English Version
This Site Is Available In English

نقض فرمان به نوعی شرک است

نقض فرمان به نوعی شرک است

اصولاً انسان وقتی قادر است کار جدیدی را انجام دهد و در انجام آن توانمند شود به این مفهوم است که دامنه فرماندهی‌اش افزایش پیدا کرده است.

در باب دستور جلسه «از فرمانبرداری تا فرماندهی» مصاحبه‌ای با همسفر اطهر ترتیب دادیم، از ایشان ممنونیم که وقت ارزشمند خود را در اختیار ما قرار دادند و ما را در این گفت‌وگو همراهی کردند.

همسفر اطهر و مسافرشان علی با آخرین آنتی‌‌ایکس مصرفی تریاک و متادون وارد کنگره شدند. به مدت ۱۳ ماه و ۱۰ روز با متد DST و داروی OT با راهنمایی مسافر علی و همسفر سمیه سفر کردند. رشته ورزشی همسفر بدمینتون و رشته ورزشی مسافر والیبال هست. هم‌اکنون ۱ سال و ۷ ماه است که با دستان پرتوان آقای مهندس آزاد و رها هستند. همسفر اطهر به لطف خداوند و آموزش‌های کنگره در جایگاه مسئول آبدارخانه و دبیر کارگاه خدمت کردند. 

لطفاً در مورد این جمله جناب امین که می‌فرمایند: دروازه ورود به تاریکی‌ها نقض فرمان و دروازه ورود به روشنایی‌ها فرمانبرداری است توضیح دهید.

به نظر من هر گونه سرپیچی از قوانین، چه از روی ناآگاهی و چه آگاهی، انسان را از مسیر درست دور می‌کند و باعث ایجاد گرفتاری و رنج و عذاب می‌شود، این نقض فرمان می‌تواند نشانه‌ای از گرایش به سمت تاریکی و شرک تلقی شود، در مقابل اطاعت و رعایت قوانین، انسان را در مسیر درست قرار می‌هد و او را به سوی نور، آگاهی و تکامل هدایت می‌کند. این فرمانبرداری به نوعی سفری در مسیر روشنایی است و در نهایت انتخاب بین نقض فرمان که همان تاریکی است و فرمانبرداری که همان روشنایی است یک انتخاب اساسی در زندگی انسان است و پایبندی به فرمان‌ها، کلید رهایی از تاریکی و ورود به نور است. مانند داستان حضرت ابراهیم که دقیقاً مقابل داستان حضرت آدم است. حضرت آدم اولین فرمان خدا را نقض کرد؛ اما حضرت ابراهیم همه فرامین الهی را مو به مو اجرا کرد مانند سر بریدن پسر خودشان، داستان آدم شروع قضیه هست و برای هر کس نقض فرمان اتفاق افتاده و دیگر این‌که همه کسانی که مواد مصرف کنند معتاد هستند و اگر کسی بگوید نیست، معنی معتاد را نمی‌داند. انسانی هم که روی زمین با رنج و تاریکی‌ها زندگی می‌کند این هم مشرک شده و این اتفاق یک روزی اتفاق افتاده است. حالا انسان‌هایی که می‌خواهند از تاریکی‌ها خارج شوند دیگر اسم مشرک روی آن‌ها نیست و اسم دیگری پیدا می‌کند و باید آزمایشات را یکی یکی بدهد تا از جهنم خارج شود و تمام کسانی که در جهنم هستند و قصد خارج شدن را ندارند، همه بلااستثنا مشرک محسوب می‌شوند و همینطور کسی که به کنگره۶۰ می‌آید و سفر خود را شروع می‌کند معتاد نیست و نام مسافر را می‌گیرد.

از نظر شما آیا از دست دادن فرماندهی شهر وجودی فقط مختص مسافران است؟ برای یک همسفر چه شرایطی ایجاد می‌شود که فرماندهی شهر وجودی‌اش را از دست بدهد.

