اولین جلسه از دوره اول جشن هفته ایجنت و مرزبان همسفران کنگره۶۰ نمایندگی شادآباد به استادی ایجنت همسفر اکرم، نگهبانی مرزبان همسفر مریم و دبیری مرزبان همسفر مهتاب با دستور جلسه «هفته ایجنت و مرزبان» روز یکشنبه ۲۵ شهریورماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۶:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
بسیار خوشحالم که امروز در جمع شما هستم و این افتخار را دارم که در این جایگاه خدمت کنم. از خداوند و از همه عزیزانی که این فرصت را برای من فراهم کردند، سپاسگزارم. به همه خدمتگزاران کنگره۶۰ در شعب مختلف، بخشهای اداری، پارکها، قسمت موسیقی و هر جایی که نام کنگره۶۰ در آن جاری است، تبریک میگویم. در هر بخش، ایجنتها و مرزبانان با نظم و تعهد، حافظ قوانین هستند؛ به همه این عزیزان خداقوت میگویم. در همین ابتدا از تمام عزیزانی که برای برگزاری این جشن زحمت کشیدند، تشکر میکنم؛ از مرزبانان گرامی گرفته تا افرادی که تا پایان مراسم در حال خدمت هستند و شادی را برای دیگران رقم میزنند؛ خانه دلشان همیشه شاد باد انشاءالله.
دستور جلسه امروز درباره خدمتگزاران کنگره۶۰ است. خدمتگزاران با رنگ شالهایی که بر شانه دارند معرفی میشوند. در سال، یک دستور جلسه ویژه برای ایجنتها و مرزبانان با شالهای به رنگ کرم و زرد برگزار میشود. ایجنتها با تأیید نگهبان کنگره و از میان راهنمایانی که حداقل چهار سال دوره خود را به پایان رساندهاند، انتخاب میشوند. ایجنتها نقش نظارتی دارند و پل ارتباطی بین ساختمان مرکزی، راهنمایان و مرزبانان شعبه هستند؛ مرزبانان با شال زرد، مسئول اجرای امور شعبهاند و نگهبانان حافظ حرمتهای کنگره هستند.
ایجنت و مرزبان در کنار یکدیگر، محیطی امن و سالم برای اعضا شعبه فراهم میکنند و در طول ۱۴ ماه خدمت، مسئولیت سنگینی را با عشق و تعهد به انجام میرسانند؛ جا دارد از ایجنتها و مرزبانان دوره گذشته، همسفر فاطمه، همسفر لیلا، همسفر مریم و سایر عزیزانی که در دورههای قبل خدمت کردند، صمیمانه تشکر کنم. همانطور که آقای مهندس فرمودند: همراه کردن انسانها کار سادهای نیست. از سال ۱۳۸۱ که اولین گروه مرزبانی شکل گرفت تا امروز تلاشهای زیادی شده تا این مسیر هموار شود. من جملهای خواندم که میگفت: در سرزمینی که انسانها از تاریکی به سمت روشنایی سفر میکنند، خداوند همسفری از جنس نور در کنارشان قرار میدهد.
این جمله را به کنگره۶۰ تشبیه میکنم؛سرزمینی که آموزش میدهد، فرمانبرداری را معنا میکند و ما را از تاریکی اعتیاد به روشنایی سلامتی هدایت میکند. در قرآن سورهای به نام "انسان" وجود دارد که نشان از اهمیت تعالی و تعادل انسان از نظر جسم و روح نزد خداوند است. کنگره۶۰ نیز همین هدف را دنبال میکند که رساندن انسان به تعادل و سپس تعالی است. آموزشهای کنگره ما را به فرمانبرداری میرساند. انسانهایی که از تعادل دور شدهاند، برای رسیدن به روشنایی نیازمند آموزش هستند. از آقای مهندس بسیار سپاسگزارم که با هوشمندی، دستور جلسات را تنظیم میکنند تا ما در کنار یکدیگر مسیر تعادل را طی کنیم و به قلههای بالاتر برسیم.
وقتی انسان به تعادل میرسد، جمع را دوست دارد؛ حضور در شعبه، دیدار دوستان و انرژی گرفتن از یکدیگر، همه نشانه نزدیک شدن به تعادل است. هر کمکی که به همنوعان خود کنیم، اگر در راستای فرمانهای الهی و ارزشهای انسانی باشد، خدمت محسوب میشود و این خدمت، پاداش فرمانبرداری در کنگره۶۰ است. در ادامه میخواهم از فرمانبرداران عزیزی که در کنارم هستند، صحبت کنم؛ (مرزبانان محترم گروه همسفران) همسفرانی از جنس نور که با شالهای رنگی در کنار ما خدمت میکنند. من ۲ ماه است که در اتاق مرزبانی در کنار همسفر مریم و همسفر مهتاب خدمت میکنم؛ با وجود سن کنگرهای کم، بسیار مسئولانه و با اخلاق عالی امور را پیش میبرند.
ما یک گروه سه نفره هستیم که در طول روز، پیامها و دستورات را بررسی و اجرا میکنیم؛ نکتهای که در این عزیزان دیدم، فرمانبرداری در سطح بالا، ادب و اخلاق مثالزدنی بود؛ هر کدام یک هفته مرزبان کشیک هستند و با هماهنگی کامل، امور را پیش میبرند؛ رقابت سالمی برای خدمت دارند و من به عنوان شخصی که سالها در کنگره هستم، میدانم رسیدن به این تعادل آسان نیست. آقای مهندس فرمودند که اگر مرزبانان در صراط مستقیم قوانین را اجرا کنند، در پایان خدمت، خدمت بعدی به آنها داده میشود؛ برایشان آرزوی موفقیت دارم.
رحمت خداوند دو گونه عام و خاص است؛ رحمت عام شامل همه میشود، مثل باران که بر همه میبارد؛ اما رحمت خاص، مخصوص افرادی است که در مسیر خواستههای الهی حرکت میکنند. ما از تاریکی اعتیاد وارد کنگره شدیم، اما با آموزش و حرکت به سمت تعالی امیدواریم شامل رحمت خاص خداوند شویم. همیشه میگویم که یک شعبه برای رسیدن به اوج، به دو بال قدرتمند نیاز دارد و مرزبانان شعبه، آن دو بال هستند. خدا را شکر که ما همسفران، این دو بال جوان و پرتوان را در کنار خود داریم.
سخنان مرزبان محترم همسفر مریم:
ابتدا از همسفر اکرم سپاسگزارم که این فرصت را در اختیار من قرار داد تا بتوانم از شما عزیزان، از ایجنتها و مرزبانهای دورههای گذشته و مرزبانها و ایجنت این دوره همسفر اکرم و همسفر مهتاب قدردانی کنم. من در بدو ورودم مثل سفر اولیها و تازهواردین، حال خوب و امیدی نداشتم؛ آن زمان همسفر فتانه و همسفر فریده مرزبانهای شعبه بودند؛ من آنها را نمیشناختم ولی از برخوردشان و عشقی که در وجودشان بود، این حس در من زنده شد که چقدر آدمهای خوبی هستند و این خواسته در من شکل گرفت؛ چون دیدم که چقدر مهربان و خوشبرخورد هستند و راهنمایم همسفر فاطمه هر وقت از من میپرسید که کدام جایگاه خدمتی را دوست داری؟ به او میگفتم اول شال زرد و بعد میخواهم شال راهنمایی را تجربه و دریافت کنم؛ آنجا بود که فهمیدم یک مرزبان یا ایجنت چقدر نقش دارد که یک فرد را به کنگره جذب کند یا اینکه با برخوردش بتواند یک نفر را از کنگره دور کند.
بهنظر من سفراولیها و تازهواردین چشم و چراغهای کنگره هستند. سفر دومیها نیز با تلاش و کوشش خودشان و آموزشهایی که در لژیون از راهنمایشان میگیرند، به دانایی میرسند. بعد از جایگاه سفر دومی، باید خدمت کنید تا حالتان خوب شود. راهنمای من وقتی میگفت، متوجه نمیشدم؛ ولی وقتی شروع به خدمت کردم و هر خدمتی که به من داده میشد، با عشق بود؛ چون سعی میکردم به بهترین شکل ممکن انجام دهم؛ حتی وقتی لژیون ما خدمتگزار میشد، از شستن سرویس بهداشتی نیز دریغ نمیکردم؛ زیرا خیلی به بنده انرژی میداد ولی اوایل متوجه نمیشدم. هدف از خدمت یعنی کاری که انجام میدهید، با تمام وجودت دوستش داشته باشید و هدف دیده شدن نباشد. خدمت با عشق بود که حالا به این جایگاه رسیدهام؛ البته جایگاهها گذرا هستند. امیدوارم درسی را که از جایگاهها میگیرم، مثلاً وقتی دبیر یا ورزشبان پارک هستیم، درسی را که برای ما دارد بگیریم و فراموش نکنیم؛ چون روز اولی که آمدم، در تاریکی بودم و با دریافت آموزشها در کنار شما باعث شد تا در کنگره ماندگار شوم.
جایگاههایی که تجربه کردم، در زندگیم نیز تاثیرگذار بود و اثراتش را مشاهده میکنم. من فراموش نمیکنم که اگر شما نباشید، من هیچی نیستم. من از این جایگاه چه میخواهم؟ و چه درسی را باید بگیرم؟ فروتنی و تواضعی را که دوست دارم نسبت به اعضای کنگره داشته باشم و زمانیکه خشم به سراغم میآید، صبوریای که دارم برای من همراه با آموزش باشد. از راهنمایم همسفر فاطمه تشکر میکنم بابت آموزشهایی که به من دادند؛ چیزی را که دانستم و استفاده کردم، به نفعم بوده و اگر استفاده نکردم نیز به ضررم بوده؛ انشاءالله جایگاههای بعدی بتوانم آنها را کاربردی کنم. از همسفر سولماز راهنمای لژیون تغذیه سالم نیز تشکر میکنم.
امیدوارم شما عزیزان از بنده راضی و خوشنود باشید و کوتاهیهای من را ببخشید. سپاسگزارم که در این خدمت من را یاری میکنید؛ اگر شما در کنار ما نباشید، کنترل کردن همه چیز سخت میشود. از مرزبانان و ایجنت دوره قبل همسفر فاطمه، همسفر لیلا و همسفر مریم تشکر ویژه میکنم که این آرامش و این ستونهای کنگره، ادامه راه آنها است که راه را برای ما هموار کردند. از همسفر اکرم سپاسگزارم که در این مدت از ایشان آموزش گرفتم و از همسفر مهتاب سپاسگزارم که همیشه در کنارم هستند؛ از دختران گلم سپاسگزارم و امیدوارم که تکتک شما که این جایگاه را دوست دارید، روزی تجربش کنید؛ مانند خودم که این جایگاه را خیلی دوست داشتم و خواستهام قوی بود؛ برایتان آرزو میکنم که قدم در این مسیر بگذارید و از خدمتهای کوچک شروع کنید و با عشق و محبت انجامش دهید؛ مطمئنم که به این جایگاه و هر جایگاهی که دوست دارید میرسید.
سخنان مرزبان محترم همسفر مهتاب:
پیش از هر چیز از تکتک شما عزیزان بابت مشارکتهای پرمهر و زیبایتان سپاسگزارم. ممنونم از محبتی که به من، همسفر مریم و همسفر اکرم داشتید. این هفته فرخنده را به تمامی خدمتگزارانی که عاشقانه و آگاهانه در مسیر عشق به مخلوقین و ارتقای انسانها خدمت میکنند، تبریک عرض میکنم؛ بهویژه خدمت خدمتگزاران پیشین نمایندگی شادآباد از جمله همسفر لیلا و سایر عزیزانی که امروز در جمع ما نیستند؛ اما با تلاشهای بیوقفهشان باعث شدند نمایندگی ما تا امروز پابرجا و پرقدرت مسیر خود را ادامه دهد.
تبریک ویژهام را تقدیم میکنم به همسفر اکرم ایجنت محترم نمایندگی که با آموزشهای ناب و قلب مهربانشان، مسیر دشوار مرزبانی را برای ما هموار و شیرین کردهاند. همچنین تبریک و قدردانی ویژه دارم برای همسفر مریم مرزبان محترم نمایندگی که لحظه به لحظه شاهد تلاشهای بیوقفهشان هستم، بسیار خوشحالم که توفیق خدمت در کنار این دو بانوی دوستداشتنی نصیب من شده تا بتوانم در کنار شما عزیزان خدمت کنم و آموزش ببینم. آرزو میکنم در مسیر کنگره۶۰ همواره پرقدرت، عاشق و سبز باقی بمانند.
اگر بخواهم درباره مرزبانی صحبت کنم، باید بگویم که مرزبانی خدمتی دشوار اما فوقالعاده شیرین و جذاب است؛ جایگاهی است که مانند سکوی پرتابی برای تزکیه نفس، رسیدن به تعادل و دستیابی به آرامشی عمیق عمل میکند. من در همین مدت کوتاه، این حس را عمیقاً تجربه کردهام و خدمت کردن را نعمتی بزرگ از سوی خداوند میدانم. بارها و بارها شکرگزارم که هنوز این فرصت و اجازه را دارم تا به بندگانش خدمت کنم.
از نگاه من، مرزبانی یعنی عاشق شدن بدون وابستگی و خدمت کردن بیتوقع است؛ در واقع خدمت نوعی شفای درونی است؛ ابتدا به خودم و سپس به دیگران خدمت میکنم. در کنگره۶۰ برای تعریف مفاهیم، از اضلاع مثلث استفاده میکنیم. به نظر من مرزبانی نیز از یک مثلث تشکیل شده است؛ یک ضلع ایجنت و مرزبانان، ضلع دوم اعضا و ضلع سوم قوانین و حرمتها است. برای اینکه این مثلث متعادل باشد، هر سه ضلع باید درست ایفای نقش کنند. ایجنت و مرزبانان باید خودشان قانونمند و الگو باشند تا بتوانند قوانین را اجرا کنند.
قوانین و حرمتها باید قابل اجرا و روشن باشند و اعضا نیز باید باور داشته باشند که مرزبانان، خدمتگزاران آنان هستند و این قوانین برای ایجاد محیطی امن جهت آموزش و رشد وضع شدهاند. امیدوارم همه ما دست در دست یکدیگر، برای پایداری و موفقیت نمایندگیمان و پیشبرد اهداف کنگره۶۰ تلاش کنیم. در پایان، بسیار شاکر خداوند مهربانم هستم که توفیق خدمت در این جایگاه و حضور در کنار شما عزیزان را نصیبم کرد تا بتوانم آموزش ببینم و به حال خوش برسم. از صمیم قلب دوستتان دارم.

مرزبانان کشیک: همسفر مهتاب و مسافر محمد
تایپیست: همسفر فاطیما رهجوی راهنما همسفر فتانه (لژیون چهاردهم) و همسفر زری رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون پنجم)
لژیون خدمتگزار: سفر دومیها
عکاس: همسفر فائزه رهجوی راهنما همسفر فتانه (لژیون چهاردهم)
ویرایش: همسفر سمانه رهجوی راهنما همسفر الهام (لژیون بیستوپنجم) دبیر اول سایت و همسفر هانیه رهجوی راهنما همسفر فتانه (لژیون چهاردهم) دبیر دوم سایت
ارسال: همسفر مبینا رهجوی راهنما همسفر فریده (لژیون پانزدهم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی شادآباد
- تعداد بازدید از این مطلب :
277