English Version
This Site Is Available In English

شرط انتقال آموزش از استاد به شاگرد فرمانبرداری است

شرط انتقال آموزش از استاد به شاگرد فرمانبرداری است

«از فرمانبرداری تا فرماندهی» در واقع این دستور جلسه، گویی یک مسیر را برای ما مشخص می‌نماید. حرکت از مبدائی به مقصدی یا شروع از یک نقطه و رسیدن به یک هدف و این مقصد یا هدف می‌تواند هر موضوع و یا هر مسئله‌ای در زندگی ما باشد؛ حال این مقصد یا هدف همان رسیدن به فرماندهی تعریف شده است. طبق فرموده استاد امین این فرماندهی نیز هم صورآشکار و هم صورپنهان دارد که صورپنهان آن فرمان دادن در قسمت درون انسان می‌باشد؛ به‌طور مثال: من بخواهم که خودکار را در دست بگیرم و بنویسم و به دستم این فرمان را بدهم و دستم از این فرمان تبعیت کند یا حتی این‌که من بخواهم در مورد مطلبی تصویرسازی کنم و این هم یک فرمان درونی است و آن قسمت‌ها باید تبعیت کنند. حال به‌طور مثال من می‌خواهم کلامی بگویم؛ اما کلام دیگری از دهان من خارج می‌شود و این نمونه‌ای است که من فرماندهی‌ام یا ناقص است و یا دست‌خوش مسائلی شده و یا اصلاً فرمانی اجرا نمی‌شود.

در اعتیاد هم همین است انسان فرماندهی درون خود را از دست داده است و به صورپنهان خودش خیلی فکر نمی‌کند؛ ولی کم‌کم متوجه می‌شود چیزی را می‌خواهد، فرمان را هم می‌دهد؛ اما این فرمان در درون خود او اجرا نمی‌شود و یا اگر هم بخواهد اجرا شود یک شرطی دارد و آن این است که باید موادش را یا بیشتر کند و یا مواد خود را تغییر بدهد؛ بنابراین این فرماندهی را انسان دوست دارد و می‌خواهد که آن را داشته باشد. انسان وقتی در انجام کار جدیدی توانمند می‌شود؛ یعنی این‌که دامنه فرماندهی و یا قدرت فرماندهی او افزایش پیدا کرده است؛ پس وقتی توانایی ما افزایش پیدا کرد، قدرت ما نیز زیاد می‌شود و دامنه فرماندهی ما نیز افزایش پیدا می‌کند؛ به‌طور مثال: فردی که می‌خواهد سازی را بیاموزد وقتی آن ساز را آموخت و توانست به‌راحتی و زیبایی آن ساز را بنوازد به شعف دست پیدا می‌کند؛ یعنی در نقطه‌ای در درون خودش به فرماندهی رسیده است، به معنای دیگر به فرماندهی بر آن نیروهایی که در درونش وجود دارد دست پیدا کرده‌ است.

استاد امین می‌فرمایند: آن چیزی که در انسان نیروی ادامه و یا احساس خوشحالی را به وجود می‌آورد این است که به انجام دادن یکسری کارها توانا می‌شود و یا به عبارتی می‌تواند فرماندهی نیروهایی را که خداوند در درونش قرار داده است به دست بگیرد؛ پس فرماندهی یعنی این‌که فرد به نیروهای خودش مسلط شود و از این کار احساس خوبی به او دست بدهد. گاهی انسان در موارد مختلف در زندگی و یا درون خودش جایگاه فرماندهی را از دست می‌دهد؛ مانند اعتیاد، فردی که اعتیاد دارد اختیار و فرماندهی را از دست داده و اگر بخواهد دوباره فرماندهی را به دست گیرد، یک کلیدی دارد و آن کلید فرمان‌برداری است. فقط با فرمانبرداری است که ما می‌توانیم دوباره فرماندهی را به دست بگیریم و به جز این راه دیگری ندارد؛ حال این سوال پیش می‌آید، چرا؟ برای این‌که چه در درون و چه در بیرون، فرمانده خوبی باشیم باید فرمانبردار خوبی باشیم.

کسی می‌تواند فرمان بدهد که کاری را که از دیگران می‌خواهد انجام بدهند را، بتواند خودش به خوبی انجام بدهد؛ پس برای این‌که بتواند این توانایی را برای خودش فراهم کند؛ باید به دانایی مؤثر برسد و یکی از مراحل رسیدن به دانایی مؤثر آموزش است و برای آموزش گرفتن باید معلم و یا استاد داشت و باید از این معلم یا استاد اطاعت و فرمانبرداری کرد تا آموزش انجام شود. شرط انتقال آموزش از استاد به شاگرد فرمانبرداری است. بعد از این آموزش گرفتن و جایگزینی مثبت‌ها و خوبی‌ها به جای بدی‌ها و اطاعت کردن از یک نیروی مثبت و بیرون آمدن از اطاعت از یک نیروی منفی و رسیدن به توانایی و مسلط شدن بر نیروهای خود و خارج شدن از فرمان نفس‌اماره و رسیدن به فرمانبرداری از استاد است، آن وقت به فرماندهی می‌رسد. شرط رسیدن به این فرمان‌برداری از استاد این است که انسان استاد خود را مورد قضاوت و غضب قرار ندهد و فرمانبردار خوبی باشد تا فرماندهی به او داده شود.

منبع: سی‌دی از فرمانبرداری تا فرماندهی (استاد امین)
نویسنده: راهنما همسفر یاسمن رهجوی راهنما همسفر سمیه (لژیون دهم)
رابط خبری: همسفر اکرم رهجوی راهنما همسفر سمیه (لژیون دهم)
عکاس: همسفر معصومه رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون نهم)
ویرایش: همسفر شهلا رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون هفتم) دبیر سایت
ارسال: همسفر معصومه رهجوی راهنما همسفر سمیه (لژیون دهم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی پاکدشت

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .