان خاصی مقداری غذا روی یک میز، از طبقه بالا به طبقه پایین حرکت می‌کرد و هر فرد باید به اندازه نیاز خود برمی‌داشت و هیچ‌چیزی هم برای خودشان نمی‌توانستند بردارند و ذخیره کنند، اگر افرادی که در طبقات بالا بودند دقت نمی‌کردند یا بیش از اندازه برای خودشان برمی‌داشتند به طبقات پایین‌تر چیزی نمی‌رسید؛ اما نکته جالب این بود که سر هر یک ماه تمام این افراد به خواب عمیقی فرو می‌رفتند و وقتی چشمان خود را باز می‌کردند، تمام طبقات جابه‌جا می‌شد و اگر فردی در طبقه دوم بود بعد از آن امکان داشت در طبقه دویست باشد. بنابراین آن موقع که در طبقه دوم بود باید طوری استفاده می‌کرد که به دیگران هم در طبقات آخر برسد تا وقتی در طبقه دویست هست به خود او هم برسد.

زندگی ما هم دقیقاً همین است، وادی هشتم دستور جلسه امروز است ما همیشه باید در یک مسیر مشخصی حرکت کنیم اگر حرکت ما درست نباشد، سرعت هم به اندازه نباشد و بین دو راهی‌ها انتخاب درستی نداشته باشیم آن حرکت برای ما پیشرفتی ندارد و به ضرر ما تمام می‌شود. ما باید در این مسیری که حرکت می‌کنیم به غیر از خودمان به دیگران هم فکر کنیم.

شعبه شما نسبت به چند سال قبل خیلی شلوغ‌تر شده و قطعاً باید خدمت‌گزاران بیشتری باشد که مسلماً بوجود خواهد آمد. همیشه اولین‌ها خیلی مشخص هستند، وقتی یک عکسی می‌گیریم اولین ردیف افراد خیلی شفاف و واضح است، هر چه دورتر می‌شود مبهم‌تر می‌شود. برای مثال؛ اولین پهلوان‌ها، دنور و سردار‌ها را اگر در نظر بگیریم، در عکسی که از نمایندگی فردوسی برای آینده گرفته می‌شود ما در کجای تصویر هستیم، مبادا در این مسیر حرکت، آخرهای آن باشیم یا اصلا پیدا نباشیم.

در وادی هشتم می‌گوید؛ باید به واسطه ضدارزشی‌هایی که انجام داده‌ایم‌ از خودمان، خانواده و جامعه جبران خسارت کنیم یکی از این‌ها در زمینه مالی و پرداخت در گلریزان انجام می‌شود.

می‌گویند؛ اگر خواسته‌ای داریم باید با تمام وجود و از تمنای دل باشد اگر بخواهیم پهلوان باشیم، باید خواسته زیادی داشته باشیم و آن‌قدر به آن فکر کنیم که در مسیر قرار بگیریم. در این راه نیاز نیست تمام جزئیات مسیر را بدانیم، اینکه من بخواهم پهلوان شوم و بترسم که شاید در قسط اول و دوم آن بمانم از ترس است؛ اما تجربه من این است که در مسیر قدم برداریم.

 

رهایی ۴۰ سی‌دی همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر ساره از لژیون نهم

رهایی ۴۰ سی‌دی همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر نرگس از لژیون چهاردهم 

تقدیر از اعضاء لژیون سردار

لژیون‌های تغذیه سالم

لژیون ویلیام 

مرزبان کشیک: همسفر نسرین

تایپیست: همسفر فائزه رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون نوزدهم)، همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون شانزدهم)
عکاس: همسفر حدیث رهجوی راهنما همسفر نرگس (لژیون چهاردهم)، همسفر پری رهجوی راهنما همسفر فرزانه (لژیون پانزدهم)
ارسال: همسفر الهام دبیر سایت
همسفران نمایندگی فردوسی‌ مشهد

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .