English Version
This Site Is Available In English

تولدی دوباره

تولدی دوباره

غریب به ده سال تحمل رنج و اندوه، اما اکنون شروعِ روزهای تازه‌ای برای من است که دوباره آرامش را احساس کنم. آرامشی که سال‌ها از من و خانواده‌ام گرفته شده بود. پسرم از دوران نوجوانی تا ۲۷ سالگی گرفتار بیماری اعتیاد بود و من هر روز شاهدِ از دست رفتنِ آرامشِ وجودش بودم. سال‌هایی که پُر از گریه، دلهره، ناامیدی و تنهایی بَر من گذشت، هیچ شبی نبود که با چشم‌های پُر از اشک به خواب نروم و هیچ روزی نبود که با ترس و نگرانی از آینده بیدار نشوم.

در تمام این سال‌ها، لحظه‌ای نبود که دل من آرام باشد همیشه با خود می‌گفتم چه زمانی دوباره لبخندِ فرزندم را می‌بینم؟ چه زمانی دوباره می‌توانم در آغوشش بگیرم و مطمئن باشم که از بندِ اعتیاد رها شده است. آن روزها برای من شبیه به‌ رویایی دست‌ نیافتنی بود. ولی امروز که ۱۱ ماه از ورود پسرم به کنگره می‌گذرد، می‌بینم چگونه ذره‌ذره دوباره به زندگی برگشته است. هر جلسه، هر آموزش و هر خدمت او، نوری بود که به خانه‌ ما می‌تابید و قلب مرا امیدوارتر می‌کرد. روزی که قرار بود به رهایی برسد، باورم نمی‌شد که زمانش فرا رسیده است، با خودم می‌گفتم که آیا واقعاً ممکن است بعد از این همه سال تاریکی، امروز شاهد روشنایی باشم؟

لحظه‌ای که در آغوش کنگره و با حضور آقای مهندس گُل رهایی را دریافت کرد، برای من همانندِ تولدی دوباره بود. وقتی لبخند پدرانه آقای مهندس را دیدم، قلبم آرام گرفت. لطفِ خداوندم بعد از گذشتِ سال‌ها دعا و گریه، شاملِ حالم شد و من دوباره فرزندم را یافتم.

امروز تمامِ وجودم سرشار از حسِ شکرگزاری است. شُکرِ خداوندِ مهربانی که نور و روشنایی را به زندگی‌مان بخشید. شُکرِ وجودِ جناب‌مهندس دژاکام، که با عشق و دانش خود هزاران خانواده را از بندِ اعتیاد رَها کردند. شُکرِ وجودِ راهنمایانِ کنگره۶۰ که همچون فرشتگانی زمینی دست فرزندانمان‌ را گرفتند و با کمکِ آموزِش‌های نابِ کنگره به آن‌ها کمک کردند تا از تاریکیِ اعتیاد رَها شوند.

من دوباره داشتن پسرم را مدیون کنگره‌۶۰ هستم. اگر امروز لبخند به خانه‌ ما بازگشته است به لطف آموزش‌های ناب کنگره است. پسرم دوباره زندگی را آغاز کرده است و من نیز همراه او دوباره متولد شده‌ام. از این پس، ایمان دارم که آینده روشن است. ایمان دارم که هیچ تاریکی پایدار نیست و هر مادری می‌تواند دوباره فرزندش را در روشنایی ببیند؛ اگر به خدا توکل کند و به مسیر کنگره اعتماد داشته باشد. این روزهای لبریزِ آرامش برای من، معجزه‌ای بزرگ است؛ معجزه‌ای که سال‌ها برایش دعا کرده بودم و امروز در آغوشم قرار گرفته است.

در پایان، از صمیم قلب تشکر می‌کنم از آقای مهندس دژاکام بزرگوار و خانواده محترم‌شان، که وجودشان نعمتی عظیم برای ما است؛ هم‌چنین از راهنماهای خوبم همسفر فاطمه و همسفر لیلا کمال تشکر را دارم که با صبوری، محبت و آموزش‌های خود چراغ راه ما شدند. دعایِ خیرِ منِ مادر همیشه بدرقه راهشان باشد.

رابط خبری: همسفر نازنین مرزبان خبری
نویسنده: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر لیلا (لژیون دوم)
ویراستار: همسفر حانیه رهجوی راهنما همسفر زینب (لژیون دهم)
ارسال مطلب: همسفر نیلوفر
همسفران نمایندگی سمنان

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .