English Version
This Site Is Available In English

یاد گرفتن صبر در سفر نیکوتین

یاد گرفتن صبر در سفر نیکوتین

الان یک سال و هشت ماه است که از رهایی نیکوتین گذشته است. اگر آنروزها را با امروز مقایسه کنم، انگار دو انسان متفاوت است. تخریب‌های سیگار برای من خیلی شدید بود و نفس کشیدن برای من بسیار مشکل شده بود؛ ولی اکنون با گذشت زمان ریه من مقدار زیادی ترمیم شده و حالا هر نفس خودش شکرگزاری است.

سال‌ها با دود سیگار زندگی کردم، نه فقط دودی که وارد ریه‌های من می‌شد؛ دودی که روی ذهن و روح من نشسته بود. همیشه دنبال بهانه‌ای برای آرامش می‌گشتم؛ اما آرامش را در چیزی می‌خواستم که خودش آرامش را از من می‌گرفت. وقتی وارد جمعیت احیای انسانی کنگره۶۰ شدم، هنوز نمی‌دانستم درمان یعنی چه؛ فکر می‌کردم ترک کردن همان درمان است؛ اما روش DST و آموزش‌های جهان‌بینی معنی تازه‌ای به زندگی‌ من داد. فهمیدم باید جسم، روان و جهان‌بینی‌ با هم درمان شوند؛ وگرنه باز همان آدم قدیمی فقط بدون سیگار می‌مانم.

در سفر نیکوتین یاد گرفتم صبر یعنی چه و تغییر یک شب اتفاق نمی‌افتد. هر پله‌ای که کم می‌کردم، انگار باری از دوش من برداشته می‌شد. هر شب که به خواب می‌رفتم، حس می‌کردم کمی بیشتر به خودم نزدیک شدم. راهنمای ویلیام‌وایت همسفر بهناز در تمام مسیر با صبر و عشق کنار من بود.

اگر امروز از رهایی می‌نویسم، به خاطر نوری است که از ایشان در دل من تابیده شد. او یاد داد که ایمان واقعی را با عمل باید نشان داد، نه با کلام. همیشه قدردان ایشان خواهم بود. کنگره‌۶۰ برای من فقط مکانی برای درمان نیست،‌ خانه‌ای است که خودم را در آن پیدا کردم.‌ در کنگره‌۶۰ یاد گرفتم چطور فکر کنم، حرف بزنم، دوست بدارم و چطور زندگی کنم بدون وابستگی. کنگره۶۰ اعتماد به‌ نفس را به من برگرداند. 

اکنون که من از نیکوتین آزاد و رها شدم، نه ترس از وسوسه دارم، نه دلتنگی برای چیزی که روزی مرا اسیر کرده بود. جسم من سبک‌تر، فکر من روشن‌تر و نگاه من آرام‌تر شده است؛ حتی پوست صورت من شفاف‌تر شده است. هر روز صبح که بیدار می‌شوم حس می‌کنم دوباره متولد شدم. در کنار مسافرم و خانواده‌، در کنار همسفران و آموزش‌های جهان‌بینی، فهمیدم که رهایی فقط بریدن از نیکوتین نیست، پیوستن دوباره به خودِ واقعی‌ ما است.

من همیشه دلم می‌خواست راهنمای ویلیام وایت شوم و بارها خودم را با شال خوش‌رنگ سرمه‌ای تصور می‌کردم. اکنون بی‌نهایت خدا را شاکر هستم و خوش‌حال از این که این فرصت نصیب من شد. این روزها حس می‌کنم آرامشی که دنبالش بودم، در درون من ریشه کرده است؛ خانه‌ای که یادم داد چگونه قفل‌های زندگی را با کلید تفکر و ایمان باز کنم. به عقب که نگاه می‌کنم برای هیچ چیز غصه نمی‌خورم؛ حتی آن سال‌های تاریکی که مصرف کننده سیگار بودم هم ناراحت نیستم. چون اگر آن مسیر را نمی‌رفتم، امروز را نمی‌دیدم. کنگره۶۰ به من یاد داد که پایان هر نقطه، سرآغاز خط دیگری است و من خط جدیدم را با عشق، ایمان و خدمت شروع کردم.

نویسنده: مسافر نیکوتین پانته‌آ رهجوی راهنمای ویلیام‌وایت همسفر بهناز (نمایندگی لویی پاستور)
رابط خبری: راهنمای ویلیام‌وایت همسفر بهناز (نمایندگی‌ لویی‌ پاستور)
ارسال و ويرايش: مسافر نیکوتین فاطمه رهجوی راهنمای ویلیام وایت همسفر فریبا نمایندگی(سهروردی)
گروه همسفران ویلیام‌وایت کنگره۶۰

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .