English Version
This Site Is Available In English

اگر قرار است DOD دنیا را تکان دهد، فقط بر پایه نظم این کار را انجام می‌دهد

اگر قرار است  DOD دنیا را تکان دهد، فقط بر پایه نظم این کار را انجام می‌دهد

جلسه هفتم از دور بیست و یکم سری کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ ویژه مسافران نمایندگی دهخدا با استادی : اسیستانت محترم مسافر بهروز،نگهبانی مسافر سعید و دبیری مسافر جواد با دستور جسله " نظم،انضباط و احترام در کنگره 60"  در تاریخ: سه‌شنبه  15 مهر ۱۴۰۴ راس  ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد :

سلام دوستان بهروز هستم مسافر گاهی گمان نمی‌کنی ولی خوب می‌شود. چقدر خوب می‌شود؟آنقدر که بساط عیش و نوش جور می‌شود. چقدر خوب می‌شود؟ تا آنجا که در باورت نمی‌گنجد. چقدر خوب می‌شود؟آنقدر که می‌آیی کنگره ؛وقتی می‌روی معدل فرزندت بالاتر شده است. چقدر خوب می‌شود؟آنقدر خوب می‌شود که.... نمی‌دانم آیا درست می‌گویم یا خیر. اصلاً برای شما خوب شده است؟اوضاع خوب است؟پس چرا انقدر تعداد افراد حاضر در جلسه کم می‌باشد؟آنقدر خوب می‌شود که دوست داری سینه‌ات را بشکافی و برای خودت یار بیاوری. بادبادک باز ماهر دنبال باد موافق است. باد موافق کنگره است. تا حالا بادبادک درست کرده‌ای؟همه بادبادک یک طرف تمام دنباله بادبادک یک طرف دیگر. باد موافق باشد و تو بادبادک باز ماهری باشی به قدری بالا می‌رود تا یک دفعه کله می‌کند و فرود می‌آید. این سالن باید الان پر ‌بود و همه شما باید گاهی گمان نمی‌کنی ولی خوب می‌شود را به داخل شهر برده و به همگان این پیام را می‌رساندید و سفیر رهایی بودید. یک رهایی چقدر می‌ارزد؟نقش می‌توانید در آن داشته باشید. جلوی یک زندگی به هم ریخته فقر فحشا گرفته شود چقدر می ارزد؟حال بساط سوروسات جور است. من فکر می‌کنم می‌خواهم هروئینم را کنار بگذارم. شیشه‌ام را کنار بگذارم تریاکم را کنار بگذارم.قرص را کنار بگذارم. بند ۱۷ سال هروئین مصرف می‌کردم. از سال سوم مصرف قصد این را داشتم که هروئینم را کنار بگذارم. ولی هروئین من را کنار نمی‌گذاشت. خیلی دوست داشتم هروئین نکشم. در راه به پهلوان احمد می‌گفتم من در بدو ورود به کنگره آنقدر حالم بد بود که می‌خواستم مجدداً هروئین  مصرف کنم. روزی ۲۵۰ سی سی فقط متادون می‌خوردم.