به نام قدرت مطلق الله
اولین جلسه از دوره اول جشن هفته ایجنت و مرزبان همسفران کنگره ۶۰ نمایندگی قائمشهر به استادی ایجنت همسفر لیلا، نگهبانی مرزبان همسفر مهرانه و دبیری مرزبان همسفر رقیه با دستور جلسه «هفته ایجنت و مرزبان» در روز دوشنبه 25 شهریورماه 1404 ساعت 16:00 آغاز به کار کرد.
.jpg)
خلاصه سخنان استاد:
شاکر خداوند هستم که در کنگره حضور دارم و در خدمت شما عزیزان میتوانم باشم، از نگهبان جلسه و دبیرشان سپاسگزارم که جایگاه خدمتی را در اختیار من قرار دادند. از آقای مهندس و خانواده محترمشان تشکر میکنم که باعث رهایی و حال خوش خیلی از خانوادهها میشوند و این بستر را برای رهایی خیلی از انسانها فراهم کردند و این هفته قشنگ را به آقای مهندس و خانواده محترمشان و به تمام ایجنتها و تمام مرزبانهای کنگره ۶۰ و همچنین ایجنت نمایندگی قائمشهر و مرزبانهای همسفران مرزبان همسفر رقیه و مرزبان همسفر مهرانه تبریک میگویم. خیلی خوشحالم در کنار این دو بزرگوار خدمت میکنم و آموزش میگیرم.
جا دارد تشکر کنم از عزیزانی که باعث شدند شعبه قائمشهر شکل بگیرد، اولازهمه از آقای بهرامزاده که واقعاً زحمت کشیدند و این بستر را فراهم کردند، اگر این شعبه شکل گرفت، حاصل زحمات ایشان است، سپس از اولین ایجنت شعبه ما همسفر آزاده تشکر میکنم، اگر من در این جایگاه خدمت میکنم حاصل زحمات ایشان است و این بستر را برای ما فراهم کردند، ایشان و مرزبانهای دوره اول همسفر فائزه و همسفر خدیجه بودند، واقعاً از ایشان سپاسگزارم که در ادامه همسفر آزاده مجدد دوره ایجنتیشان تمدید شد و مرزبانهای ایشان همسفر امینه و همسفر محدثه بودند، واقعاً خیلی زحمت کشیدند و همیشه لبشان خندان بود از آنها هم تشکر میکنم.
از ایجنت دوره قبل همسفر اکرم که اکنون حضور ندارند؛ ولی مدیون زحمات ایشان هستم، قبل از اینکه شروع به کار کنم هفته آخر خیلی به من آموزش دادند، مرزبانها را برای این جایگاه آماده کردند، همیشه سپاسگزار ایشان و قدردانشان هستم، همسفر سکینه و همسفر سارای خیلی زحمت کشیدید، هر رهایی که در این شعبه صورت میگیرد و من، راهنماها، ایجنت و مرزبانها انرژی دریافت میکنیم، خیلی از عزیزان حالشان خوب میشود، همه از زحمات این عزیزان است.
قبل از ما تمام این زحمات را کشیدند و چقدر خوب است که همیشه شاکر این عزیزان باشیم و فراموششان نکنیم. ایجنت شخصی است که به پیشنهاد دیدهبان رابط و قسمت همسفران خانم آنی کماندار هستند و با تأیید نگهبان کنگره۶۰ که آقای مهندس هستند صورت میگیرد و آن شخص؛ باید دوره راهنمایی را گذرانده باشد و چهار سال راهنماییاش تمام شده باشد و اگر در شعبهای نیازمند باشند حالا نیازی نیست دوره چهارسالهشان تمام شده باشد، یکسری افرادی که داوطلب به مرزبانی هستند اسامی را میدهند به مرزبانی و اسامی آنها را به مرزبانی میدهند و اسمشان را به تهران میدهند و از سمت اسیستنت مرزبانی، آنهایی که تأیید میشوند آن شعبه به انتخابات گذاشته میشود و اعضا با انتخابات خودشان، مرزبان انتخاب میشوند.
ایجنت یک کلمه انگلیسی هست و معنی آن را در گوگل سرچ کنید معنی زیادی برایش میدهد، معانی اصلیاش نماینده و امین میشود؛ یعنی من نماینده چه کسانی هستم، من نماینده آقای مهندس و دیدهبانها و همه آن عزیزانی که قوانین را وضع کردند؛ ولی نمیتوانند تکتک آنها در شعبه حضور داشته باشند.
امین؛ یعنی امانتدار، من امانتدار آن چیزهایی هستم که از این بزرگواران یاد گرفتهام، آن قوانین و حرمتها. من؛ باید امانتدار چیزهایی که یاد گرفتهام حرمتها و قوانین باشم.
ایجنت راهنمای مرزبانها هست؛ ولی برخلاف اسمش که مدیر است، این نیست که در تمام کارهایت بخواهد مدیریت کند، مسئول همه کارها باشد.
مسئول اجرایی شعبه مرزبانها هستند ایجنت فقط در کار مرزبانان نظارت میکند و مرزبانها از اسمشان معلوم است حفظ کننده مرزهای کنگره هستند، مرزهای معنوی و مرزهای علمی داشتم. مشارکت آقای خدامی را میخواندم این جملهشان خیلی قشنگ بود؛ حافظ و نگهدار مرزهای معنوی و علمی هستند؛
چون در کنگره ما میدانیم، در قوانین میخوانیم، اولین توضیحی که در موردش میگوید، نمیگوید مرکز ترک اعتیاد، اولین چیزی که میگوید یک مرکز علمی تحقیقاتی و این حال ما را خوب میکند. این سعادت شامل حال ما شد که خداوند دست ما را گرفت و وارد مرکز تحقیقاتی و علمی ما را کرد و ما را گذاشت کنار یک دانشمند بزرگ که آقای مهندس هستند دیدهبانها آقای بیل که در آمریکا حضور دارند همه اینها انسانهای دانشمندی هستند و من با خودم؛ باید فکر کنم که ما خیلی وقتها چراهایی میگوییم؛ ولی آیا خیلی وقتها میگوییم خدایا چرا من؟ چه شد که دست من را گرفتی و من را آوردی در یک مرکز و علمی تحقیقاتی، من کجا و همسفری که یک زمانی من حالم آنقدر بد بود که در حال زیرسؤالبردن خدا و خانواده خودم و خانواده مسافرم بود که چرا چه شده چه اتفاقی افتاده شده که دست مرا گرفتند و من را به یک مرکز علمی و تحقیقاتی آوردند.
هدف اصلی اینجا پیشرفت علم است و همه ما ید واحده هستیم و مرزبانها؛ باید این مرزها را حفظ کنند؛ باید مراقبت کنند از این حریم ها که اینجا یک محیط امن شود تا همه عزیزانی که سر لژیون نشستند با امنیت بنشینند آن چیزهای علمی که قرار است با راهنمایشان در لژیون به مشارکت گذاشته شود، این عزیزان با حس خوب در لژیون بنشینند و خیالشان راحت باشد که اگر فرزندشان در حیاط است، مرزبانی هست هر چند دقیقه میرود و حواسش به بچهها است.
مرزبان هست تا تازهواردی که باحال بد وارد میشود، اولین کسی را که میبیند آن مرزبانهای شال زرد هستند که آنها را با خوشرویی هدایت میکنند به قسمت تازهواردین، پس مرزبان رسالتش این هست.
ما در کنگره چهار جشن داریم؛ باید بدانیم آقای مهندس این جشنها را برای چه گذاشتند، این جشنها برای این نیست که این عزیزان برای ما زحمت میکشند و ما حتماً؛ باید به این عزیزان پاکت بدهیم نه، واقعاً کسی که میخواهد خدمت کند؛ اصلاً چشمانتظار پاکت هیچکس نیست. این پاکتها و این قدردانیها برای حال خوب خودمان است.
سیدی محرم را اگر گوش کنید آقای استاد امین میگویند: انسانها، همه ما در زندگیمان به دنبال یکسری گمشدهها هستیم به دنبال راههایی هستیم، مثلاً ما را برساند به ثروت، همه ما به دنبال آرامش هستیم از فقیرش تا ثروتمندش بپرسید آرزویت چیست؟ دوستداری در این دنیا به چه چیزی برسی همه میگویند به آرامش برسیم.
آقای استاد امین در سیدی محرم رازشان میگویند: اگر انسان قرار است به راه آرامش و آسایش برسد، برای هر چیزی راه حقیقی و واقعی خودش را پیدا کند، هیچ چارهای ندارد مگر اینکه خوشقلب باشد.
قلبش را تزکیه و پالایش کند و این در کنگره در آموزشها دارد اتفاق میافتد در لژیون ما سی دی برای همین داریم، راهنما برای همین تأکید میکند در هفته یک سیدی بنویسید برای اینکه قلب ما پالایش پیدا کند، ما خوشقلب شویم چرا؟
چون در جهان هستی آنقدر که در آن فراوانی هست، هیچچیز در جهان هستی کم نیست. من اگر کم میخواهم تقصیر من است، گر گدا کاهل بود، تقصیر صاحبخانه چیست. من اگر کم میخواهم خودم کوچکم، ظرفم کوچک است. خداوند هرچقدر من بخواهم به من میدهد؛ ولی من میگویم نه من در حد چنین ماشینی نیستم، من کجا این ماشین کجا، من کجا همچنین خانهای کجا، پس اینهایی که دارند از کجا آمدند؟ مگر آنها فرشتههایی هستند سوی از خدا آمدند؟
من خانهای را میبینم خیلی زیبا است، در دلم میگویم خداوندا آن کسی که لیاقت همچنین خانهای دارد، من هم میتوانم لیاقت همچنین خانهای را داشته باشم منم میتوانم لیاقت همچنین ماشینی را داشته باشم منم میتوانم لایق چنین جایگاهی باشم چرا که نه همه چیز به خواست من برمیگردد و اگر میخواهم؛ باید قلبم را پالایش و پاکیزه کنم، خوشقلب باشم، هر چه که خوب است در این جهان هستی اول برای دیگران بخواهم، هر چه که خوب است برای دیگران بخواهیم و مطمئن باشید که اگر برای دیگران بخواهم برای منم میآید و من میشوم خوشقلب و وقتی میشوم خوشقلب، در مدار جذب قرار میگیرم؛ یعنی هر چیزی که خوب است در جهان هستی به سمت من سرازیر میشود این قانون جهان هستی است. قانون این را میگوید ما اگر دریافت را تا الان نداشتهایم قوانین را بلد نبودیم و اینجا آقای مهندس در گوش و جان ما این رازها را زمزمه میکند و امیدوارم همه ما گوشبهفرمان راهنمایمان باشیم و این مطالب را بگیریم تا لیاقت پیدا کنیم.
هر آن چه را که دوست داریم بهعنوان اشرف مخلوقات، خدا دوست دارد بندهاش در بهترین شرایط زندگی کند و خداوند دوست ندارد بندهاش فقیر باشد خداوند دوست ندارد سر نماز بندهاش مدام نشسته گریه کند و از رنج و بدبختیاش بگوید، دوست دارد بندهاش همیشه در رقص و شادی و پایکوبی باشد و این شکرگزاری هست که ما را به این مرحله میرساند، پس اگر این جشنها هست برای اینکه ما در این مسیر بیدار باشیم و به خوشقلبی برسیم تا لیاقت دریافت و جذب خیلی از نعمتهایی که دوست داریم پیدا کنیم.

در ادامه شما را به دیدن گزارش تصویری جشن هفته ایجنت و مرزبان دعوت مینماییم.
.jpg)
.jpg)
.jpg)
.jpg)
.jpg)
.jpg)
(1).jpg)

.jpg)
.jpg)
عکاس: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر صبحگل (لژیون ششم)
تایپ: همسفر مهتاب رهجوی راهنما همسفر لیلا (لژیون سوم)
مرزبان کشیک: مرزبان همسفر رقیه، مرزبان مسافر مهدی
ویرایش و ارسال: نگهبان سایت، همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر صبحگل (لژیون ششم)
همسفران نمایندگی قائمشهر
- تعداد بازدید از این مطلب :
231