اولین جلسه از دوره اول جشن هفته ایجنت و مرزبان همسفران کنگره۶۰ نمایندگی یوسف به استادی ایجنت همسفر سمیه، نگهبانی مرزبان همسفر پگاه و دبیری مرزبان همسفر مریم با دستور جلسه «هفته ایجنت و مرزبان» روز سهشنبه 25 شهریورماه ۱۴۰۴ ساعت 17:00 آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
در ابتدا این جشن را به بنیان کنگره آقای مهندس دژاکام و خانواده عزیزشان تبریک عرض میکنم. همه ما همسفران میدانیم که اگر کنگره60 را پیدا نمیکردیم در حال حاضر این حال خوش را تجربه نمیکردیم. ممکن است سفر اولیها بگویند ما که آمدیم و تلاش خود را کردیم؛ پس چرا به حال خوش نرسیدم؟ کنگره روش الگویی است و ما باید به اطراف خود نگاه کنیم و از آنها آموزش بگیریم قطعاً با تلاش خودمان و حرکت در مسیر درست کنگره ما هم حال خوش را کسب خواهیم کرد. در کنگره گفته میشود محبت یک ثروت درونی است و ما هر قدر محبت داشته باشیم عشقمان بیشتر خواهد شد؛ چرا که اینجا کسی برای مادیات کار نمیکند و با یکدیگر همخون نیستیم؛ ولی قطعاً بهگونهای به یکدیگر متصل هستیم. زمانی که بعد از 12 سال به نمایندگی یوسف آمدم واقعاً احساس غربت نکردم و چهره تکتک شما عزیزان برایم آشنا بود و به یاد سالهای سختی که من هم در نمایندگی ستارخان تازهوارد بودم افتادم آن زمان نمایندگی ایجنت نداشت و مرزبانان بودند؛ شاید که مرزبانان در صور ظاهر متفاوت باشند؛ ولی در صور پنهان همه مرزبانان با هم یکی هستند، به استقبال من آمدند و مرا در آغوش گرفتند و اولین پیوند من با کنگره اینگونه برقرار شد.
به مرور زمان که تعداد نمایندگیها بیشتر شد امکان رسیدگی دیدهبانان به امورات تمام نمایندگیها ممکن نبود؛ بنابراین آقای مهندس لطف کردند و یک جایگاه خدمتی با عنوان ایجنت که در واقع ریش سفید نمایندگی هست را تعریف کردند. کار و مسئولیت ایجنت نمایندگی بسیار سخت است، چرا که باید حواسش به تکتک اعضاء باشد، به اولین نفراتی که باید حواسش باشد، خدمتگزاران شالدار نمایندگی مثل مرزبانان، راهنمایان، نگهبان، دبیر و ... است، چرا که اگر حال این عزیزان خوب نباشد سطح انرژی آن نمایندگی تقلیل خواهد یافت. از طرفی حواسش به تازهواردین، سفر اولی که خسته است و شاید نیاز به این جمله دارد که «امیدواری بسیار، سبب قدمهای محکم میشود» یا یک سفر دومی که نیاز به یک جایگاه خدمتی دارد نیز باشد.
در کنگره کسی به کسی نمیگوید شغلت، درآمدت، جایگاه اجتماعیات چیست؟ مثل باران که روی تمام طبیعت میبارد؛ روی یک بوته خار میبارد، روی یک گل زیبا هم میبارد، روی کوه به آن عظمت هم میبارد و هر آلودگی که هست را با خود میشوید و میبرد. اعضاء کنگره هم همینطور مثل خورشید هستند؛ شاید شنیده باشید که بعضی مکانها و افراد یک نور خاصی دارند. ما در زمانی زندگی میکنیم که حتی شاید خواهر و برادر یکدیگر را نبینند و بینشان پیوند محبتی برقرار نباشد؛ اما کنگره سراسر محبت و عشق است. اینکه ما کنگره را پیدا کردیم بسیار مهم است با اینکه کنگره در حال جهانی شدن است؛ اما در بیرون از کنگره و در کشور خودمان خیلیها هستند که شاید اذن سفرشان صادر نشده از جلوی درب ورودی نمایندگی یوسف رد شوند؛ ولی اینقدر در افکار خود غرق هستند که نبینند. قدر جایی که هستیم و صندلیهایی که داریم را بدانیم.
من یک اعتقادی دارم که از بچه 2 ساله تا فرد 90 ساله اگر اشتباهی انجام میدهد یا فکر میکند در حال انجام عمل سالم است؛ ولی در واقع عمل به ظاهر نیک است تنبیه جواب نمیدهد؛ بلکه عشق است که جواب خواهد داد. اینگونه است که میشود شال ایجنتی گردن من باشد در حد و حدود قوانین حرکت کنم ولی با عشق، آنوقت است که نه گفتن من کسی را اذیت نخواهد کرد. از وقتی که ایجنت نمایندگی شدم این نکته و حرف را بارها به مرزبانان خود یادآوری کردم و مشاهده میکنم که این عزیزان تلاش میکنند که بذر محبت را در تکتک اعضاء بکارند و پرورش دهند. گاهی ممکن است یک بذر را بکاریم؛ ولی به آن رسیدگی نکنیم چرا که کاشت بذر صور آشکار آن ولی پرورش آن صور پنهان است. زمانی که من تکتک اعضاء را در آغوش میگیریم حس محبت شما را دریافت میکنم و قطعاً شما عزیزان هم این حس را از من دریافت میکنید.
هیچگاه این را فراموش نکنیم که هر خدمتی که در کنگره انجام میدهیم حتی اگر جابهجایی یک صندلی در نمایندگی باشد باید با عشق باشد. اساس کار کنگره محبت، عقل و ایمان است. اگر دچار گره قدرت و گره مسئولیت نشویم روزی که شال خدمتی خود را تحویل میدهیم با آرامش خاطر خواهد بود. من به شخصه این اعتقاد را دارم که روزی که شال خدمتی به من داده شد 14 ماه در تلاش هستم که به بهترین بندگان خدا در چهارچوب قوانین کنگره نه بیشتر و نه کمتر خدمت و حرکت کنم روزی که تجلیل میشوم پیش خود و خدای خود سربلند هستم. خدا را سپاسگزارم برای این خدمت و قطعاً پیوند محبتی بین ما بوده است؛ البته این فراموش نشود که همه ما در تمام نمایندگیهای کنگره60 تلاش میکنیم که ید واحده باشیم. من به نوبه خود و از طرف همه همسفران نمایندگی از مرزبانان همسفر مریم و همسفر پگاه تشکر میکنم و از شما عزیزان تشکر میکنم که مرا در این نمایندگی با آغوش باز پذیرفتید.
.jpg)
.jpg)
مرزبانان کشیک: همسفر مریم و مسافر فرشاد
عکاس: همسفر مهشید رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون دوم)
تایپ، ویرایش و ارسال: همسفر نرگس نگهبان سایت
همسفران نمایندگی یوسف تهران
- تعداد بازدید از این مطلب :
236