راهنما نوری است در مسیر تاریکی، چراغی که با عشق و دانایی روشن میماند تا رهجویان را به آرامش برساند. او بیمنت میبخشد، میآموزد و میکارد، نه برای دیده شدن؛ بلکه برای شکوفایی دیگران. هر کلامش جرقهای از امید و هر قدمش نشانهای از عشق خالص به خدمت است.
راهنما همسفر غزل و مسافرش راهنمای تازهواردین سجاد با تخریب وارد کنگره شدند. آخرین آنتی ایکس مصرفی مسافر شیره تریاک، به روش DST با داروی درمان OT مدت ۱۰ ماه و ۳ روز سفر کردند، به راهنمای مسافر پیمان و همسفر پرنیان و در حال حاضر ۱ سال و ۵ ماه و ۷ روز هست که آزاد و رها هستند، در ضمن یک سفر سیگار داشتند به راهنمایی مسافر پیمان که مدت ۱ سال و ۳ ماه است که آزاد و رها هستند ورزش در کنگره تنیس روی میز. همسفر غزل در جایگاه خدمتی مسئول کارت، ورزشبان تنیس روی میز، دبیر کارگاه، رابط خبری لژیون، عضو سردار، عکاس خدمت کردند و در حال حاضر در جایگاه راهنمایی در حال خدمت هستند.
زمانی که شال نارنجی را روی شانههایتان گذاشتند، آن لحظه خاص چه حالی داشتید؟ قلبتان چه گفت؟ آیا حس کردید فصل تازهای در زندگیتان شروع شده است؟
آن لحظه که آقای مهندس شال را روی دوش من انداختند، فقط این جمله در ذهنم بود که: «پایان هر نقطه، سرآغاز خط دیگریست.» تمام صحبتهای آقای مهندس در ذهنم مرور میشد که میفرمودند: «وظیفه شما این است که آرامش را به زندگی همسفران هدیه کنید و دور از حاشیه خدمت کنید تا لایق کنگره باشید.»
من این وظیفه را روی شانههایم احساس کردم و دانستم دِینی که با شال نارنجی بر دوشم آمده، باید به بهترین شکل ممکن ادا کنم.
چه عاملی باعث شد شما در کنگره ثابت قدم بمانید و ماندگار شوید؟
مهمترین عامل، آموزشهای کنگره بود. با این آموزشها من در زندگی پیشرفت زیادی کردم و پاسخ بسیاری از سؤالهایی را که در ذهنم داشتم، در کنگره پیدا کردم. همین آموزشها باعث شد بتوانم تعادل و آرامش را وارد زندگی خود کنم.
یکی از طلاییترین جملات آقای مهندس طی این مدت برای شما چه بوده است؟
جمله «با حرکت، راه نمایان میشود». من قبلاً انسانی بودم که دوست داشتم همه چیز برایم آماده و مهیا باشد؛ اما هیچ حرکتی نمیکردم. حالا هر وقت خواستهای دارم و میبینم هنوز به آن نرسیدهام، به خودم میگویم: آیا حرکتی کردهای که بخواهی به این خواسته برسی؟ آیا چیزی دادهای که از کائنات انتظار پاسخ داشته باشی؟ و همین یادآوری باعث میشود حرکت کنم و در ازای آن حرکت، مطمئناً به خواستهام نزدیکتر شوم.

برای کسانی که علاقهمند رسیدن به جایگاه راهنمایی هستند، چه پیشنهادی دارید؟
اولین پیشنهادم این است که سیدیهای خود را منظم و دقیق بنویسند، چون اساس آموزشهای کنگره بر پایه همین سیدیها است که آقای مهندس آموزش میدهند. دومین پیشنهاد من این است که خودشان کنکاش کنند، در مسیر به دنبال پاسخهایشان بگردند، سؤال بپرسند، افراد موفق را ببینند و مسیر آنها را دنبال کنند تا انشاالله به این جایگاه خدمتی برسند.
با توجه به اینکه شما در پارک ورزشبان بودهاید و خدمت کردهاید، لطفاً از حال و هوای حضور در پارک و ورزش جمعهها در کنار اعضای کنگره ۶۰ و تأثیر آن در ادامه سفر برایمان بفرمایید.
حضور در پارک باعث میشود آدم در فضایی غیر از فضای آموزشی با دیگر اعضا ارتباط بگیرد و همین باعث احساس نزدیکی و صمیمیت میشود.
به نظر من وقتی در فضایی متفاوت و با حال و هوایی دیگر کنار هم قرار میگیریم، ارتباطمان عمیقتر میشود و شروع هفته را با انرژی و صمیمیت بیشتری نسبت به اعضا و آموزشهای کنگره تجربه میکنیم. همین حس، باعث میشود مسیرمان را با استواری و استمرار بیشتری ادامه دهیم.
با توجه به اینکه شما دو فرزند دارید، آموزشهای کنگره در تربیت و برخورد با بچهها تا چه اندازه تأثیرگذار بوده است؟
آموزشهای کنگره باعث شد به فرزندانم عزتنفس و اعتماد به نفس بیشتری بدهم و آنها را بهعنوان انسانهایی ببینم که مثل من با هدف و رسالتی خاص به این دنیا آمدهاند. آنها من را انتخاب کردهاند تا مادرشان باشم، نه صاحبشان. من کسی هستم که باید در کنارشان کمک کنم تا مسیر رسیدن به رسالت خود را هموارتر طی کنند. آموزشهای کنگره و صحبتهای آقای مهندس، بهویژه درباره اینکه «بچهها را لوس نکنید، به آنها اعتماد به نفس بدهید و مسئولیتپذیر بار بیاورید»، تأثیر بسیار زیادی بر من داشت و توانستم این مفاهیم را در تربیت فرزندانم بهکار ببرم.
طراح سوال و مصاحبه: همسفر هدیه رهجوی راهنما همسفر شیوا (لژیون هفتم)
عکاس: همسفر معصومه رهجوی راهنما همسفر هانیه (لژیون ششم)
ویرایش و ارسال: همسفر ریحانه رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون دوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی چالوس
- تعداد بازدید از این مطلب :
237