English Version
This Site Is Available In English

مرزبان نبض تپنده کنگره است

مرزبان نبض تپنده کنگره است

همسفر فهیمه (راهنمای لژیون هفتم)
مرزبان، نبض تپنده‌ کنگره است که با هر تپش، ریشه‌های امید را آبیاری می‌کند و سقف آرامش را بر سرمان استوار می‌سازند. در این هفته‌ زیبا از این فرشته‌های زمینی تشکر کنیم؛ از مرزبانانی که با حضورشان به کنگره۶۰ گرما و زیبایی می‌بخشند. از ایشان ممنونیم که هستند و به ما یادآوری می‌کنند که خدمت، زیباترین جلوه‌ عشق و انسانیت است. هر چالش، هر نگاه منتظر و هر دست یاری‌خواهی، آزمونی برای پالایش جان است. مرزبان می‌آموزد که چگونه با نگاهی فراتر از ظاهر، ریشه‌های درد را ببیند و چگونه با زبان عشق و احترام، پلی میان دل‌ها بسازد؛ او درمی‌یابد که قدرت واقعی، نه در فرمان دادن، بلکه در خدمت کردن است؛ در آن لبخند رضایتی که بر لبان رهیده‌ای می‌نشیند. وقتی اسم مرزبان می‌آید، اولین چیزی که به ذهنمان می‌رسد، نظم و امنیت است. مرزبانان، نگهبانان واقعی آرامش و نظم در جلسات کنگره هستند. آن‌‌ها کسانی هستند که با حضور به موقع و مسئولیت‌پذیری مثال‌ زدنی خود، فضایی امن و سرشار از آرامش را برای همه‌ ما فراهم می‌کنند؛ انگار که یک حصار نامرئی از عشق و مسئولیت، دور جلسات ما کشیده‌اند تا هیچ دغدغه‌ای جز سفر و رهایی، ذهن ما را مشغول نکند؛ اما مرزبانی فقط به نظم ظاهری خلاصه نمی‌شود. یک مرزبان واقعی، فردی است که درک عمیقی از دردها و رنج‌های انسان‌هایی دارد که قدم به این وادی مقدس گذاشتند. آن‌‌ها با صبر، متانت، درایت و همدلی در کنار همه اعضا و در لحظات سخت،  تکیه‌گاهی استوار می‌شوند. یک مرزبان، با نگاهش، کلامش و حتی با سکوتش، پیام امید و استقامت را منتقل می‌کند. فکر کردن به وظایف مرزبانان، ما را به یاد ارزش‌های بزرگی مثل: تعهد، از خود گذشتگی و خدمت بی‌منت می‌‌اندازد. آن‌‌ها یاد گرفتند که چطور با مدیریت درست زمان و انرژی، در عین رسیدگی به امور کنگره، به زندگی شخصی خودشان نیز برسند. ما باید قدردان تمام مرزبانان عزیزمان باشیم؛ زحمات شبانه‌روزی، تعهد قلبی و عشق بی‌دریغ آن‌‌ها، باعث شده که کنگره۶۰ به این شکوفایی و پویایی برسد. در این هفته‌ زیبا، بیایید با تمام وجودمان از این همراهان ارزشمند تشکر کنیم. شاید یک لبخند گرم، یک خداقوت صمیمانه و پاکت بتواند ذره‌ای از زحمات بی‌دریغ آن‌‌ها را جبران کند. هفته‌ مرزبان بر همه‌ آن‌هایی که این مسئولیت سنگین اما پرافتخار را به دوش می‌کشند، مبارک باد! با آرزوی بهترین‌ها برای تک‌تک شما.

همسفر سهیلا رهجوی راهنما همسفر معصومه (لژیون شانزدهم)
ابتدا این هفته قشنگ و این جشن زیبا را خدمت آقای مهندس و تمام خانواده کنگره۶۰ تبریک عرض می‌کنم. هفته ایجنت و مرزبان همیشه یادآور این بوده که یادمان باشد این عزیزان مصداق آرامش، امنیت و عمل سالم هستند که با عقل، درایت و محبت بی‌دریغشان همیشه هدایت‌گر همسفران و مسافران می‌باشند. باید قدردان زحمات این عزیزان باشیم که این‌چنین بی‌منت، با جان و دل خدمت می‌کنند و حافظ نظم و امنیت می‌باشند. خاطرم هست اولین روزی که وارد کنگره۶۰ شدم، راهنما همسفر فتانه با روی خوش و لبخند زیبا بنده را راهنمایی کردند و این نقطه عطف شروع حرکت من برای سفری سخت و پرچالش در مسیر رهایی بود؛ از همین‌جا علاقه من به این خدمت شروع شد و همین تصویرسازی و عشقی که داشتم، باعث شد خدای مهربان فرصت این عاشقی را به این بنده نیز بدهد و تجربه‌گر روزهایی باشم که نوری در تاریکی‌های زندگی‌ام خواهد بود.‌ زمانی‌که مرزبان شدم به خوبی روشن شدن آتش و قدم گذاشتن در این راه را حس کردم، اما نه برای سوختن؛ بلکه برای رسیدن به نور، زندگی، دوباره زیستن و بهتر دیدن دنیای اطرافم بود. با گذر زمان و تمام سختی‌های این خدمت متوجه می‌شوید که عاشقی کردن، این‌قدر در وجودت رخنه کرده که دوست داری هر روزی که این خدمت را شروع می‌کنید، قدم‌های استوارتر بردارید و قدرتمندتر حرکت کنید؛ باید لبخند بزنی حتی اگر درونت اشکی داری، باید صاف و محکم قدم برداری حتی اگر ناملایمات روزگار خمت کرده باشد، باید عشق هدیه کنی حتی اگر بی‌مهری‌های زیادی تجربه کرده باشی، لبخند ارزانی کنی اگر چه اطرافت پر از چیزهایی است که بارها لبت را از شادی دور کرده و امیدی باشی برای انسان‌هایی که با ناامیدی زیاد وارد این بهشت زمینی می‌شوند و دیگران بعد از دریافت این مهربانی، چندین برابر آن را به تو برمی‌گردانند؛ اگر چه تو منتظر این باز پس نیستی؛ اما سیستم آن‌قدر هوشمندانه عمل می‌کند که این اتفاق محقق می‌شود و تو باور می‌کنی که پیوند محبت، گره این ریسمان را رقم زده است و بازگشت این عشق، لبخند و امیدهایی که هدیه دادی، تو را ‌برای حرکت زیباتر بیشتر مصمم‌ خواهد کرد. کسانی‌که هیچ پیوند خونی با تو ندارند، اما در یک نگاه تو‌ را در آغوش محبت می‌کشند و مثل دو آهن‌ربایی که یکدیگر را جذب کردند، انرژی زیادی در تبادل است و این چیزی نیست که در همه جا مشهود باشد. خدمت مرزبانی شاید سخت اما قشنگ‌ترین خدمتی بود که تا به امروز داشتم؛ در این مسیر گره‌هایی برایم باز شد که زندگی را برایم لذت‌بخش‌تر کرد و پلی برای رسیدن و دریافت نیروهای راستین الهی شد. همگی ما باید سپاسگزار عزیزانی باشیم که سنگربان امنیت و آسایش ما هستند؛ کسانی‌که با تمام وجودشان و‌ بدون هیچ اجباری زودتر از دیگران در شعب حضور دارند و آخرین نفر خارج می‌شوند تا ما بدون هیچ‌گونه تردید، دلهره و با خیالی آسوده حرکت کنیم و فراموش نکنیم همین سایه امنیت، ما را روی صندلی‌های آموزش پایبند کرده و هیچ وقت چشم بر روی این مهربانی نبندیم. مجدد این هفته زیبا را خدمت تمام عزیزان خدمتگزار به‌خصوص ایجنت محترم و مرزبانان شعبه شادآباد تبریک عرض می‌کنم و امیدوارم برکت، رحمت و آگاهی الهی پیوسته در وجودشان جاری باشد و در کنار یکدیگر نقش‌های خود را به‌خوبی ایفا کنیم تا به هدف خود در کنگره۶۰ نزدیک و نزدیک‌تر شویم. در آخر از راهنمای اولم همسفر منیره بابت تمام زحماتشان سپاسگزارم و از راهنمایم همسفر معصومه تشکر می‌کنم که با آموزش‌های نابشان ما را به سمت عشق و مسیر الهی هدایت می‌کنند.

همسفر لیلا رهجوی راهنما همسفر فتانه (لژیون چهاردهم)
در ابتدا این هفته را به ایجنت‌ها و مرزبانان دوره‌ها، سالیان گذشته و حال‌حاضر تبریک عرض می‌کنم و آرزوی سلامتی و‌ موفقیت برای ایجنت محترم و مرزبانان این دوره دارم. پذیرش مسئولیت و خدمت در جایگاه‌های گوناگون، نشان از قبول بار مسئولیت، برای کسب آگاهی بیشتر می‌رساند. خدمت کردن می‌تواند سازنده باشد. وقتی صحبت از اجرای قوانین، بایدها و نبایدها در کنگره۶۰ می‌شود، می‌بایست مرزبان‌ها پیش قراول و الگو باشند. مرزبانی جایگاهی برای شناخت خود، یافتن نقاط ضعف و قوت‌ها است تا آموزش‌های جهان‌بینی را بتوانیم در کلاس عملی به نمایش بگذاریم. مرزبانی آیینه‌ای است برای دیدن خود تا در پی یافتن خویشتن خویش باشیم؛ تا زمانی‌که در این جایگاه خدمتی قرار نگرفته بودم، نمی‌دانستم چه خدمت سنگین و شیرینی است و چه بار مسئولیتی دارد. احترام، انرژی مثبت و محبتی که از همسفران دریافت کردم،  بی‌نظیر بود. آموزش‌های توام با عشقی که از ایجنت محترم همسفر فاطمه و مرزبان همسفر مریم گرفتم، تکرار نشدنی است. همیشه سپاسگزارم که خداوند روزی من قرار داد تا در این جایگاه تجربه کسب کنم. دلتنگی که به این جایگاه دارم همیشه با لبخند رضایت همراه است. امیدوارم در هر کجا و هر موقعیت خدمتی که هستیم، قدردان آن جایگاه باشیم و به گونه‌ای عمل کنیم که خودمان از خودمان راضی، خشنود و حال خوشی داشته باشیم.

عکاس: همسفر فائزه رهجوی راهنما همسفر فتانه (لژیون چهاردهم)
ویراستاری و ثبت: همسفر سمانه رهجوی راهنما همسفر الهام (لژیون بیست‌وپنجم) دبیر اول سایت
همسفران نمایندگی شادآباد

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .