جلسه یازدهم از دوره بیست و هفتم کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی خمین به استادی همسفر فیروزه، نگهبانی همسفر عفت و دبیری همسفر عاطفه با دستور جلسه «وادی هشتم و تاثیر آن روی من» روز یکشنبه ۲۰ مهر ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
ابتدا خدای خودم را هزاران بار شکر میکنم، بابت اینکه اذن و اجازه داد که در کنگره حضور داشته باشم و به درمان و به حال خوش برسم و امروز در این جایگاه آموزش بگیرم. از راهنمای عزیزم همسفر زهرا سپاسگزارم که این فرصت را در اختیار من قرار دادند، تا در این جایگاه خدمت کنم و از شما دوستان آموزش بگیرم. همینطور از نگهبان همسفر عفت و دبیر جلسه و ایجنت محترم و مرزبانان گرامی تشکر میکنم که این فرصت را در اختیار من قرار دادند.
قبل از اینکه بخواهم دستور جلسه: را باز کنم اول یک تبریک دارم خدمت همسفر فاطمه بابت اجازه پهلوانی به خودشان و به مسافر و بچههای گلشان، همچنین به راهنمایشان همسفر مهتاب. امیدوارم با این بخشش و عمل عظیمی که انجام دادند، در زندگی آنها سراسر خیر و برکت باشد و موفق و پیروز باشند. تبریک بعدی را خدمت تیم والیبال میگویم که روز جمعه در پارک باهنر اراک حضور داشتند. تیم والیبال و تیم دارت یک برد شیرین را تجربه کردند. برای همه آنها آرزوی موفقیت دارم و به ورزشبانان این سه تیم خدا قوت میگویم و برای آنها آرزوی موفقیت دارم.
اما در مورد دستور جلسه این هفته، وادی هشتم و تاثیر آن روی من. عنوان وادی هشتم به ما میگوید: با حرکت راه نمایان میشود. خوب، همه ما در زندگیمان یک سری مسائل و مشکلات و بالا و پایینهایی داریم که واقعاً این مسائل و مشکلات لازمه هر زندگی و جزو قوانین هستی و زندگی است. آقای مهندس، در سیدیهای اخیرشان، مشکلات و مسائل را به امواج طوفانی دریا تشبیه کردند و گفتند: این امواج وقتی پیش میآید اگر ما موج سواری را بلد باشیم میتوانیم به راحتی با این اموج بالا و پایین برویم و هیچ موقع زیر چرخههای امواج خرد و شکسته نشویم و کم نیاوریم.
در زندگی ما هم وقتی با یک سری از مسائل و مشکلات روبهرو میشویم، خودم را میگویم نباید دست روی دست بگذارم و منتظر معجزه باشم، یا فقط به راز و نیاز و دعا کردن و گریه زاری بپردازم و اصلاً هیچ تلاش و حرکتی برای حل مشکلاتم نکنم. به قول معروف با حلوا حلوا گفتن هیچ موقع دهان شیرین نمیشود، پس باید من حرکت و تلاش کنم تا به آن هدف و نتیجه برسم.
آقای مهندس، در لایو روز چهارشنبه میگفتند: یک زمانی چکهای برگشتی داشتند و برای اینکه دستگیرم نکنند، به کرمان رفته بودم و کار من این شده بود که هر روز میرفتم به یک جایی به اسم شاه نعمت الله ولی، در آنجا مینشستم به دعا و راز و نیاز کردن و دوباره شب به خانه بر میگشتم. ایشان میگفتند: چند روز این کار را انجام دادم، دیدم هیچ کاری از پیش نمیرود تصمیم گرفتم دوباره برگردم، آمدم تهران و تفکر کردم و یک راه حلی برای کار خودم پیدا کردم.
پس برای همه ما هم همینطور است وقتی یک مشکلی پیش میآید، باید حرکت کنیم تا در آن حرکت مشخص شود، مسیری که ما میخواهیم برویم، الهی است یا شیطانی. مثلاً خود من سال گذشته بالای ۱۵ کیلو اضافه وزن داشتم، اگر هیچ حرکتی نکرده بودم و توی مسیر نیامده بودم هیچ وقت به هدفم که متعادل شدن وزنم و کاهش آن بود نمیرسیدم. اتفاقاً دیروز که برای دریافت شال راهنمایی به من زنگ زدند، اولین چیزی که از من پرسیدند، گفتند وزن خودت را کاهش دادی؟ گفتم که در حال سفر جونز هستم و وزن خودم را پایین آوردم. پس حرکت کردم و آمدم در مسیر و گوش به فرمان راهنمای خودم بودم تا به آن هدفم که کاهش وزن است برسم. یا زمانی که مسافرم مواد مصرف میکرد، اگر من حرکت نمیکردم و دست روی دست میگذاشتم و همهاش راز و نیاز و دعا و این چیزها بودم هیچ وقت به نتیجه نمیرسیدم.
وقتی به کنگره آمدم فهمیدم این راه راهی الهی است، حرکت کردم و آمدم و با تلاش خودم و مسافرم به درمان و به آن حال خوش رسیدم که خداوند همیشه به ما میگوید که از تو حرکت و از من برکت. واقعاً اگر همه ما همسفران حرکت نکرده بودیم و تلاش نمیکردیم و به کنگره نیامده بودیم هیچ وقت به حال خوش و به درمان و رهایی مسافر و خودمان نمیرسیدیم. پس این نشان از حرکت ما است که به کنگره آمدیم تا آموزش بگیریم تا بتوانیم مشکل خودمان را حل کنیم. اینجا بود که فهمیدیم، راهی که آمدیم یک راه ارزشی و درستی است و هیچ چیز با ارزشتر و بالاتر از این نیست که ما به این مکان مقدس آمدهایم و راه خود را پیدا کردهایم و مورد لطف و عنایت خداوند قرار گرفتهایم و با حرکت خود توانستهایم به حال خوش و به آن رهایی که مد نظر کنگره و آقای مهندس است برسیم. پس بابت جایی که هستیم باید شکرگزار خداوند باشیم و قدر این مکانی که خداوند برای ما قرار داده را بدانیم و به نحو احسن از آن استفاده کنیم.
ببخشید فراموش کردم در آخر هم خیر مقدم عرض میکنم خدمت همسفران شعبه سالار که امروز با حضورشان انرژی ما را زیاد کردند. امیدوارم که این دستور جلسه، برای همه ما تلنگری باشد که اگر مسئله و مشکلی در زندگی ما پیش میآید حرکت کنیم و دست روی دست نگذاریم و با حرکت و تلاش خود به آن هدف و نتیجه که مد نظر است برسیم. ممنون که با سکوت خودتان به صحبتهای من گوش کردید.
تقدیر از راهنما همسفر زهرا
توسط ایجنت محترم همسفر مهتاب
دریاف نشان وادی هشتم راهنمای تازهواردین
همسفر فاطمه از دست راهنما همسفر زهرا
تحویل ۳۰ سیدی همسفر فاطمه
مرزبان کشیک: همسفر زینب
تایپیست: همسفر معصومه رهجوی راهنما همسفر مهتاب (لژیون دوم)
عکاس: همسفر الهه رهجوی راهنما همسفر مهتاب (لژیون دوم)
ویرایش و ارسال: همسفر فهیمه رهجوی راهنما همسفر مهتاب (لژیون دوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی خمین
- تعداد بازدید از این مطلب :
214