English Version
This Site Is Available In English

لژیون سردار رسیدن از ترس به شجاعت است

لژیون سردار رسیدن از ترس به شجاعت است

جلسه ششم از دوره چهارم جلسات لژیون سردار همسفران کنگره۶۰ نمایندگی امام‌قلی‌خان به استادی‌ دستیار اسیستانت لژیون سردار همسفر فریبا، نگهبانی همسفر زهرا و دبیری راهنما همسفر مهسا با دستور جلسه «وادی هشتم (با حرکت راه نمایان می‌شود.) و تاثیر آن روی من» روز دوشنبه ۲۱ مهرماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۳:۳۰ آغاز به کار کرد.


 

خلاصه سخنان استاد:

دستور جلسه لژیون سردار وادی هشتم، وادی پیمان و سفر سوم ما است که یکی از زیباترین و پرکاربردترین قوانین هستی را به ما نشان می‌دهد، (با حرکت راه نمایان می‌شود.) این پیام، حرکت در زندگی را به ما نشان می‌دهد و در هستی سکون جایز نیست و نباید توقف کرد، یعنی با توقف و سکون در جایی، قطعاً به گنداب و مرداب تبدیل می‌شویم؛ ولی اگر جاری باشیم و حرکت کنیم، به رود خروشان تبدیل می‌شویم. در سکون نیروهای منفی یا همان اضداد، چون تکانه‌هایی هستند که در کویرند و تمام تلاش خود را می‌کنند که ما را از مسیر زندگی دور کنند. زندگی یعنی سیر کردن، حرکت کردن. حال اگر ما در جای خود درجا بزنیم، سقوط خواهیم کرد. آقای مهندس می‌فرمایند: سکون جایز نیست و با اولین قدم حرکت کنیم و یک مسیر هزار فرسنگی با قدم اول شروع می‌شود؛ حتی زمانی که مرگی اتفاق بیفتد، باز هم زندگی ادامه دارد. اگر ما در حلقه‌ای با بستن چشم‌ها، در بُعد دیگر و بر جای دیگر و حلقه‌ای دیگر چشم‌هایمان را باز کنیم، ما توقفی نداریم و همیشه در حرکت و پویایی هستیم.

مولانا می‌گوید: (ای که مسجد می‌روی، سر به سجده می‌بری، دل نجنبد، سر بجنبد را چه سود) لژیون سردار می‌خواهد دل ما را بلرزاند، خمر ما را به تعادل و نور برساند، درون من را قوی کند، لژیون سردار برای بیداری تک‌تک ما است و می‌گوید: شاید تو فردا نباشی و فرصتی برای تو نباشد. همه می‌گویند: ما بچه داریم، هزینه دارد و ...؛ ولی برای خودمان چه کردیم؟ ۵۰ سال از عمرمان می‌گذرد، آیا توانسته‌ایم برای خود پشتوانه‌ای ایجاد کنیم؟ خیلی‌ها از کنگره رفتند و جدا شدند؛ همانند درختی که ریشه ندارد. ریشه ما در کنگره خدمت و ریشه عمیق‌تر لژیون سردار است و همانند بذری که می‌کاریم و نباید آن را رها کنیم؛ باید از آن مراقبت کنیم تا جوانه بزند. در لژیون سردار اگر با دست خود ببخشیم، همیشه زنده می‌ماند و جهت پیدا می‌کند و حس خوب را در قلبم ذخیره می‌کنم.

اعضاء لژیون سردار بسیار باهوش و زرنگ هستند؛ چون از دو لژیون انرژی می‌گیرند، هم از لژیون خود و هم از لژیون سردار. آقای مهندس چقدر قلب بزرگی دارند، خودشان درمان شدند و علم کنگره را ارتقاء دادند و این کنگره تا هزاران سال دیگر زنده است، یعنی رهایی خودش کافی نبود و می‌خواهد جهانی را رها کند و ایشان بیرق‌دار ما هستند و من هم باید پا جای پای آقای مهندس بگذارم و از خودم ردی به جا بگذارم و اثری که تشعشع آن به هزاران بُعد دیگر برسد. در کنگره اندیشه و نگرش افراد عوض می‌شود، یعنی وقتی فردی تفکرش تغییر کند و بگوید که من به دنیا نیامده‌ام که چند سالی زندگی کنم و هدف از خلقت من چه بوده؟ ولی وقتی من در لژیون سردار شرکت می‌کنم و دنور یا پهلوان می‌شوم، دارم برای احیای زندگی شخصی تلاش می‌کنم؛ چون زمانی آن شخص خود من بودم، یکی بهای من را داده، یکی صندلی خریده، یکی پول درمان من را داد، اگر این‌ها نبودند، من اینجا نبودم و زندگی را از دست می‌دادم و خانواده‌ها از بین می‌رفتند؛ قطعاً همه‌ ما در آن دوران در تاریکی بوده‌ایم و انشاالله قدر آن را بدانیم؛ چون سیر الهی است.

لژیون سردار رسیدن از ترس به شجاعت است، شاید بعضی از ما از حرکت کردن می‌ترسیم؛ ولی باید حرکت کرد. در وادی هشتم می‌گوید: حرکت کن و نتیجه را به خدا بسپار. زمانی که مال را می‌بخشیم، بعد از بخشش صاحب آن می‌شویم و تا قبل از آن امانت‌داری کرده‌ایم.

من در گذشته در یاس و ناامیدی بودم، با ترس شب می‌خوابیدم و همیشه نگران دخترم بودم؛ ولی به لطف خدا الان دلم آشوب نیست، شب‌ها آرام می‌خوابم و با خیال راحت بلند می‌شوم. مردی که مرگش آرزویم بود، حالا قهرمان زندگیم شده است و همه این‌ها را مدیون کنگره هستم؛ چون به آگاهی از اعتیاد رسیدم.

جشن گلریزان روز شکرگزاری و وفای به عهد است، نه کمک به دیگران. چرا که زمانی از خداوند درخواست کمک می‌کردیم تا راهی برای آرامش پیدا کنیم و اکنون باید شکرگزار خداوند باشیم و به عهدی که درآن زمان با خدا بستیم وفا کنیم. با قامتی خمیده آمدیم کنگره و حالا با قامتی راست می‌رویم. با قلبی پر از کینه و نفرت آمدیم الان قلبی از عشق و محبت داریم.

من همیشه می‌گویم خدایا آیا من لایق این همه خوشبختی و بیداری و محبت هستم؟ آیا ذره‌ای از محبت‌های کنگره را جبران کرده‌ام با کمی اندیشه می‌فهمم که با دنور، پهلوان و سردار شدن باز هم ذره‌ای از آن لطف را جبران نکرده‌ام و من امسال با خود عهد کردم که اگر سردار هستم دنور شوم، اگر دنور هستم، پهلوان شوم. همین الان ترس را کنار بگذاریم و بذر نیکو بکاریم تا گل نیکو داشته باشیم، آقای مهندس که می‌فرمایند: هر کس با هر مبلغی می‌تواند عضو لژیون سردار شود.ایشان می‌خواهند که همه‌ی ما به صفت بخشندگی برسیم و نور آن را در قلبمان درک کنیم. چقدر این مرد بزرگ و دلسوز ما هستند. کنگره نیازی به پول ما ندارد و از نظر مالی قوی است؛ ولی این من هستم که نیاز به این ساختار الهی دارم و به این ریسمان الهی باید چنگ بزنم. امیدوارم همه ما دست در دست هم مرزهای کنگره را گسترش دهیم و شعبه‌های دیگری را در شهرهای دیگر بنا کنیم و سعی کنیم قدر خودمان را بدانیم؛ چرا که به این مکان دعوت شده‌ایم و امسال‌مان با سال گذشته یکسان نباشد.

تایپیست: همسفر فریبا رهجوی راهنما همسفر الهام (لژیون دهم)
عکاس: همسفر ملیحه رهجوی راهنما همسفر مرضیه (لژیون چهارهم)
ویرایش و ارسال: همسفر فریبا رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون نهم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی امام‌قلی‌خان

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .