به مناسبت هفته ایجنت و مرزبان فرصتی دست داد تا در گفتوگویی صمیمانه پای صحبتهای ایجنت محترم و همسفر گرامی ایشان بنشینیم. در این مصاحبه، آنها از تجربههای ارزشمند خود در کنگره، نقش همسفر در کنار مسافر، اهمیت آموزشها و جایگاه عشق و خدمت در مسیر رهایی سخن گفتند. آنچه در ادامه میخوانید بخشی از این گفتوگوی دلنشین است.
لطفاً به رسم کنگره خودتان را معرفی کنید: با سلام، حسین هستم، مسافر با بیش از بیست سال تخریب؛ آخرین آنتیاکس من تریاک و شیره بود. سفر اولم به مدت ۱۰ ماه و ۱۰ روز، به
راهنمایی استاد محمود و به روش DST با داروی درمان OT انجام شد. اکنون ۱۰ سال است که آزاد و رها هستم.
۱: از سفر اول و چالشهای آن برایمان بگویید.
من همیشه به تازهواردین عزیز گفتهام که ورود به این مسیر، ورود به یک جنگ واقعی است؛ حتی دشوارتر از جنگ در دنیای فیزیکی. در جنگ فیزیکی دشمن مشخص و قابل رؤیت است، اما در سفر اول، دشمنان پنهان و ناشناخته از هر سو سراغ انسان میآیند. مشکلات و چالشهای زیادی پیش روی ما قرار میگیرد تا ما را از مسیر بازگردانند.
من هم از این قاعده مستثنی نبودم و فشارهای زیادی را تحمل کردم؛ اما با راهنماییهای استاد عزیزم، آقا محمود، همراهی همسفرانم و انگیزهای که داشتم، میدانستم اگر صبر کنم و آموزشها را بهکار ببندم، مسیرم روشن خواهد شد. سفر اول بدون چالش نیست و عبور از آن تنها با آموزش و کاربردی کردن آنها امکانپذیر است.
۲: لطفاً یک خاطره از دوران ایجنتی خود بیان کنید.
دوران ایجنتی مانند سایر خدمتها پر از چالشها و فراز و نشیبها بود. یقین دارم در آینده همهی آنها به خاطراتی شیرین تبدیل خواهند شد؛ اما وقتی درگیر موضوع هستیم، نمیتوان آنها را خاطره نامید. در مجموع، خدمت در هر جایگاهی ارزشمند است و حال انسان را دگرگون میکند.
۳: نظر شما دربارهی کلمات زیر چیست؟
مهندس: منجی بشریت در زمان حال.
لژیون سردار: پشتوانه و ذخیرهای محکم برای رود خروشان کنگره.
جهانی شدن کنگره: خواست قلبی مهندس و اعضای کنگره.
۴: چه جایگاههای خدمتی را در کنگره ۶۰ تجربه کردهاید؟
از همان سفر اول مشتاق خدمت بودم. نخستین خدمتم در بخش OT بود که تا پایان سفر اول ادامه داشت. در ادامه، هرجا که شرایط فراهم میشد و اجازه خدمت داده میشد، حضور پیدا میکردم؛ از جمله دبیری، نگهبانی، مرزبانی، نمایندگی، راهنمایی تازهواردین، راهنمای درمان مواد و راهنمای ویلیام.
نکته جالب این است که همسفرم نیز همزمان با من تمام جایگاههای خدمتی را تجربه کرد. حتی دخترم هم در آن دوره کوچکترین شالدار کنگره در ایران بود (سال سبز) و آقای سلامی به او
هدیهای تقدیم کردند.
۵: آیا خدمت کردن به کنگره به زندگی شما لطمهای وارد نکرده است؟
خیر، به هیچ عنوان. در حقیقت، خدمت من به کنگره نیست؛ بلکه خدمتی به خودم است. وقتی باور داشته باشیم که خدمت، نوعی خودسازی است، نه تنها به زندگی آسیب نمیزند، بلکه خیر، برکت و آرامش را به همراه میآورد.
من به وعدهی خداوند ایمان دارم که پاداش خدمت، آرامش است. البته خدمتگزار باید تعادل بین کنگره و خانواده را رعایت کند تا هیچیک از اضلاع زندگیاش دچار آسیب نشود.
۶: از مسئولیتها و وظایف ایجنت برایمان بگویید.
به تعبیر مهندس، ایجنت ریشسفید و بزرگتر شعبه است و نقش رابط میان شعبه با دیدبان رابط و دفتر مرکزی را بر عهده دارد. مسئولیت مستقیم واحد OT و نشریات نیز بر عهدهی ایجنت است. بهطور کلی ایجنت مسئول کل شعبه محسوب میشود، هرچند کارهای اجرایی توسط مرزبانان انجام میگیرد.

در ادامه گفتگو با راهنمای محترم همسفر مریم
1:لطفاً به رسم کنگره خودتان را معرفی کنید: باسلام، مریم هستم یک همسفر.
رشته ورزشی من شنا و ایروبیک است. نام راهنمای عزیزم خانم هانیه علاقهبند میباشند.
۲: به نظر شما حضور یک همسفر در کنار مسافر چه تأثیری در روند درمان و سفر دارد؟ نبود همسفر چه سختیهایی ایجاد میکند؟
وقتی یک مسافر تنها به کنگره میآید، کارش چندین برابر سختتر است. شاید اوایل فکر کند تنها بودن بهتر است، اما هرچه سفر پیش میرود به این آگاهی میرسد که کاش همسفرش، بال پروازش به کنگره بیاید و از آموزشهای ناب کنگره بهرهمند شود. چون ما این حرکت بزرگ را سفر مینامیم و هر سفری نیاز به همسفر دارد؛ همسفری صبور، مهربان و عاشق. چرا که حال همسفر به مراتب از مسافر بدتر است و او به دنبال پناهگاه و جای امنی میگردد تا دردهایش را بگوید.
۳: با توجه به تجربهی یازدهسالهی شما در کنگره، این مکان را چگونه توصیف میکنید و چه برکاتی از آن دریافت کردهاید؟
من بهعنوان یک همسفر که 11 سال است به کنگره میآیم و از نان و نمک کنگره استفاده کردهام، به جرأت میتوانم بگویم کنگره دانشگاهی است که خدا خیلی دوستمان داشته که در چنین زمان و مکانی در اختیارمان قرار داده است. در جایی که اعتیاد و آسیبهایش مانند تجسس، غیبت، قضاوت و هزاران تاریکی دیگر ما را فرا گرفته بود، راه کنگره برایمان باز شد. خیلی از برکتها هست که فقط باید حضور داشته باشی تا از متون کنگره سیراب شوی. انشاءالله قسمت شما هم بشود تا از این بهشت زمان بهرهمند شوید.
۴: چرا کارهای ضد ارزشی بهراحتی انجام میشوند و چه عواملی باعث نابودی انسان میشود؟ در مقابل، در کنگره چه آموزشها و اصولی برای عبور از تاریکیها وجود دارد؟
کارهای ضد ارزشی زیربنای خاصی نمیخواهد؛ کافی است به نفس اماره توجه کنیم و کشتی طوفانزده را به دست امواج بسپاریم تا به نابودی مطلق برسیم، جایی که نه راه پس داریم و نه راه پیش، مثل قبل از ورود به کنگره که به هر چیزی چنگ میزدیم. اما در کنگره باید الفبای سفر اول را بیاموزیم و بدانیم که مشکل در مثلث جسم، روان و جهانبینی است. با استفاده از قانون ذره (استاد امین)، روش DST (مهندس حسین دژاکام) و عبور از امواج بازدارنده ذهن، میتوانیم ذرهذره زندگی را تغییر دهیم و به تبدیل و ترخیص دست پیدا کنیم. کاری سخت اما ممکن است؛ چرا که دستهای آسمانی یاریرسان دردمندان است.
۵: نقش عشق در کنگره و بهویژه در جایگاه خدمت راهنما چیست؟
بدون عشق هیچگاه نمیتوان از عشق سخن گفت. یک راهنما عاشق کار و خدمت به رهجویی است که وارد کنگره میشود؛ چهار سال بدون چونوچرا و بدون توقع خدمت میکند. چون بدون عشق اصلاً حرکتی صورت نمیگیرد. عشقی که نه حسابگرانه است و نه کورکورانه؛ اگر هرکدام از اینها باشد، به مقصد نهایی نمیرسیم و بستر درمان فراهم نمیشود. اما راهنماها آنقدر قوی و هوشمندانه عمل میکنند که رهجو ماندگار میشود و خودش حامی دردمندان خواهد شد. هرکس در کنگره خدمت میکند، زکات رهایی خود را میپردازد و من هم از این موهبت جدا نیستم. این هفته گرامی را به ایجنت محترم، گروه مسافران و همسفران تبریک عرض میکنم و خدا قوت میگویم به مرزبانان شعبه که با تلاش بسیار برای ساخت نمایندگی زحمت میکشند.
گروه سایت نمایندگی زالپارس
مرزبان خبری:مسافر حامد
ارسال برای وبلاگ:مسافر رحمان لژیون سوم
- تعداد بازدید از این مطلب :
34