فرامین الهی به دست کسانی میرسد که تاب اجرای شایسته آنها را داشته باشند. انسانهایی که همواره اجرای عمل سالم را بر خواستههای شخصی خویش مقدم دانستهاند؛ پیامآور آرامش در مکانهایی هستند که به جهت انجام وظیفه حاضر میشوند.
مرزبان همسفر منصوره به همراه مسافرشان راهنما مسافر علیرضا سال ۹۳ با آنتیایکس مصرفی، شیره، شیشه، الکل و تریاک وارد کنگره شدند. به روش DST و داروی OT مدت ۱۲ماه سفر کردند و با دستان پرمهر مهندس به مدت ۱۰سال و ۴ماه است که آزاد و رها هستند. راهنمای همسفر، ایجنت همسفر ظریفه و راهنمای مسافر، راهنما جهانگیر مصدقی میباشد. رشته ورزشی همسفر در کنگره والیبال و رشته ورزشی مسافر فوتبال والیبال و شنا میباشد.
مرزبان همسفر خاطره به همراه مسافرشان راهنما مسافر مجتبی سال ۹۵ با آنتیایکس مصرفی تریاک و قرص وارد کنگره شدند. به روش DST و داروی OT مدت ۱۱ماه سفر کردند و با دستان پرمهر مهندس به مدت ۸سال است که آزاد و رها هستند. راهنمای همسفر، ایجنت همسفر ظریفه و راهنمای مسافر، راهنما جهانگیر مصدقی میباشد. رشته ورزشی همسفر در کنگره والیبال و رشته ورزشی مسافر فوتبال و دارت میباشد.
به مناسبت جشن مرزبانی با مرزبانان نمایندگی حر مصاحبهای ترتیب دادهایم و از شما مخاطبان همیشگی میخواهیم که همراهمان باشید.
برداشتتان از پیام زیبای وادی چهارده «عشق مانند پای برهنه بر روی گداختههای آتش راه رفتن است» را برایمان بگوئید.
مرزبان همسفر منصوره:
برداشت من این است که عشق یک مسیر پر از چالش، ریسک و درد، درست مثل راه رفتن بر روی ذغالهای داغ است. وقتی عاشق میشویم؛ باید خودمان را در برابر احساسات بسیار قوی قرار دهیم که میتواند هم زیبایی و هم سختی به همراه داشته باشد مثل کسی که بدون هیچ حفاظتی روی آتش میرود، عاشق نیز باید شجاع باشد، درد را تحمل کند و در عین حال عمیقترین احساسات را تجربه کند. عشق یعنی پذیرفتن خطر آسیب دیدن و سوختن؛ اما در عین حال عبور از این مسیر سخت و ادامه دادن برای رسیدن به زیباییها و لذتهای واقعی زندگی است. بنابراین این جمله به ما یادآوری میکند که عشق آسان نیست اما ارزشش را دارد؛ چون ما را به سمت رشد، بلوغ و تجربههای عمیق انسانی میبرد.
مرزبان همسفر خاطره:
از عشق چه بگویم که عشق به ظاهر سوختن است اما نه برای خاکستر شدن؛ بلکه برای تبدیل شدن به نور، برای رسیدن، برای فهمیدن، برای زیستن و برای عشق ورزیدن است. گاهی عشق یعنی پای برهنه روی گداختههای آتش، اما زمانی که راه رفتن را در وادی عشق یاد گرفتی دیگر معشوق را چه حساب با عشق است! معشوق که عاشق میشود دیگر با عشق حساب و کتابی ندارد، با جان و دل تمام مشکلات و سختیهای مسیر عشق را میپذیرد. خدمت کردن هم همینطور است؛ زمانی که در مسیر خدمت قرار گرفتی، قوانین را اجرا کردی شاید اجرای قوانین برای خیلی از تازه واردین یا افرادی که آموزشپذیر نیستند درد داشته باشد؛ اما وقتی با محبت قوانین را اجرا میکنی به مرور زمان همان افراد هم پذیرش میکنند و به قوانین احترام میگذارند. در مسیر خدمت مرزبانی جمله «راه رفتن بر روی گداختههای آتش» من را میترساند؛ اما زمانی که در مسیرش قرار گرفتم متوجه شدم راه رفتن به روی نفس خودم است، راه رفتن به روی دل خودم است در این مسیر باید گذشت تا بزرگ شوی گذشت نداشته باشی نمیتوانی رشد کنی. زمانی که گذشتی، توانستی محبت کنی محبت با عشق و به دنبال دریافت نبودی گداختهها تبدیل به صحرایی میشوند که هر لحظه قدم گذاشتند و لحظه به لحظهاش پر از عشق و آرامش است که نمیخواهی هرگز به پایان برسد و این اتفاق برای بنده افتاد.

واقعاً چه نیرویی باعث میشد که این خدمت پرچالش و سخت را با عشق، محبت و ایمان انجام دهید و موجب حال خوب دیگران شوید؟
مرزبان همسفر منصوره:
نیروی اصلی که باعث میشد این خدمت پرچالش و سخت را با عشق، محبت و ایمان انجام دهم، ایمان به هدف کنگره۶۰ و باور به قدرت تغییر است. وقتی میدانم که خدمت من میتواند به رهایی و حال خوش دیگران کمک کند، این انگیزه و انرژی را پیدا میکنم که با تمام وجود و از روی محبت و مسئولیتپذیری در مسیر خدمت باقی بمانم. همچنین، آموزشهای کنگره و حمایت دوستان در این مسیر به من قدرت میدهد که با ایمان قوی و عشق به خدمت ادامه دهم. خدمت مرزبانی فرصتی است برای رشد خودم و کمک به دیگران، همین باعث میشود که سختیها را با شادی و امید پشت سر بگذارم.
مرزبان همسفر خاطره:
وقتی که در مسیر باشی نیروهای الهی هم به کمکت میآیند. خانوادههای وارد میشوند که پر از درد، رنج و ناامیدیهای زیاد هستند. فراموش نکنم یک روز من هم حال خوبی نداشتم و عزیزانی بودند که به من کمک کردند تا حال خوش امروز را تجربه کنم. امروز من هستم و باید بتوانم این حال خوش را به دیگران بدهم و آن چیزی جز عشق و محبت نیست که در ذهن ما ماندگار خواهد بود.
یک مرزبان چگونه میتواند با مسئولیت سنگین خود در جایگاه خدمتیاش، اقتدار و محبت داشته باشد؟
مرزبان همسفر منصوره:
یک مرزبان زمانی میتواند هم اقتدار و هم محبت داشته باشد که مسئولیت خود را با آگاهی کامل و خدمت صادقانه انجام دهد. اقتدار در مرزبانی از جایی ناشی میشود که مرزبان قوانین و اصول کنگره را به درستی اجرا کند، نظم و انضباط را حفظ نماید؛ اما این اقتدار زمانی پایدار است که با محبت و احترام به دیگران همراه باشد. محبت به همسفران باعث میشود مرزبان در جایگاه خود نه فقط یک مسئول بلکه یک همراه باشد که با مهربانی و صداقت، انرژی مثبت منتقل کند. ترکیب اقتدار و محبت باعث میشود محیطی سالم و امن شکل بگیرد که اعضاء با آرامش و انگیزه به مسیر خود ادامه دهند. در نهایت مرزبان باید همیشه خود را در جایگاه خدمتی ببیند که با عشق به دیگران خدمت میکند و این محبت است که اقتدار واقعی را شکل میدهد.
مرزبان همسفر خاطره:
با پیروی از مثلث عدالت، معرفت و عمل سالم. اگر به این سه ضلع مثلث توجه داشته باشی نیروهای الهی هم به یاریات میآیند و تو میتوانی با محبت و با اقتدار به کار خودت ادامه دهی. وقتی این سه ضلع اجرا شود کارها به خوبی پیش میرود و وارد چالش و قضاوتهای بیجا نمیشوی.

صحبت پایانی:
مرزبان همسفر منصوره:
در پایان خداوند بزرگ را شکر میکنم که توفیق خدمت در جایگاه مرزبانی را به من عطا کرد؛ جایگاهی که با تمام سختیها و مسئولیتهایش، سرشار از برکت، آموزش و عشق بود. از تمام اعضای محترم کنگره۶۰، همسفران، مسافران و دوستانی که در این مسیر همراه و یاور من بودند، صمیمانه سپاسگزارم. آموختم که خدمت، تنها دادنِ زمان و انرژی نیست؛ بلکه فرصتی برای ساختن خود، تزکیه درون و تجربه واقعی محبت است. امیدوارم توانسته باشم وظایفم را با صداقت، محبت و اقتدار انجام دهم و اگر در این مسیر قصوری بود از دلهای پاک شما حلالیت میطلبم. برای همه شما آرزوی رهایی، آرامش و سعادتی پایدار دارم. إنشاءالله در مسیر عشق و معرفت، استوار و روشن قدم بردارید.
مرزبان همسفر خاطره:
امیدوارم این جایگاه برای تمام عزیزانی که خواستارش هستند اتفاق بیفتد. جایگاه پر از عشق و آموزش است. میتواند بهترین جایگاه برای تبدیل و ترخیص شدن باشد. اتفاقهای سختی برایم افتاد روزهای سختی داشتم؛ اما با عشق میآمدم و خدمت میکردم و حالم خوب میشد و هر لحظهاش آموزش و عشق بود. از تمام عزیزانی که فرصت خدمت در این جایگاه را به من دادند کمال تشکر را دارم.
بهراستی اگر اسیسانتها و ایجنتها نبودند چگونه مرزبانان با یکدیگر متحد میشدند! و به راستی اگر مرزبانان نبودند؛ چگونه کنگره قادر بود به چرخش خود ادامه دهد و شعاع اضافه نماید؛ پس بیایم همه با هم این نگهبانان را قدردان باشیم. از مرزبانان با عشق نمایندگی حر، مرزبان همسفر منصوره و مرزبان همسفر خاطره سپاسگزاریم که وقت گرانبهای خود را در اختیار ما گذاشتند؛ آموزش گرفتیم. الهی ۱۴ماه خدمت و عشق بلاعوض آنها نور و چراغ در زندگیشان باشد، مسیر کنگره همیشه برایشان هموار و مستدام باشند.
مصاحبه کننده: همسفر مارال رهجوی راهنما همسفر زینب (لژیون نهم)
ارسال: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر لیلا (لژیون هفدهم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی حر
- تعداد بازدید از این مطلب :
161