سلام دوستان، محسن هستم، مسافر
امیدوارم مطالبی که مینویسم، گرهگشایی باشد برای زندگی ما.
چکیدهای از سیدی «بادبادکباز» از مهندس را با شما به اشتراک میگذارم.
در ابتدای سیدی، مهندس از عظمت جهان هستی سخن میگویند و میفرمایند:
در برابر این عظمت بیپایان، ما انسانها تنها قطرهای از اقیانوس هستی هستیم.
خداوند، این همه کهکشان و نظم شگفتانگیز را در مدار خود هدایت میکند تا ما از آن بهرهمند شویم.
مهندس تأکید میکنند که همه چیز پایانی دارد و عمری مشخص.
عمر انسان را به «شبنمی بر برگ» تشبیه میکنند که شب بر زمین است و صبح دیگر نیست.
پس باید قدر زمان را بدانیم و وقت ارزشمند خود را بیهوده هدر ندهیم.
در ادامه، از امواج زندگی صحبت میکنند و میفرمایند:
اگر موجسواری بلد نباشیم، امواج زندگی میتواند ما را زمین بزند.
زندگی پر از فراز و نشیب است، اما اگر یاد بگیریم چگونه با این مشکلات همسو شویم، میتوانیم از آنها عبور کنیم.
کلید این مسیر، صبر است.
سپس مهندس به ترازو اشاره میکنند که نمادی از عقل و تعادل در زندگی است.
اینکه من، محسن، چگونه بتوانم اصل را از بدل تشخیص دهم، موضوعی بسیار مهم است؛
چه در دوستیها، چه در روابط کاری، و چه در تصمیمهای روزمرهی زندگی.
امواجی که گفته شد، همان مشکلات زندگی هستند.
باید آموزش ببینیم که چگونه آنها را حل کنیم.
وقتی یاد بگیریم مشکلات خود را بهدرستی حل کنیم، درواقع تسلیم قدرت مطلق خداوند شدهایم.
در بخش پایانی سیدی، مهندس دربارهی نام «بادبادکباز» توضیح میدهند.
برای پرواز بادبادک، هم باد لازم است و هم بازیکنی ماهر.
اگر باد نباشد، حتی بهترین بازیکن هم نمیتواند بادبادک را بالا نگه دارد.
مهندس ما را مثال میزنند و میفرمایند:
ما همان بازیکنان هستیم، و باد، کنگره ۶۰ است.
اگر بادِ کنگره نبود، آیا ما به رهایی میرسیدیم؟ آیا به این حال خوش دست پیدا میکردیم؟
قطعاً خیر.
شرایط این رهایی را خداوند و تلاش خود ما با هم فراهم کردهاند.
به قلم مسافر محسن
تایپ: مسافر مصطفی
تنظیم: مسافر سعید لژیون5
- تعداد بازدید از این مطلب :
97