ششمین جلسه از دوره هفتم کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی الیگودرز با استادی راهنما مسافر کامران و نگهبانی مسافر جواد و دبیری مسافر مهدی با دستور جلسه «وادی هشتم و تاثیر آن روی من » روز یکشنبه ۲۰مهر ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.
سخنان استاد:
سلام دوستان کامران هستم یک مسافر
خداوند بزرگ را شاکر و سپاسگزار هستم که امروز فرصتی داد تا در خدمت شما در نمایندگی خوب الیگودرز باشم و از این بابت خداوند را شاکر هستم، خیر مقدم عرض میکنم خدمت آقای اصغر منصوری دیدهبان محترم، برای من افتخاری است که در جلسه هایی حضور دارم که ایشان هم هستند و همچنین عزیزانی که از اصفهان تشریف آوردند و آقای حمید دستیار آقای ترابخانی به جهت وظیفه حضور دارند، انشاالله که در کنار هم جلسه خوبی را داشته باشیم، دستور جلسه این هفته وادی هشتم است که با حرکت راه نمایان میشود.
وادی ها در کنگره مثال پل هایی هستند که زده میشوند تا ما بتوانیم از مسیرهای صعب العبور، عبور بکنیم و زندگی مان را به سامان برسانیم، چیزی که بسیار مهم و سرنوشت ساز است به نظر من اجرای درست حرکت است، خیلی وقتها در مسیر رسیدن به خواستههای خود حرکت میکنیم اما در ادامه مسیر حرکتمان را به درستی انجام نمیدهیم، یا اینکه مسیر درستی را برای رسیدن به اهدافمان انتخاب نمیکنیم، چیزی که در اعتیاد سال های سال ما را سرگردان کرد همین مسئله بود که ما خیلی وقت ها حرکت را انجام میدادیم ولی مسیرمان مسیر درستی نبود، مسیری نبود که ما را به منزل برساند و این مسئله بسیار مهم است که ما مسیر درستی را برای رسیدن به خواسته های خود انتخاب کنیم.
آنچه که مسلم است در اثر سال ها مسیر را غلط رفتن آن توانایی، قدرت و نیرویی که داشتیم تحلیل رفته است، یک مسافر وقتی وارد کنگره میشود باید آن نیروها بهش برگشت داده بشوند، یعنی اگر مسافری بخواهد نیروهای از دست رفته خودش را پس بگیرد و بتواند این قدرت را پیدا کند که از این مسیر عبور کند باید دقیقاً آنچه را که در مسیر کنگره تعریف شده بدون کم و کاست انجام بدهد، به قول آقای مهندس باید بادبادک باز خوبی باشد، در این مسیر باید با جریان رودخانه همراه شود اگر بخواهد خلاف این جریان حرکت کند یا اصول و قوانین را درست انجام ندهد به آن قدرت و توانایی دست پیدا نمیکند.
همه ما با یک شرایط نسبتا مشابهی وارد کنگره میشویم، آسیب و تخریب کم و زیاد به همه وارد شده، مهم این است که ما بتوانیم آنها را ترمیم کنیم اگر آسیب ها ترمیم نشوند قطعاً ما قدرت عبور نخواهیم داشت،من خودم طی این چندین سال این موضوع را به عینه مشاهده کردم، کسانی که درست حرکت میکنند و حرمت و قوانین کنگره را اجرا میکنند و دستورات راهنما را اجرا میکنند به سهولت از این مسیر عبور کردند، یعنی با جریان رود موج سواری کردند و مسیر را طی کردند، اما آنهایی که برای خودشان برنامه سفر تعریف کردند و پروتکل خاصی تعریف کردند به سختی بیشتری برخورد کردند.
آقای مهندس فرمودند: اگر ما وارد کنگره بشویم و سختی را قبول بکنیم زیرا در ابتدا راه سخت است، مثل این که سر وقت آمدن، دارویت را سر وقت بخوری، پارک ورزشی حضور داشته باشی، این ها در ابتدای کار کمی سخت است و اگر این سختی را بپذیری قطعاً به آسانی خواهی رسید، بعد از دو ماه دیگر راحت سفر میکنید بدون کم و کاست و بدون سختی، اما اگر ما راحتی را انتخاب بکنیم یعنی اگر بخواهیم تن ندهیم و راحت طلب باشیم، سیدی ننویسیم و آن وظایفی که از ما خواستهاند را انجام ندهیم، همچین مسافری قطعاً به سختی میخورد و به مشکل میخورد، اولین آسیب هم این است که از انرژی جمع استفاده نمیکند یعنی در جمع حضور پیدا میکند اما از انرژی جمع استفاده نمیکند، در لژیون حضور پیدا میکند اما از انرژی لژیون بهره نمیبرد، شرط همه این ها در کنگره و شرط انرژی گرفتن از لژیون و از راهنما این است که ما با موج و جریان رودخانه همراه شویم، قطعاً یک همچین مسافری به نتیجه خواهد رسید و مسیر برایش باز میشود ولی اگر بخواهد از خودش مسیر تعریف کند قطعاً به مشکل میخورد، ممنونم از اینکه به صحبت های من توجه کردید.
