جلسه سیزدهم از دوره چهارم سری کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی دزفول، با استادی مسافر یونس، نگهبانی مسافر محسن و دبیری مسافر داود، با دستور جلسه « از فرمانبرداری تا فرماندهی » یکشنبه ۱۰ شهریور ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار نمود.
سخنان استاد:
سلام دوستان یونس هستم یک مسافر.
در ابتدا لازم میدانم از آقای پژمان صمیمانه قدردانی کنم که این فرصت را در اختیارم قرار دادند تا در این جایگاه خدمت کنم. همچنین رهایی عزیزان در لژیونهای اول و دوم را به آنان، جناب مهندس، آقای پژمان، آقای امین و تمامی خدمتگزارانی که در مسیر درمان این عزیزان تلاش کردهاند، تبریک عرض میکنم.
لحظاتی به دوران مصرف خودم اندیشیدم و آنچنان در خاطرات تلخ آن روزها غرق شدم که برای چند لحظه فراموش کردم کجا هستم. به یاد آوردم شبهایی را که یواشکی و در ساعات چهار یا پنج صبح از خانه بیرون میرفتم تا کسی متوجه نشود؛ خاطراتی که حتی فکر کردن به آنها هراسانگیز است. امروز از صمیم قلب خداوند را شکر میکنم که توفیق حضور در کنگره و دستیابی به درمان را نصیبم کرد. حال خوشی که اکنون دارم، ارزشی فراتر از هر قیمت دارد؛ سخنی نیست که از روی اغراق بگویم، بلکه واقعیتی است که با تمام وجود تجربه میکنم.
به یاد میآورم روزگاری اگر به من میگفتند ساعت پنج بیا، من ساعت یک ربع به پنج حاضر بودم. اگر میگفتند ساعت یک و نیم بیا، همان موقع خود را میرساندم. اما اکنون که در مرزبانی خدمت میکنم، از ساعت یک و نیم بعدازظهر تا هشت و نیم شب در کنگره حضور دارم و خدا را شاهد میگیرم که کوچکترین احساس خستگی نمیکنم. حتی در خانه وقتی به کارهایی که دوست دارم میاندیشم، میبینم بهترین لحظات زندگیام زمانی است که در کنگره هستم. این حس و حال خوش را مرهون جناب مهندس میدانم.
اما در مورد دستور جلسه؛ «از فرمانبرداری تا فرماندهی».
برای آنکه فردی به فرماندهی برسد، ابتدا باید فرمانبردار خوبی باشد؛ چرا که در نهایت، امر آخر همان امر اول است که به اجرا در میآید. یعنی اگر خواسته شما رسیدن به فرماندهی است، این هدف در پایان مسیر محقق میشود؛ مشروط بر اینکه در طول راه کارهایی را بهدرستی انجام دهید.
فرماندهی در «صور آشکار» و «صور پنهان» هر دو نمود دارد. در صور آشکار، هنگامی است که به دست خود فرمان میدهیم و آن حرکت میکند. اما در صور پنهان، فرماندهی به معنای توانایی کنترل ذهن و افکار است. زمانی که تصویری را در ذهن مجسم میکنم و ناخواسته تصویر دیگری پدیدار میشود، این نشان از ضعف در فرماندهی صور پنهان دارد.

فرد سالم زمانی که تصمیم میگیرد ساعت هفت صبح بیدار شود، بدنش بهطور طبیعی فرمان را اجرا میکند و حتی چند دقیقه زودتر بیدار میشود. اما فرد مصرفکننده اختیار جسم و ذهن خود را از دست داده است؛ فرمانها در او بهصورت شرطی و نسبی عمل میکنند. یعنی اگر مواد مصرف نکند، توانایی انجام کارهایش را ندارد. به همین دلیل است که دوز مصرف را افزایش میدهد یا نوع مواد را تغییر میدهد، اما نتیجه چیزی جز غرق شدن بیشتر نیست.
در کنگره آموختهایم که هر کس خواهان درمان است، باید فرمانبردار قوانین کنگره و راهنمای خود باشد. شرط آن است که راهنما را قضاوت نکند و در برابر دستورات او تنها بگوید: «چشم». همانگونه که دوستانی به رهایی رسیدهاند، مسافران سفر اول نیز با فرمانبرداری از دستورات راهنما میتوانند به آزادی و رهایی دست یابند.
سپاسگزارم از اینکه به سخنانم توجه فرمودید.
گروه سایت نمایندگی دزفول
عکاس و تایپ گزارش: مسافر رضا
ویرایش و ارسال: همسفر مهزیار
- تعداد بازدید از این مطلب :
53