هفته ایجنت و مرزبان فرصتی ارزشمند است تا از زحمات کسانی قدردانی کنیم که با عشق، نظم و مسئولیت، ستونهای کنگره ۶۰ را استوار نگه میدارند. ایجنتها و مرزبانها با مدیریت، محبت و دلسوزی، محیطی امن و آرام فراهم میکنند تا مسیر درمان و خدمت برای همه اعضا هموار شود. در این هفته، به سراغ یک زوج مرزبان رفتیم تا از تجربههایشان در این مسیر پر برکت بشنویم.
شروع گفتگو
لطفا به رسم کنگره خودتان را معرفی کنید؟
سلام، من علیرضا هستم، یک مسافر.
با بیش از ۲۰ سال تخریب وارد کنگره شدم. آلوده به انواع آنتی ایکس بودم و آخرین آنتی ایکس مصرفی من شیره و تریاک بود. سفر اولم را به مدت ۱۰ ماه و ۱۱ روز به روش DST انجام دادم با راهنمایی آقای ابوالفضل میرزایی از لژیون ششم زالپارس.
اکنون ۲ سال و ۴ ماه است که رها شدهام. در سفر دوم نیز تحت راهنمایی آقای حسین غفوریان از لژیون مرزبانی قرار گرفتم و در این مدت از مسیر درمان تا خدمت، تجربههای ارزشمندی کسب کردم.
۱. چی شد که تصمیم گرفتید وارد جایگاه ارزشمند مرزبانی بشید؟
من همیشه دوست داشتم خدمتی انجام بدهم که هم برای خودم سازنده باشد و هم بتواند به دیگران کمک کند. جایگاه مرزبانی این فرصت را به من داد که در کنار یادگیری نظم، مسئولیتپذیری و محبت، بخشی از دینم را به کنگره ادا کنم.
۲. خدمت در جایگاه مرزبانی چه تغییرات و برکاتی در زندگی شخصی و خانوادگی شما داشته؟
بزرگترین تغییر برای من نظم و آرامش بوده است. یاد گرفتم چطور با صبر و احترام مسائل را مدیریت کنم. خانوادهام هم این تغییرات را دیدند و آرامش بیشتری به زندگیمان وارد شد.
۳. به عنوان یک زوج مرزبان، چه چیزهایی باعث پررنگتر شدن همراهی و همدلی شما میشود؟
همراهی ما بر پایه محبت و درک متقابل شکل گرفته است. وقتی هر دو هدف مشترکی داریم—خدمت و پیشرفت در کنگره—خیلی از اختلافها کمرنگ میشود. حمایت و همدلی باعث میشود سختیها هم راحتتر شود.
۴. اگر بخواهید از یک تجربه شیرین یا درس بزرگ در دوران مرزبانی بگویید، آن چیست؟
یکی از شیرینترین لحظهها برای من وقتی بود که دیدم یک تازهوارد بعد از مدتی خدمت و حضور، تغییرات بزرگی در زندگیاش ایجاد کرد. همانجا فهمیدم کوچکترین خدمت ما میتواند جرقهای باشد برای روشن شدن زندگی یک نفر.
۵. سختیها و چالشهای این جایگاه را چطور پشت سر میگذارید و از کجا انرژی میگیرید؟
سختی وجود دارد، اما من انرژیام را از محبت اعضا و حس خوب خدمت میگیرم. وقتی میبینم تلاش من حتی ذرهای در آرامش و پیشرفت دیگران تأثیر داشته، تمام خستگیها فراموش میشود.
۶. خدمت مرزبانی چه تأثیری روی مسیر درمان و رسیدن به تعادل شما گذاشته؟
مرزبانی کمک کرد تا به مرحله عمل برسم. بسیاری از آموزشها را در این جایگاه تجربه کردم؛ مثل کنترل نفس، گذشت و مسئولیتپذیری. همینها باعث شد تعادل بیشتری در درون خودم پیدا کنم.
۷. چه توصیهای دارید برای عزیزانی که دوست دارند در آینده این جایگاه را تجربه کنند؟
به آنها میگویم: با عشق و علاقه وارد شوید، چون مرزبانی فقط یک مسئولیت نیست؛ بلکه فرصتی برای رشد شخصی و دریافت برکات بینهایت است.
۸. خدمت در کنگره را در ادامه مسیرتان چطور میبینید و چه آرزو یا چشماندازی برای آن دارید؟
خدمت را مسیر دائمی خودم میدانم. در هر جایگاهی که باشم، میخواهم در کنار کنگره باشم. آرزو دارم کنگره روز به روز گستردهتر شود و افراد بیشتری از این نعمت بهرهمند شوند.
۹. اگر بخواهید در هفته ایجنت و مرزبان یک پیام صمیمی به اعضای کنگره بدهید، آن پیام چیست؟
«خدمت یک نعمت بزرگ است؛ قدرش را بدانید. بیایید با هم دست در دست هم بدهیم تا کنگره همیشه مثل یک خانه امن و پر از عشق باقی بماند. از ایجنتها و مرزبانها که ستونهای این خانه هستند، صمیمانه سپاسگزارم.»

در ادامه مصاحبه با همسفر محترم
با سلام لطفا به رسم کنگره خودتان را معرفی کنید:
سلام؛ مرضیه هستم، همسفر علیرضا. حدود ۳ سال پیش با حال و روزی آشفته وارد کنگره ۶۰ شدم. مسیر تاریکی را پشت سر گذاشته بودم، اما نور کنگره چراغی شد که راه درست را نشانم داد. حالا در جایگاه مرزبانی خدمت میکنم و این خدمت را یکی از بزرگترین افتخارات زندگیام میدانم.
۱. چه حسی پشت تصمیم شما بود که وارد خدمت در جایگاه مقدس مرزبانی شدید؟
حس قدردانی و عشق. وقتی دیدم زندگی من دوباره ساخته شد، دلم میخواست سهمی در ساختن آرامش دیگران داشته باشم. مرزبانی برایم فرصتی بود برای جبران و رشد.
۲. مرزبانی چه برکات و چه تغییراتی را در زندگی شما و خانوادهتان جاری کرده؟
این خدمت نظم، آرامش و محبت را به زندگی من هدیه داد. خانوادهام هم تغییرات را لمس کردند؛ صبرم بیشتر شد، ارتباطهایم سالمتر و فضای خانه پر از آرامشتر شد.
۳. به عنوان یک زوج مرزبان، راز همراهی و همقدمی شما در این مسیر پرمسئولیت چیست؟
راز ما در درک متقابل و هدف مشترک خلاصه میشود. هر دو میدانیم این مسیر برای رشد ماست، پس سعی میکنیم به جای قضاوت، پشتیبان هم باشیم.
۴. از بین لحظههای خدمت، کدام خاطره یا تجربه برای شما ماندگارترین و شیرینترین بوده؟
یکی از لحظههای شیرین برایم وقتی بود که دیدم یک تازهوارد بعد از مدتی حضور و تلاش، چهرهاش از غم به امید تغییر کرد. آن لحظه حس کردم کوچکترین قدمهای من در خدمت هم میتواند معجزهساز باشد.
۵. در روزهایی که سختی و فشار خدمت بیشتر است، چه چیزی به شما امید و آرامش میدهد تا ادامه دهید؟
یادآوری روزهای تاریک گذشته و نگاه به حالِ امروز. همین که میدانم خدمت من سهمی در روشن نگه داشتن این چراغ دارد، به من انرژی و آرامش میدهد.
۶. خدمت در این جایگاه چه کمکی به رشد شخصی، درمان و رسیدن به آرامش درونی شما کرده؟
مرزبانی برای من کلاس بزرگی بود؛ صبر، گذشت، مسئولیتپذیری و مدیریت احساسات را یاد گرفتم. همه اینها نهتنها درمان مرا کاملتر کرد، بلکه تعادل درونیام را هم بیشتر ساخت.
۷. چه توصیه یا پیامی برای کسانی دارید که در آینده دوست دارند طعم خدمت مرزبانی را بچشند؟
میگویم اگر قلبتان برای خدمت میتپد، تردید نکنید. مرزبانی فرصتی است که شاید سختی داشته باشد، اما برکاتش چندین برابر بیشتر است. با عشق وارد شوید و مطمئن باشید نور این خدمت به زندگیتان بازمیگردد.
۸. آینده خدمت خودتان در کنگره را چطور تصور میکنید و چه آرزویی برای این مسیر دارید؟
آرزو دارم تا جایی که توان دارم در خدمت کنگره بمانم. آیندهام را گرهخورده با کنگره میبینم و امیدوارم هر روز سهمی هرچند کوچک در روشنتر شدن این مسیر داشته باشم.
پیام پایانی
۹. اگر بخواهید در هفته ایجنت و مرزبان، با یک جمله کوتاه ولی پرمعنا اعضای کنگره را خطاب قرار دهید، آن جمله چیست؟
«خدمت پلیست میان تاریکی و نور؛ قدر این فرصت را بدانیم.»
گروه سایت نمایندگی زالپارس
مرزبان خبری:مسافر حامد
ارسال برای وبلاگ:مسافر رحمان لژیون سوم
- تعداد بازدید از این مطلب :
89