سخنان دیدهبان محترم آقای اصغر منصوری:
سلام دوستان اصغر هستم یک مسافر
خداوند را سپاسگزارم که وصلها را انجام میدهد و ما را از نعمت آموزش و لذتهای کنگره سیراب میکند، از آقای کامران بسیار ممنون هستم از صحبت های ایشان خیلی استفاده کردیم، در کنگره ۶۰ ما به جایگاهها احترام میگذاریم، ولی یادمان نمیرود که یک عدهای بودند در اول راه کنگره و برای شروع کنگره چه در تهران که آقای مهندس با یک نفر شروع کرد چه در شهرستانها مثل اصفهان که آقای خدامی آمدند و بعد عزیزانی مثل آقای کامران ۱۰ سال از شهرکرد آمدند و کمک کردند تا ما در اصفهان و کل ایران ۱۵۶ شعبه داشته باشیم، هیچکس در کنگره ۶۰ به دنبال این نیست که به او احترام گذاشته شود، اما برای ما واجب است که همیشه قدردان عزیزانی باشیم که به ما خدمت کردند، حضرت علی فرمودند هر کسی به شما کلامی آموخت تو را بنده خود کرده است، اگر انسانی از کسی آموزش گرفت و در قبالش اگر خواست از آن آموزش لذت ببرد و در زندگی به کار ببرد باید قدر آن آموزش و کسی که آن آموزش را بهش داده است بداند، این احترامها در کلام الله و در کل جامعه و در کل هستی وجود دارد، در وادی ۱۴ میگوید آنچه باور است محبت است و آنچه نیست ظروف تهی است، غیر از محبت هیچ چیز دیگری نیست، این اسلحه ما در کنگره ۶۰ است که ما عشق و محبت داشته باشیم، زیرا ما همدیگر را گم کرده بودیم، آقای مهندس میآید و همه مجهولات هستی برای ما باز میکند که چرا ما میآییم از یک راهنمایی که اصلاً در عمرمان او را ندیدیم و ما انقدر این راهنما را دوست داریم که در خانه، خانوادهمان حسادت میکنند که چرا تو انقدر این راهنما را دوست داری، این عشق و محبت الکی نیست که شما بیایید در کنگره و یک نفر را پیدا کنید که انقدر دوستش داشته باشید، اینها حساب شده و پیشینه و طبق برنامه است، انشاالله همه ما در کنگره به آن آگاهی برسیم که چه اتفاقی دارد میافتد.
وادی هشتم میگوید: با حرکت راه نمایان میشود،اما چه حرکتی و چه راهی؟ ما از بچگی بعد از ۶ ماه یا یک سال راه افتادیم و حرکت کردیم ولی وقتی به سن ۳۰ یا ۴۰ سال رسيديم، دیدیم که حرکت به درد نخورد و راهی که داریم میرویم ما را به پایین میبرد، در قرآن میگوید جهنم پایینترین و پستترین جای زمین است، ما هم داشتیم رو به پایین میرفتیم عوض اینکه بالا برویم، کار میکردیم به فکر اینکه داریم زندگی میکنیم، ولی راه اشتباه بود به چه خاطر؟ به خاطر اینکه مبدا مشخص نبود، وادی اول میگوید بدون تفکر بود، وادی دوم میگوید نمیدانستیم برای چه آمدهایم، همیشه میگفتیم خدایا برای چه چیزی ما را آفریدهای، اینجا آمدیم و فهمیدیم که بیخودی نیست که آمدیم، اینجا آمدیم و فهمیدیم که ما اشرف مخلوقات و جانشین خداوند هستیم و مسئولیت قبول کردیم، وادی سوم به ما آموخت که هیچ کسی به داد تو نمیرسد، در صورتی که قبل از اینکه به کنگره ۶۰ بیاییم از همه توقع داشتیم غیر از خودمان و همیشه خودمان را غیر مقصر و دیگران را مقصر میدانستیم، وادی سوم به ما گفت که هیچکس به داد تو نمیرسد غیر از خودت، همیشه انتظار داشتیم که یکی از غیب بیاید یا یک پزشکی به ما کمک کند، هرجور که میشد از ما سو استفاده کردند چون مبدا مشخص نبود و یک چیز در درون ساختار ما شکل گرفته بود که از بیرون یا دیگران باید کار ما را حل کنند، یک نفر آمد گفت همه آدرسها در درون خودت است و خیلی از اطلاعات برای ما معلوم شد، هیچ کدام از ۸ میلیارد جمعیت زمین نمیدانستند که درمان در درون خودمان است، هنوز در آمریکا این راه حل را نمیدانند، اما یکی در ایران آمد و گفت همه چی در درون تو است، اما قوانین دارد.
وادی اول را شروع کردیم تا رسیدیم به وادی هشتم حالا فکر کردیم و فهمیدیم که بیخودی نیامدهایم و یاد گرفتیم که خودمان میتوانیم خودمان را نجات بدهیم، وادی چهارم میگوید که فهمیدی که در روز الس یک مسئولیتی را پذیرفتی، حالا اگر روز الس را هم کنار بگذاریم وقتی که وارد کنگره میشویم به راهنمای تازه واردین میگوییم کمکم کنید من معتاد هستم و دستمان را دراز میکنیم و آن میگوید اگر میخواهی خوب شوی باید قوانین را انجام بدهی، هر کس که میخواهی باش هر دین یا سوادی که میخواهی داشته باش، هر ماده مخدری که مصرف میکنی باید این قوانین را انجام بدهی تا خوب شوی اگر حتی یکی را انجام ندهی خوب نمیشوی، حتی اگر پسر مهندس باشی، در سیدی رب آقای مهندس میگوید: دروازه یک شهر قرآن گذاشتند که همه از زیرش رد شوند و در خانه قرآن هست برای رفتن به مسافرت و یک مثال جالبی میزند مثل اینکه شما وارد بیمارستان شوید دکتر نسخه را مینویسد و بگذارد بالای سرت و شما از زیرش رد شوید آیا خوب میشوید؟ به هیچ وجه خوب نمیشوید، اینجا هم همین است، میگوید اگر در مسیر صراط مستقیم حرکت نکنی اگر حرکت بدون تفکر باشد اگر هدف را مشخص نکنی و ندانی برای چه چیزی به کنگره میآیی به نتیجه نمیرسی، پس باید بدانیم
وقتی که این همه ابزار را خداوند به ما داده در چه مسیری حرکت بکنیم تا به هدفمان برسیم، حالا مسیر را آقای مهندس برای ما مشخص کرده و همه مسیر علامت گذاری شده، با حرکت راه نمایان میشود، راهی که با تفکر باشد به آرامش میرسد، راهی که حاکم عقل باشد، اگر شما حرکت کنی و بدون فرمان عقل باشد مثل گذشته میشوی، باید حرکت با تفکر و عقل باشد و عقل را حاکم قرار بدهیم که به آرامش برسیم، به هیچ وجه هیچ کسی نمیتواند اگر در درونش خوراک به روح و عقلش ندهد روزش را بتواند با آرامش طی کند، شاید بتوانیم مقطعی مثل قبل که مخدر مصرف میکردیم طی کنیم اما آن شادی نیست، شاید بتوانیم لذت ببریم ولی شاد نیستیم، لذت زمانش کوتاه است اما شادی طولانی است، پس باید مراقب حرکت باشیم، ما وقتی که به کنگره ۶۰ میآییم باید در گوشی شماره رفیقهای سابق را پاک کنیم و در ذهن و افکار آنها را پاک کنیم باید مسیر را مشخص کنیم،
قدیمیها میگویند یا رومی روم یا زنگی زنگ،نمیتوانیم دوتا مسیر را برویم، اگر آمدیم برای درمان باید قانون درمان را انجام بدهیم، قانون درمان هم این است که ۱۴ وادی را مرتب در ذهنت تکرار کنی، حرمتهای کنگره را هر هفته و هر روز بخوانی که از مسیر خارج نشوی، اول جلسه میگوید که علت اعتیاد ما جهل است باید این جهل را حل کنیم تا اعتیادمان حل شود، فهمیدن این مسئله جهانبینی و زمان میخواهد و حرکت در صراط مستقیم میخواهد و اگر من هنوز آدم دروغگویی باشم به هدفم نمیرسم، مطمئن باشید انسانی که دروغ میگوید برگشت میخورد و به آن آرامشی که مد نظر کنگره است نمیرسد، ما در مسیر حرکت میکنیم و طبق قوانین الهی و دستورات آقای مهندس برای درمان حرکت میکنیم، بقیهاش با خداوند است، ولی انتخاب اشتباه ما را از مسیر خارج میکند، اگر سیدی ننوشتی درست است که داری راه میروی اما عقب میمانی.
استاد رعد به آقای مهندس میفرماید که گرچه از هم دوریم اما دلهایمان به هم نزدیک است شاید ما در کنگره در کنار هم باشیم اما با بعضی ها میلیاردها سال دوریم، قوانین کنگره ۶۰ مثل زنجیر هستند من اگر سیدی ننویسم حتی اگر دیدهبان باشم به هدف نمیرسم، ما اگر سیدی ننویسیم یعنی داریم دروغ میگیم و حالمان خوب نمیشود فقط الکی وقت خود را تلف میکنیم، لذت را میبریم ولی به شادی نمیرسیم پس اگر میخواهیم به بهشتی که خداوند به ما وعده داده برسیم باید قدر کنگره را بدانیم قدر آقای مهندس را بدانیم، از اینکه به صحبتهای من توجه کردید از شما سپاسگزارم.
بازدید دفاتر سیدی توسط دیدهبان محترم:



بازدید قسمت ot نمایندگی توسط دستیار دیدهبان:


تایپ: مسافر حمید
ویرایش: مسافر مهدی
عکس: مسافر حمید
تنظیم و ارائه: مسافر حجت
مسافران نمایندگی الیگودرز
- تعداد بازدید از این مطلب :
190