خیر، از دست دادن فرماندهی شهر وجودی فقط مربوط به مصرف مواد نیست، همان‌طور که مصرف مواد و اعتیاد سبب از دست دادن فرماندهی شهر وجودی می‌شود، مواردی مانند قضاوت، دروغ، غیبت و .... باعث می‌شوند که در فرماندهی شهر وجودی اختلال ایجاد شود، در واقع زمانی که فرماندهی شهر وجودی در اختیار نفس اماره قرار داشته باشد؛ حتی اعضای بدن نیز زیر مجموعه نیروهای شیطانی است و باید به مرور و با دریافت آموزش‌ها این فرماندهی باز پس گرفته شود. بنابراین زمانی که یک همسفر در دنیای تاریکی‌ها باشد و تحت امر نفس سرکش قرار داشته باشد، فرمانده شهر وجودی‌اش نیست، پس فرمانده لایق، ابتدا باید خودش قوانین را رعایت کند و از خودش راضی باشد، یعنی این‌که با کوچکترین اتفاق تعادلش را از دست ندهد و در واقع باید کنترل سلسله اعصاب مرکزی‌اش در اختیار خودش باشد‌. اگر بخواهیم فرمانده لایق باشیم؛ باید از ضد‌ارزش‌ها دوری کنیم. در کل فرمانده لایق همه کارهایش بر مبنای نظم و سعی در اجرای فرامین عقل است بنابراین چنین افراد از آرامش بیشتری برخوردار هستند.

در نهایت چه چیزی باعث می‌شود هر روز با انگیزه و عشق به سمت فرماندهی قدم بردارید؟

به نظر من یک رهجوی فرمانبردار، صور آشکار و پنهان خود را می‌شناسد و تابع قوانین و حرمت‌های کنگره۶۰ است و حرف شنوی از قالب یا الگوی خود دارد و کلمه چشم گفتن را خوب می‌داند و به دنبال چراها نیست و به دنبال هدف خود که رسیدن به حال خوش است، می‌اندیشد.

چه توصیه‌ای به کسانی دارید که می‌خواهند از فرمانبرداری به فرماندهی اثر گذار تبدیل شوند؟

به نظر من کسی که هم در صور پنهان و هم در صور آشکار فرمانبردار خوبی باشد؛ قطعاً می‌تواند تصمیمات درست را از غلط تشخیص دهد و به فرمان عقل برسد. در واقع گرفتار افکار منفی نمی‌شود، پس کسی که فرمانبردار خوبی باشد، بیشتر پذیرش آموزش‌ها را دارد و کمتر گرفتار حس‌های منفی و بازدارنده می‌شود و در حاشیه‌ها حرکت نمی‌کند، به همین دلیل همیشه با حس خوب به دنبال تجربه، جایگاه بالاتر و خدمت‌های بیشتری است. اگر در کنگره۶۰ یک رهجوی فرمانبردار باشیم؛ قطعاً در آینده هم فرمانده خوبی خواهیم شد، خداوند بزرگ بعد از آفرینش انسان تمام اختیارات را در وجود او نهاد تا انسان برای خودش تصمیم بگیرد، فرماندهی بسیار مهم است که انسان برایش بهای سنگینی پرداخته است.

در ابتدای مسیر فرمانبرداری، چه احساسی داشتید و چطور این احساس باعث شد تا مسئولیت پذیری تعهدتان رشد کند؟

در ابتدای مسیر حالم خیلی خوب شد؛ زیرا در صراط مستقیم قرار گرفته بودم، هر چه راهنمایم می‌گفتند، چشم گفتم، سر ساعت به شعبه می‌آمدم، سی‌دی‌هایم را کامل می‌نوشتم، خدمت می‌گرفتم و همین که در مسیر کنگره۶۰ و صراط مستقیم قرار گرفتم و همه آموزش‌ها را در زندگیم کاربردی می‌کردم و همین عوامل باعث شد تا مسئولیت پذیری و تعهدم رشد کند.

کلام آخر

ابتدا از خدای مهربان سپاسگزارم، از آقای مهندس و خانم آنی، مادر کنگره۶۰ و تمامی اساتید کنگره۶۰ قدردانی می‌نمایم. از مسافر عزیزم هم تشکر می‌نمایم که من را با تاریکی‌های خودم آشنا نمودند و همین‌طور از راهنمای خوب خودم خانم سمیه عزیز تشکر می‌نمایم که قطعاً آموزش‌های ایشان باعث شد تا من در این جایگاه خدمتی قرار بگیرم. امیدوارم بتوانم یک رهجوی خوب و فرمانبرداری باشم.

مصاحبه کننده: همسفر ندا رهجوی راهنما همسفر الهه (لژیون هفدهم)
طراح سوالات: همسفر ندا رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون نهم) همسفر شهین رهجوی راهنما همسفر آرزو (لژیون دوم) همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر معصومه (لژیون پنجم)
عکاس: همسفر ملیحه رهجوی راهنما همسفر مرضیه (لژیون چهاردهم)
ویرایش و ارسال: همسفر فریبا رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون نهم) نگهبان سایت

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .