تمام هستی در پرتو حرکت شکل گرفته و به وجود آمده است. آقای مهندس میفرمایند: من درمان DST را شروع کردم، حرکت کردم و کتاب ۶۰درجه را نوشتم و ذرهذره خود راه نمایان شد. نتیجه این حرکت آقای مهندس شد درمان اعتیاد، درمان سيگار، درمان چاقی و درمان کرونا با دیسپ و خیلی از بیماریهای لاعلاج که انقلاب عظیمی را برای اولین بار در تاریخ بشر به ثبت رساند که شاهد درمان هزاران هزار انسان هستیم و هزاران انسان در حال درمان هستند. قبل از کنگره برای حل مسائل راههای متعددی رفتم؛ ولی نه تنها راه برایم نمایان نشد، بلکه بیشتر سردرگم و به بنبست میخوردم و بیشتر از قبل در ناامیدی، خشم و نفرت فرو میرفتم؛ وقتی وارد کنگره شدم چیزی که من را پایبند کنگره کرد، دیدن کسانی بود که این راه را رفته بودند و اصلا آثاری از اعتیاد و ناامیدی و خشم و... در وجودشان مشاهده نمیشد و تماما عشق و محبت بودند. من با تمام وجودم کنگره را باور کردم؛ چون هدف و خواسته من هم رسیدن به آرامش و رهایی مسافرم بود و وقتی انسان بداند که خواستهاش چه چیزی است، دیگر سختی راه برایش معنایی ندارد.
خود کنگره، کتاب عشق، کتاب ۶۰ درجه و تمام متون کنگره، به موقع سر جلسه حاضر شدن و نوشتن سیدی و فرمانبرداری از راهنما به من گفت که چهکار کنم. وادی اول میگوید: اول تفکرات خود بپرداز؛ چون برای ساختار جدید نیاز به فنداسیون (تفکرسالم) دارید. وادی دوم میگوید: شما بیهوده به زمین فرستاده نشدهاید؛ بلکه به دنبال هدفی آمدهاید، بیهوده در کنار مسافرت قرار نگرفتهای و تواناییهای زیادی دارید، پس ناامید نشوید و به حرکت خود ادامه بدهید. وادی سوم میگوید: توقعی از دیگران نداشته باشید؛ چون هیچکس به اندازه خودت نمیتواند به شما کمک کند. وادی چهارم میگويد: مسئوليت خودت را بپذیر. وادی پنجم میگوید: تنها یادگرفتن کافی نیست، باید عمل کنید. وادی ششم میگوید: به فرمانهای عقل توجه و اجرا کن. وادی هفتم میگوید: راه پیدا شده است حالا شما چه چیزی برداشت میکنی؟ ۷ وادی آدرس من را به خودم میدهد تا خود را پیدا و به آرامی از دست بندهای نادیده و تاریک درونم رها شوم. برای رسیدن به خود، اگر درست این ۱۴وادی را طی کنید، تازه به خودتان میرسید و این چهارده وادی به عشق و محبت ختم میشوند؛ آن موقع به خداوند نزدیک میشوید و پایه رسیدن به عشق و محبت دانش و آگاهی است.
در این مسیر تفکرات معمار اصلی انسان است؛ یعنی من در هر نقطه از مراحل زندگی که قرار دارم، بر مبنای تفکرات گذشته من است که فکر میکردم حالا به این نقطه رسیدم و در تمام مراحل زندگی هر چه هستیم بر مبنای تفکرات گذشته ما است؛ حتی آینده من نیز در اثر تفکراتم به وجود خواهد آمد که در چه مرحلهای از زندگی قرار داشته باشم. حالا که هدف و خواسته مشخص شده و میدانیم برای رسیدن به هدفمان که سلامتی، آرامش و عشق و... است، با داشتن اختیار کامل باید راه خود را انتخاب کنیم و حرکت کنیم. مسیر سخت است؛ چون شیطان قسم خورده است و انسان را از مسیر خود که صراط مستقیم است، منحرف کند و با تمام ابزار فریبندهاش سر راه انسان قرار دارد. با یادگیری وادیها و استفاده از رمز و راز مسائل و حرکت راه خودش نمایان میشود که خداوند نیز ما را یاری خواهد کرد. برای خارج شدن از بزرگترین دشمن خودمان که جهل و ناآگاهی است و رسیدن به سلامتی، صلح، آرامش، آسایش و عشق و محبت بایستی اول حساب خود را تسویه و جبران خسارت از خودمان، خانواده و جامعه کنیم.
جبران خسارت از خود: در کنگره متوجه شدم هیچکس به اندازه خود من به من آسیب نزده است و نمیتواند آسیب بزند، چطوری؟ با افکار و اندیشههای منفی و با بیتحرکی و توجه نکردن به غذاهایی که میخوریم و با استفاده از موادمخدر، سیگار، قلیان، اضافهوزن، دیر خوابیدن، دیر بیدار شدن که باعث بیتعادلی میشود. قبل از کنگره خیلی وقتها تا ساعت ۴ یا ۵ صبح بیدار بودم و به مسائل منفی فکر میکردم و خودم را آزار و اذیت میکردم و تا ظهر بیدار میشدم و لذتی از زندگی نمیبردم و از کارهای روزمره عقب بودم؛ همیشه کسل و خسته و جسم خودم را بیمار کرده بودم و مدام دارو استفاده میکردم و در آخر هم بدون نتیجه. الان به لطف خداوند و آقای مهندس با تغییر نگاه و منفینگری از آن بیماریها خبری نیست. جبران خسارت از خانواده: وقتی که انسان کسل و بیحوصله و بیمار است، قطعا وظایف خودش را در جایگاه پدر یا مادر یا فرزند نمیتواند به درستی انجام بدهد و خانواده، مخصوصا فرزندان آسيب زیادی میبینند؛ در حالی که خانواده، مهمترین رکن در جامعه است و باید خانواده را حفظ کنیم. جبران خسارت از جامعه: جامعه بهای زيادی برای ما متحمل شده تا رشد کنيم و نیروی مفیدی برای جامعه باشیم.
نویسنده: راهنما همسفر مهتاب (لژیون یکم)
ارسال: همسفر شیدا رهجوی راهنما همسفر مهتاب (لژیون یکم) دبیر سایت
همسفران نمایندگی رودهن
- تعداد بازدید از این مطلب :
122