شیشه می کشیدم. آمدم که مجدداً هروئین بکشم. ولی کنگره نظم انضباط کاری کرد که لااقل هروئین دیگر من را نخواست. و این موضوع بسیار مهمی است که یک سفر اولی تکلیف خود را بداند. این خنده‌دار است که یک راهنما برای درمان سیگار یک رهجو چک و چانه بزند. من باید در بیرون برای خودم دنباله بیاورم. با پوست صورتم با رفتارم با سطح انرژیم و بعد در آخر با کلامم. وگرنه همچنان آب می‌دود نان می‌دود عشق می‌دود عزت می‌دود و من فکر می‌کنم که آدم خوبی هستم. الان باید با همین کارها کاری بکنیم که هروئین شیشه تریاک و قرص ما را دیگر نخواهد. شما اگر در داخل شهر قزوین بچرخید و بپرسید که چه می‌خواهید خواهند گفت من یک نفر را می‌خواهم که من را دوست داشته باشد. همه دوست دارند که تمام افراد او را دوست داشته باشند.درست است ؟یکی از ته دل به او بگوید عزیزم. این همه انسان در کره خاکی می‌باشد چرا من باید حسرت شنیدن جمله عزیزم را از یک نفر داشته باشم؟این چند نفری که به من می‌گویند عزیزم فرزندم به من می‌گوید بابا همسرم به من می‌گوید عشقم آیا من لایق این جایگاه هستم؟از عمق دلش عزیزم را می‌گوید؟آیا من از ته قلب به کسی عزیزم می‌گویم؟و این خیلی ساده است اگر شما می‌توانید از ته قلب به کسی عزیزم بگویید مطمئن باشید دیگران هم به شما از ته قلب این جمله را می‌گویند. تازه اگر از جنس نژادپرستی  نباشد که فقط به فرزندت بگویی فقط به رهجوی خودت بگویی اگر دوربین برداری و در داخل شهر قزوین بچرخی همه چیزهای خوبی می‌خواهند. همه عشق می‌خواهند همه محبت می‌خواهند همه پول می‌خواهند همه مخدر طبیعی می‌خواهند مسائل جنسی خوب می‌خواهند و خداوند می‌گوید هست. زیر این گنبد کبود یکی بود یکی نبود یکی بود و هست که دستش باز است که آقای مهندس می‌فرمایند این کره خاکی یک قطره است از اقیانوس بی‌کران. پس اگر هست چرا برای من نیست؟الان خبر آمده است که ۲۰۰ تن طلا کشف شده است. پس سهم من کو؟اگر خوب هست اگر بد هست پس چرا سهم من از این دنیا قسمت بد آن شده است؟چرا قسمت من شده است بدترین درد دنیا یعنی اعتیاد؟چرا من صاحب دروغ هستم؟چرا من صاحب کلک هستم؟یک دلیلش نظم و انضباط است. حالا گذشته‌ها گذشته. ولی شاید برای بعضی‌ها نگذشته باشد. بعضی‌ها هنوز می‌خواهند پله کم کنند مستهسل هستند. بعضی‌ها هنوز دارو مصرف می‌کنند دنبال این هستند که سرشان کی داغ می‌کند. پس برای بعضی ها هنوز نگذشته است. چرا فکر می‌کنیم که گذشته‌ها گذشته؟اگر گذشته‌ها گذشته یک نفر بپیچد جلوی شما چند بار بوق می‌زنی؟با همسرت چگونه رفتار می‌کنی؟یک محتاج را می‌بینی چطور رفتار می‌کنی؟در نهایت می‌خواهم بگویم که من شما را می‌شناسم  چون من خود شما هستم و شما هم من را می‌شناسید چون که شما هم خود من هستید. یک روزی من جای شما بودم یک روزی راهنمای من جای شما بود و یک روزی راهنمای راهنمای من جای شما بود و سفر اولی بود و بر روی آن صندلی نشسته و یک مسیری را طی کرده.


پس باید در ابتدا این را بپذیرید که شما برای ترک هروئین شیشه تریاک به اینجا نیامده‌اید چرا که جناب آقای مهندس می‌فرمایند مواد مخدر بهانه‌ای است. بروید و برای خود دنباله اضافه کنید. مسافت مهم است ولی مهم نیست از اینکه شعبه در نجف آباد است مهم است ولی مهم نیست مهم این است که چه کسی می‌خواهد برای خودش دنباله درست کند. به تمامی دایره‌های کنگره ۶۰ در تمامی شعبات سر بزنید این کنگره. از هر قشر و نژاد و گناه و کبیره و صغیره هر که در این سرا آمد نانش دهید از ایمانش نپرسید. در رحمش می‌پذیرد در مدت ۱۰ ماه ۱۱ ماه این را بارور می‌کند خاصیتش را تغییر می‌دهد و می‌بینید که یک گناهکار می‌شود ثواب کار. می‌بینیم قهر تبدیل به مهر شد. می‌بینیم صاحب کفر صاحب ایمان شد. اگر می‌بینید کنگره هم زمین را دارد هم آسمان را به خاطر داشتن همین نظم است. اگر جلسه عمومی ساعت ۵ باید برگزار شود دقیقاً راس ساعت ۵ برگزار می‌شود. اگر قرار است این DOD دنیا را تکان دهد فقط بر پایه نظم این کار را انجام می‌دهد. اگر قرار است داروی اوتی درمان انجام دهد فقط بر پایه نظم این کار را انجام می‌دهد. کسی که در زندگی نظم و انضباط دارد دارای احترام است. زمین هم به او احترام می‌گذارد آسمان هم به او احترام می‌گذارد. اگر بخواهم دروغ نگویم سنگ‌های خیابان‌ها نیز او را کمک می‌کنند. ولی خدا آن روز را نیارد که قابل احترام برای رهایی نباشی. هر کس از این درب داخل می‌شود دلش رهایی می‌خواهد. چه کسی است که بگوید من رهایی نمی‌خواهم؟چه کسی دلش نمی‌خواهد که مخدرهای طبیعی داشته باشد؟ولی آیا رهایی نیز من را می‌خواهد؟چرا که من خواستار رهایی هستم در واقع خواستگار رهایی هستم. و من باید این بله را از رهایی بگیرم و یک سوء تفاهم بزرگی که در این وسط پیش می‌آید این است که برداشت من از رهایی این جمله است که در سفر اول از مصرف مواد مخدر تا قطع آن. این را ما رهایی تصور می‌کنیم. و هیچ توجهی نمی‌کنم که آنجا تو را پاداشی خواهد بود و آنجا بند عشقی است.... ببینید چه وعده‌ای به یک مصرف کننده داده است و تازه تنها هم نیستی چرا که همسفران در آن مکان لامکان تو را یاری خواهند داد. آیا شما می‌شناسید؟ حسش کرده‌اید؟! از این در که داخل می‌آیید ۵۰ درصد خشم شما و شیطنت  شما گرفته می‌شود. و می‌آیید و اینجا می‌نشینید و سفر خود را انجام می‌دهید و این اولین لطف همسفران در آن مکان لامکان می‌باشد. برای شما ملموس است؟اگر با آنها رفاقت کنید با شما رفاقت می‌کنند. ولی اگر زمانی که قلک معنوی خود را به زمین بزنی و در آن چیزی نباشد با آن رهایی سیگار را نیز نمی‌توانی بخری. کمترین چیزی که در کنگره می‌توانی به دست بیاوری مصرف نکردن مواد و در نهایت رهایی است که حتی نمیتوانی آن را بخری. چون که قلک معنویت خالی است. چون که دل همسرت را به راحتی میشکنی. شما یک شخص موفق را پیدا کنید که همسرش از او راضی نباشد.منظور از  فرد موفق یعنی کسی که حال جیبش خوب باشد حال دلش خوب باشد حال جسمش خوب باشد. امکان ندارد. انشاالله که بهترین خودمان باشیم نظم داشته باشیم انضباط داشته باشیم قابل احترام باشیم. دوست بنده می‌خواست به برلین برود. ویزایش را هم گرفته بود کارهایش را هم کرده بود فقط آدم شلخته‌ای بود. ولی در نهایت از پرواز جا ماند. و دو روز بعد متوجه شد ویزا و دعوتنامه در انتهای کشوی میزش افتاده است. حال هواپیمای کنگره در مسیری درست نشسته است و آماده پرواز است. ولی زمانی که آقای مهندس به شما گل رهایی را می‌دهد معنایش این نیست که شما حتما می‌توانید سوار این هواپیما بشوید. چرا که هم باید درون ما نظم و انضباط داشته باشد و هم بیرون ما. مرسی که به صحبت های من گوش دادید.

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .