جلسه چهارم از دوره پنجم جلسات لژیون سردار همسفران کنگره۶۰ نمایندگی پاکدشت به استادی پهلوان همسفر اعظم، نگهبانی همسفر معصومه و دبیری همسفر معصومه با دستور جلسه «از فرمانبرداری تا فرماندهی» روز سهشنبه ۱۱ شهریورماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۵:۰۰ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
خداوند را شکرگزارم که امروز در جمع شما دوستان با محبت قرار دارم. اولین قدمی که در مسیر کنگره برای تغییر و رشد باید بردارم فرمانبرداری میباشد، به این معنی است که آموزش بگیرم، صحبتهای راهنمایم را فرا بگیرم و آنها را کاربردی کنم و در انجام خدمتها وظیفهشناس باشم؛ همین فرمانبرداری مقدمه میشود برای رشد، تغییر و پیشرفت من، نه تنها در کنگره بلکه در جامعه شخصی خودم هم تأثیر دارد.
امروز که مسیر را برای رسیدن به کنگره طی میکردم در تفکر این بودم که نمایندگی ابوریحان تأسیس شده بود و جلسات همسفر با مسافران همزمان با هم برگزار میشد من تمام تلاش خود را میکردم تا در جلسات حضور داشته باشم و آموزش لازم را بگیرم؛ اما هیچ زمان در این تفکر نبودم که گوش دادن، آموزش گرفتن و انجام دادن وظایف کوچک یک پایه محکم باشد، برای فرمانبرداری امروز که در این جایگاه قرار بگیرم.
تا زمانی که من فرمانبرداری را به درستی انجام ندهم، نمیتوانم به فرماندهی دست پیدا کنم فرمانبرداری اینطور نمیباشد که یکسری از وظایف را انجام بدهم. فرمانبرداری یعنی پذیرش مسئولیتهایی که به من واگذار میشود هم در خانه، هم در کنگره و حتی پذیرش صحبتهای راهنما؛ اگر بتوانم پذیرش داشته باشم قطعاً میتوانم به آرامش و حال خوب برسم و لژیون سردار هم نماد این دستور جلسه است.
هر کدام از ما به نحوی در لژیون سردار قرار داریم و آموزش میگیریم. فرمانبرداری واقعی یعنی بخشیدن، از خودگذشتگی و خدمت بلاعوض که شما عزیزان انجام میدهید خدمتی که شما با عشق و احترام به انجام میرسانید در اصل یک آموزش و تمرینی برای رسیدن به فرماندهی است و در انتها من هر خدمتی که در کنگره انجام میدهم پاداش آن خدمت به خودم برمیگردد.
فرماندهی آیا این معنا را دارد که واژه فرماندهی را به من لقب بدهند؟ یا اینکه هر کدام از افرادی که در جایگاه راهنمایی قرار میگیرند و از فرمانبرداری به فرماندهی میرسند، حال باید راکد بمانند؟ یا اگر من در لژیون سردار قرار گرفتهام باید در همان مقطع ثابت بمانم؟ اینطور نیست، قدر مسلم باید جاری باشم مانند رودخانهای که هر چهقدر جاری است شفافتر و زلالتر میشود من هم باید در حرکت باشم و ذرهذره با قدمهای کوچک از همان ۱۰۰ هزار تومان که در ادامه در جایگاه سردار، دنور، پهلوان و نشان بینشانی را دریافت کنم.
فرمانده یعنی خدمتهایم ادامهدار باشد و به دست آوردن همان تجربه و دانش که دریافت میکنم باعث میشود که به یک فرمانده تبدیل شوم و به آن آرامش و عزتنفس دست یابم. در لژیون سردار آیا اینگونه است که فقط عضو لژیون سردار باشم و هیچگونه قدمی در این مقطع نداشته باشم و فقط کمک مالی مهم است؟ قطعاً اینطور نیست، لژیون سردار در صور ظاهر خدمت کردن است؛ اما در صور پنهان خیلی اتفاقات بزرگی برایم رقم میخورد و اولین اتفاق این است که با ترسهایم روبهرو میشوم و از یکسری وابستگیها عبور میکنم؛ حتی در زندگی شخصی که برای خودم این اتفاق رقم خورده است.
زمانی که پا روی ترسهایم در خدمت مالی میگذارم، باعث میشود قدرت من افزایش یابد و در ذهنم این توانایی به من کمک میکند تا در زندگی برای پیشرفت و موفقیتهایم قدم بردارم و در اصل عبور از ترسها باعث میشود که من فرمانده خوبی باشم و به خواستههای نفس غلبه کنم و به تعهد لژیون سردار پایبند باشم که در ادامه ذرهذره باعث پیشرفت من و داشتن عزت نفس در من ارتقاء مییابد.
امیدوارم هر کدام از ما که در لژیون سردار قرار گرفتهایم قدر صندلیهایی که در اختیار ما قرار دادهاند و فرصتهایی که برایمان پیش میآید را غنیمت بشماریم، نه به شعار باید به درک و احساس آن برسیم. آقای مهندس دژاکام در اواخر سیدیها میفرمایند: قدر جایگاهی که داریم را بدانیم و این فرصتها را از دست ندهیم هر چند کوچک باشند. خدمت و این قدمهایی که برمیداریم در اصل باعث میشود فرد را از فرمانبرداری به فرماندهی برساند. از خداوند خواستارم به همه ما این توانایی را بدهد، عشق به خدمت داشته باشیم و شجاعت بدهد تا فرماندهی بر نفس را تجربه کنیم و در آخر در مسیر خدمت عشق، چراغ راهی برای خودمان و امیدی برای دیگران باشیم.

تایپیست: همسفر فرشته رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون هفتم)
عکاس: همسفر معصومه رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون نهم)
ویرایش و ارسال: همسفر معصومه رهجوی راهنما همسفر سمیه (لژیون دهم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی پاکدشت
- تعداد بازدید از این مطلب :
187