«خدمت در کنگره ۶۰ لطفی است الهی که نصیب هر کسی نمیشود.»
این جایگاهها نیز جلوهای از همان لطفاند؛ جایی که فرد با گذر از خواستههای نفسانی، تمرین فرمانبرداری و حرکت در مسیر حق، نه تنها به دیگران یاری میرساند بلکه خود نیز ساخته میشود.
در هفته ایجنت و مرزبان موقعیتی پیش آمد با مسافر علیاصغر مرزبان پرتلاش و دقیق نمایندگی شفا گفتگویی داشته باشیم که به نگاه گرمتان تقدیم میگردد.
مسافر علیاصغر با ۱۰ سال تخریب وارد کنگره شدند، آخرین آنتیایکس مصرفی شیره، مدت سفر ده ماه و ۱۷ روز، روش درمان دیاستی، داروی درمان شربت اوتی، راهنما مسافر رضا لژیون مرزبانی نمایندگی شفا، ورزش در کنگره والیبال، مدت رهایی ۲ سال و ۱۰ ماه و دو روز
خدمت مرزبانی چه تغییراتی در شخصیت و زندگی شما ایجاد کرد؟
خدمت مرزبانی واقعاً تأثیرات عمیق و ارزشمندی در زندگی من داشته است. قبل از این جایگاه، نظم و انضباط را در کنگره آموزش دیده بودم، اما زمانی که وارد مرزبانی شدم، این نظم و انضباط بیشتر در زندگی شخصیام نمود پیدا کرد. یاد گرفتم برای کارهایم برنامهریزی دقیقتری داشته باشم؛ بهگونهای که هم به زندگی شخصی و شغلم رسیدگی کنم و هم در کنگره خدمت کنم.
نکته جالب این است که در ابتدا اصلاً قصد کاندیدا شدن برای مرزبانی را نداشتم و فکر نمیکردم بتوانم از عهده آن برآیم، اما بعدها با همان آموزشهای نظم و انضباط توانستم به این مسیر وارد شوم و بهخوبی آن را پیش ببرم.
از سوی دیگر، مرزبانی نقطه تحمل مرا بسیار بالا برد. پیش از این، در برابر مشکلات سریعاً واکنش نشان میدادم و با عجله تصمیم میگرفتم، اما امروز با صبر و آرامش بیشتری مسائل را بررسی میکنم و تلاش میکنم بهترین تصمیم ممکن را بگیرم. همین تغییر نگاه، کیفیت زندگیام را دگرگون کرده است.
سختترین و شیرینترین لحظهای که در مرزبانی تجربه کردید چه بوده است؟
همانطور که جناب آقای مهندس همیشه تأکید دارند، مرزبانی نوعی «مدیریت بحران» است؛ بنابراین طبیعی است که سختیهای خودش را داشته باشد. با این حال، حضور در جمع اعضا و تجربه لحظات خدمت در کنار هم، تمام سختیها را شیرین میکند.
یکی از سختترین لحظاتی که تجربه کردم مربوط به دوران ۱۲ روز تعطیلی کنگره بود. آن زمان لژیونها با حداقل رهجو برگزار میشد و واقعاً روزهای دشواری بود. با این حال، لطف خدا شامل حال ما شد و توانستیم آن روزها را هم پشت سر بگذاریم. امیدوارم دیگر هیچگاه چنین شرایطی پیش نیاید و چراغ کنگره همیشه روشن بماند.
قبل از خدمت مرزبانی به انضباطیها و خروج از درمان توجهی نداشتم ولی از زمان خدمت وقتی لژیون برای انضباطی تشکیل میدهیم واقعا حالم خراب میشود و اصلا دوست ندارم این صحنهها را ببینم که کسی انضباطی بشود. دوست دارم همه مرتب و منظم و گوش به فرمان باشند تا به رهایی و حال خوش برسند.
از طرف دیگر، شیرینی خدمت مرزبانی وصفناپذیر است. از همان لحظهای که در انتخابات انتخاب شدم، بغضی گلویم را گرفت و احساس میکردم روی ابرها هستم. یا مثلاً وقتی رهجویی برای گرفتن رهایی به تهران میرود و برمیگردد، یا وقتی فرم ورود به سفر دوم را پر میکند، لحظاتی است که برای من پر از شادی و امید است. در حقیقت، هر بار که شاهد رهایی یا پیشرفت یکی از اعضا هستم، شکر خدا را بهجا میآورم.
چه توصیهای برای اعضایی که دوست دارند روزی مرزبان شوند دارید؟
توصیه من به تمام دوستانی که علاقهمند به خدمت مرزبانی هستند این است که در انتخابات بدون هیچ تردیدی شرکت کنند. شاید ابتدا تصور کنند وقت کافی ندارند یا این خدمت باعث شود از کار و زندگی عقب بیفتند، اما تجربه شخصی من نشان داده که همه چیز به بهترین شکل هماهنگ میشود و حتی شرایط زندگی بهتر هم میشود.
خدمت مرزبانی فرصتی استثنایی برای رشد، آموزش و دریافت انرژیهای ناب است. اگر کسی واقعاً خواهان این جایگاه باشد، باید شجاعانه قدم بردارد، چرا که حس و حالی که در این مسیر به دست میآید با هیچ چیز دیگری قابل مقایسه نیست.
از خداوند میخواهم هر کسی که خواسته قلبی خدمت در این جایگاه را دارد، انشاءالله به آن برسد و بتواند شیرینی خدمت را بچشد.
از مسافر علیاصغر سپاسگزاریم که وقتشان را در اختیار ما قرار دادند و امیدواریم این تجربیات در ادامه راه برایمان مفید واقع گردد.
مرزبان خبری: مسافر علیاصغر
تنظیم و ارسال: مسافر احمد
- تعداد بازدید از این مطلب :
34