همسفر جمیله و مسافرشان با بيش از ۳۵ سال تخریب و آنتیایکس مصرفی شیره و تریاک وارد کنگره۶۰ شدند. با روش DST و داروی OT به راهنمایی مسافر محمدرضا و همسفر فخری سفر کردند. در حال حاضر به مدت ۱۷ سال و۶ ماه است که به لطف خدا و دستان پرمهر آقای مهندس آزاد و رها هستند. رشته ورزشی مسافر تنیس روی میز و رشته ورزشی همسفر در کنگره۶۰ تیراندازی باکمان است. همسفر جمیله در بخش سایت و دبیری و مرزبانی خدمت کردهاند و در حال حاضر در جایگاه مرزبانی باشگاه تیراندازی باکمان کنگره۶۰ در حال خدمت هستند.
سحرگاه يک روز سرد زمستانی است. هنوز خورشید رخ برنتابیده و کورسوی چراغهای شهر؛ مانند ستارگان میدرخشند و من در باشگاه تیراندازی با کمان کنگره۶۰ در ورزشگاه تختی هستم. چمنهای یخزده وپوشیده از برف جلوه خاصی به باشگاه داده است. باور نمیکنم در این ساعت از روز که هنوز خورشید طلوع نکرده، من خارج از خانه و در ورزشگاه تختی باشم.
آشنایی با کنگره و قرارگرفتن در مسیر آن؛ مانند روزنه نوری در تاریکی، راه را بر من نمایان کرد و باعث شد با استفاده از دانش و آگاهی که در کنگره۶۰ و فعالیت در رشته ورزشی تیراندازی با کمان به دست آوردم به خودباوری برسم. خدمت در هر جایگاهی از کنگره۶۰ انرژی زیادی را در انسان ایجاد میکند و این بهانه که سرم شلوغ است یا فرصتش را ندارم بیمعناست؛ چون طوری دل در گرو خدمت میگذاری که همه موانع از سر راهت برداشته میشوند و تنها دغدغهات پیمانی است که بستهای، اینکه تا ۱۴ ماه خدمتی عاشقانه و خالصانه انجام بدهی. اینجاست که
اولویت زندگیات را متوجه میشوی و عشق به خدمت تو را به گونهای سرمست میکند که به این جمله زیبا میرسی: عبادت به جز خدمت خلق نیست.
وقتی به من پیشنهاد مرزبانی باشگاه را دادند، اصلاً این توان را در خودم نمیدیدم که بتوانم این وظیفه پر از فراز و نشیب را به انجام برسانم. کجای کار هستم که صبح زود، قبل از طلوع خورشید آماده خدمت به همنوعان خود به این مکان میآیم! از خودم سؤال میکنم کنگره با من چه کرده است و من را به چه انرژی و خودباوری رسانده که حتی در روزهایی به غیر از شیفت کاریام با شور و هیجان به باشگاه میآیم و زمانی که از خانه خارج میشوم تمام مشکلات و مسائلی که ذهنم را مشغول کرده به دست فراموشی میسپارم.
وقتی وارد باشگاه میشوم و همکارانم را میبینم با هم مشغول کار میشویم و من فقط در فکر انجام وظایف و خدمت به انسانهایی هستم که همدرد من هستند و الان از قفسی که سالها در آن زندانی بودند، رها شده و بال و پر گشوده و به پرواز درآمدهاند. این حال خوش را مدیون کنگره۶۰ و آقای مهندس حسین دژاکام و خانواده محترمشان هستم و تا زمانی که در توانم باشد در خدمت کنگره۶۰ خواهم بود. آرزو میکنم که برگزاری جشنهای باشکوه کنگره۶۰ روزی، جهانی شود.
نویسنده: همسفر جمیله (مرزبان باشگاه تیراندازی با کمان کنگره۶۰)
عکاس: همسفر عطیه رهجوی راهنما همسفر شهناز (لژیون ششم)
رابط خبری: همسفر فائزه رهجوی راهنما همسفر فخری (لژیون چهارم)
ویرایش: همسفر لیلا رهجوی راهنما همسفر فخری (لژیون چهارم) دبیر اول
ارسال: همسفر طاهره رهجوی راهنما همسفر فخری (لژیون چهارم)
همسفران باشگاه تیراندازی با کمان کنگره۶۰
- تعداد بازدید از این مطلب :
78